#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸به فدای آن سفیری که مقدّر بود مثل مولایش، با کام عطشان به شهادت برسد...
در نقلها آمده است:
🥀 ... حضرت مسلم عليهالسلام از غایت ضعف و تشنگی تکیه بر دیوار زد و نشست. «عمرو بن حریث» بر حال مسلم علیهالسلام رقّتی کرد و غلام خود را فرمان داد که آب برای آن حضرت بیاورد. آن غلام کوزهای را پر آب با ظرفی نزد مسلم علیهالسلام آورد و آب در آن ظرف ریخت و به آن حضرت داد.
📋 فَأخَذَ کُلّمٰا شَرِبَ امْتَلأَ القَدحُ دَمًا مِنْ فَمِه
▪️چون خواست بیاشامد، ظرف آب از خون دهانش سرشار شد.
🥀 آن گاه آب را ریخت و آب دیگر طلبید این دفعه نیز خوناب شد. در مرتبه سوم خواست که بیاشامد،
📋سَقَطَتْ ثنایاهُ فِی القَدح
▪️دندانهای ثنایای او در قدح ریخت.
🥀 در این هنگام حضرت مسلم علیهالسلام فرمود:
📋 اْلحمْدُ لِلِّهِ لوْ کان مِن الرِّزْقِ اْلمقْسُوم لشرِبتُهُ.
▪️الحمدالله،گویا مقدّر نشده است که من از آب دنیا بیاشامم.
📚بحارالانوار، ج۴۴ ص۳۵۵
✍ جمع صفات و خاتمهی پنج تن، حسین
دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین
برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین
کم در میان کوفه عذابم نداده اند
با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند
از بس که بین کوچه جوابم نداده اند
دل خوش شدم به یاری یک پیرزن حسین
با تیغ و نیزه بال و پرم را شکستهاند
دندان و کام شعله ورم را شکستهاند
از پشت بام فرق سرم را شکستهاند
نامردی است مسلک شان غالبًا حسین
دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان
از کوچه های خاکی و باریک کوفیان
جان رقیه ات نشو نزدیک کوفیان
چون میدرند از بدنت پیرهن حسین
باید نظر به قامت آب آورت کنی
فکری برای تشنگی اصغرت کنی
قدری نظاره بر جگر خواهرت کنی
شاه غریب گشته و دور از وطن حسین
این جا نمک به زخم عزادار می زنند
زن را برای درهم و دینار می زنند
طفل اسیر را سر بازار می زنند
غیرت میان کوفه شده ریشه کن حسین
می ترسم این که بین بیابان رها شوی
بر خاک داغ بادیه عطشان رها شوی
غارت شوی و با تن عریان رها شوی
برگرد تا رها نشوی بی کفن حسین
ای وای اگر که اسب کسی سرنگون شود
یا از فراز نیزه سری واژگون شود
گودال قتلگاه اگر غرق خون شود
ضجه زند عقیله که خونین بدن حسین
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸من امیری غیر از مولایم «حسین بن علی علیهماالسلام»، ندارم …
در نقلها آمده است:
🥀 وقتیکه حضرت مسلم علیهالسلام را کشان کشان به کاخ ابن زیاد ملعون آوردند، به او گفتند: بر «امیر» سلام کن!
حضرت مسلم علیهالسلام فرمود:
📋 السّلام عَلَى مَن اتّبعَ الهُدى، و خَشِيَ عَواقبَ الرِّدىٰ و أطاعَ المَلِكَ الأعلى.
▪️سلام بر آن کسی که از پرچم هدایت تبعیت نمود و از عواقب کارهای خود، هراس داشت و از خدای متعال اطاعت کرد.
🥀 در این هنگام ابن زیاد ملعون شروع به خندیدن کرد، که عدهای رو به حضرت مسلم علیهالسلام کردند و گفتند: آیا نمیبینی که امیر بر تو میخندد؟! به او با لقب «امیر» سلام بده. اینجا بود که حضرت مسلم عليهالسلام مقتدرانه فرمودند:
📋 و اللّه ما لي أميرٌ غيرُ الحسينِ بن عليّ عليهماالسّلام
▪️به خدا قسم که جز حسین بن علی علیهماالسلام، من امیری ندارم.
🥀 کسی به ابنزیاد، امیر میگوید که از مرگ میترسد...
📚مخزن البکاء، ص۳۸۷
📚المنتخب، ج۲ ص۴۲۷
📚مقتل أبومخنف، ص۳۸
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸اشک بر مصیبت حضرت مسلم عليهالسلام، مَحک ایمان هر مؤمن … | رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بر غریب کوفه چنان گریستند که اشکشان بر سینه مبارکشان جاری شد …
در روایت آمده است:
🥀 روزی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پرسیدند: ای رسول الله! آیا شما برادرم عقیل را دوست دارید؟ فرمود: آری والله او را به دو جهت دوست میدارم. یکی به خاطر خودش و دیگر به خاطر اینکه ابوطالب او را دوست میداشت.
📋 وَ إِنَّ وَلَدَهُ لَمَقْتُولٌ فِی مَحَبَّةِ وَلَدِکَ فَتَدْمَعُ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَ تُصَلِّی عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ
▪️به درستی که فرزند او (مسلم علیهالسلام) در راه محبت فرزند تو (حسین علیهالسلام) کشته خواهند شد. دیدههای مؤمنان بر او خواهد گریست و ملائکه مقرب درگاه حق بر او صلوات خواهند فرستاد.
📋 ثُمَّ بَکَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی جَرَتْ دُمُوعُهُ عَلَی صَدْرِهِ
▪️پس رسول خدا صلی الله علیه و آله آنقدر گریستند که اشک چشمانشان بر سینه مبارکش جاری شد.
🥀 سپس فرمود: به خدا شکایت میکنم از مصائبی که بر اهل بیتم بعد از من خواهد رسید.
📚الامالی،شیخصدوق؛ ص ۷۸
✍ مسلم که از حسین سلام مکرّرش
باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش
فرموده مدح و منقبتش را به افتخار
ثاراللّهی که بوده نبی مدح گسترش
ایثار و عزم و غیرت و آزادی و شرف
تعظیم می کنند همه در برابرش
حیرت برند اهل فضیلت به رتبهاش
زانو زنند اهل کرامت به محضرش
مبهوت گشته آدمیان و فرشتگان
از عزّتی که کرده عطا حیّ داورش
تعریف کرد و داد خبر از شهادتش
با دیدن عقیل همانا پیمبرش
این است آن شهید که در یاری حسین
تا روز حشر مسجد کوفه ست سنگرش
لبّیک او حسین و طوافش به موج خون
تکبیرها بلند ز هر زخم پیکرش
پیوسته بوی عطر گل نینوا گرفت
زآن دسته های نی که عدو ریخت بر سرش
سر داد و سر نکرد به جز بر حسین خم
ای جان فدای پیکر در خون شناورش
بالای دار رفت و همه سربه دارها
گل بوسه می زنند به قبر مطهّرش
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸دو تعبیر خاصّ از سیدالشهداء علیهالسلام نسبت به حضرت مسلم عليهالسلام که حاکی از عظمت مقام آن حضرت در نزد اهلبیت علیهمالسلام میباشد...
🔖 وقتی که سیدالشهداء علیهالسلام، حضرت مسلم عليهالسلام را روانه کوفه نمود در نامهای که خطاب به کوفیان نوشت اینگونه از مسلم بن عقیل علیهالسلام تعبیر نمود:
📜 أَنَا بَاعِثٌ إِلَیْکُمْ أَخِی وَ ابْنَ عَمِّی وَ ثِقَتِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مُسْلِمَ بْنَ عَقِیلٍ...
▪️من به سمت شما «برادرم» ، «پسرعمویم» و «فرد مورد اطمینان و وزنهٔ سنگین خاندانم» یعنی مسلم بن عقیل را به سمت شما فرستادم...
📚الارشاد،شیخمفید،ص۱۸۷
🔖 همچنین وقتی که در منزل «زُباله» خبر شهادت مسلم و هانی را برای سیدالشهداء علیهالسلام آوردند، حضرت ابتدا گریه کردند و سپس رو به فرزندان عقیل نمودند و فرمودند:
📜 لَا خَیْرَ فِی الْعَیْشِ بَعْدَ هَؤُلَاء
▪️بعد از شهادت مسلم و هانی، دیگر خیری در زندگی، نیست...
📚الإرشاد،شیخمفید، ص۲۰۴
✍ قسمت این بود تا که در کوفه
تو علمدار پرچمش باشی
اصلاً آنجا تو را فرستاده
تا سفیر محرّمش باشی
کوفه دارد دروغ می گوید
مردم کوفه اهل نیرنگند
اولش دست میدهند و سپس
همهی شهر با تو میجنگند
عهد و پیمان کوفیان، مسلم!
مثل قوم یهود میشکند
دل نبندی به مردم این شهر
بیعت کوفه زود میشکند
جمعیت آمده است و مسجد پُر
به جماعت نماز بر پا کن
مطمئن نیستم به این مردم
نیتت را بیا فُرادا کن
همهی شهر را بگردی نیست
یک نفر مردِ مرد در کوفه
جز خودت که غریب ماندی، نیست
هیچ کس کوچهگرد در کوفه
مثل هانی یکی دو تا شاید
دیگران برق سکه را دیدند
به بهای سرت طمع کردند
آمدند و تمام جنگیدند
اولین روضهخوان خودت هستی
داری از بوی سیب میخوانی
روی دارالاماره هم بروی
از امام غریب میخوانی
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸متمثّلشدن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به هنگام شهادت حضرت مسلم عليهالسلام …
در نقلها آمده است:
🥀 وقتی که حضرت مسلم عليهالسلام را بالای دارالاماره بردند تا سرش را جدا کنند، آن حضرت شهادتین گفت و منتظر شهادت ایستاد.
🥀 نانجیبی به نام «بَکر» نزدیک آمد و خواست که با خنجر خود آن حضرت را به قتل برساند، شخص مهیب و سیاهی را دید که ایستاده و دندان میگزد؛ از صلابت آن شخص، دستش خشک شده و از قتل آن حضرت عاجز ماند.
🥀 خبر به ابن زیاد ملعون رسید او را طلبید و پرسید: چه شده است؟ بکر ملعون شرح ماجرا را گفت. ابن زیاد ملعون تبسّمی کرد و گفت: چون که میخواستی بر خلاف عادت عمل کنی به همین خاطر وحشت کردهای و خیالی به نظرت آمده!!!
🥀 پس دیگری را فرستاد؛ وقتی بالای قصر رسید و ارادۀ قتل آن حضرت نمود، تمثال رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را دید و از بیم زَهرهاش آب شد و به جهنّم واصل شد.
🥀 وقتی که ابن زیاد خبر را شنید، شامی ملعون را که در قساوت قلب مثل خودش بود را فرستاد. پس آن نانجیب بر سر بام آمد.ددر اینجا بود که حضرت مسلم عليهالسلام بعد از اقرار به شهادتین و امامت امیرالمؤمنین رو به سمت مدینه کرد و گفت:
📋 السّلام علیك یا أبا عبدالله؛ روحي لَك الفِداء وَ نَفسي لَك الوِقاء! گواه باش که شهید راه تو شدم!
🥀 بعد آن نانجیب سر آن حضرت را از بدن مطهّرش جدا کرده و جسد منوّرش را از بالای قصر به زیر انداخته سر مبارک را نزد ابن زیاد آورد. (البته در مقاتل دیگر آمده است که سر از بدن مطهر حضرت مسلم عليهالسلام جدا نکرده و آن حضرت را از آن بالا به زمین انداختند)
📚ریاض الشهاده، ج۲ص۴۵
📚محرق القلوب، ص۲۶۶
📚بحرالمصائب، ج۳ ص۱۲۱
✍ بر سر بام گرفتار به صد شیون و آه
میفرستم چه سلامی به اباعبدلله
دست بر سینه شدم، رو به بیابانم من
تو کجای سفری حیف نمیدانم من
این لب پاره فقط ذکر تو گفتهست زیاد
من گرفتار توأم! کور شود ابن زیاد!
کوفه شهر پدرت بود ولی حالا نیست
غیر بُغض علی از چهرهشان پیدا نیست
کوفیان روی مسافر همه در میبندند
رسم دارند که خنجر به کمر میبندند
غم نبینی! دوسه روز است فقط غم دیدم
ظهر در دور و برم حرمله را هم دیدم
کاش که جای تو با مسلم تو بد بشوند
اسبها جای تو از روی تنم رد بشوند
کاش تا گودی گودال به زورم ببرند
سر من را بِبُرند و به تَنورم ببرند
کاش پیراهن من غارت دشمن باشد
خیزران جای لبت روی لب من باشد
دور تا دورِ منِ زار، غریبه مانده
از محبین تو یک اُمّحبیبه مانده
نیست جای گذر از کوچه و معبر اصلاً
زن و بچه طرف کوفه نیاور اصلاً
کاش در کوفه «حمیده» بشود قربانی
تا کند از حَرَمت زود بلاگردانی...
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸ای پسرعمو! آیا میدانی با پسرعمویت چه کردند؟!
در نقلی آمده است:
🥀 ... وقتی که از در و دیوار بالا رفتند و با هر چه که داشتند غریب کوفه را از پای انداختند، آن حضرت با همان حال خستگی و بدنی پر از جراحت، به دیوار خانه ملعونی تکیه داد که به او «بکر بن حمران» میگفتند.
🥀 آن لعین از خانه بیرون آمده ضربتی بر حضرت زد که لب بالای او مجروح شد و دندان ثنایای او شکست؛ در آن لحظه حضرت مسلم عليهالسلام از خود مأیوس شد و با خود گفت:
🔖 ای مسلم! صد حیف که شربت مرگ نوشیدی و از دیدار امامَت حسین علیهالسلام بیبهره شدی و نتوانستی دوباره ایشان را ملاقات کنی!
🥀 پس رو به سوی مکّه کرد و گفت:
📋 السّلامُ علیکَ یٰا أباعَبدالله، السّلامُ علیكَ یابنَ رسولِ الله، السلامُ علیك یابنَ أمیرالمؤمنین!
📋 یَابنَ عَمّ! أ تَعلَمُ مٰا صَنَعوا بِابنِ عَمّك؟!
▪️ای پسرعمو! آیا میدانی که با پسر عمویت چه کردند؟!
🥀 ناگهان سنگ دیگری بر لب مجروح و دندان شکستۀ آن حضرت زدند که خون از دهان
مبارکش بر محاسنش جاری شد.
📚بحرالمصائب، ج۳ ص۱۰۸
✍ تنهاترین غریب! کجایی پسر عمو؟!
کشته مرا هوای جدایی پسر عمو
زخمی ترین ستاره ی دارالامارهام
آمادهام برای رهایی پسر عمو
فریاد میزنم که به اینجا سفر نکن
دیگر مرا نمانده صدایی پسر عمو
امشب همه فدایی و فردا همه فرار!!
در عهد کوفه نیست وفایی پسر عمو
از بچههای فاطمه فرمان نمیبرند
اینجا اسیر جور و جفایی پسر عمو
یک پیر زن به داد دل خستهام رسید
بر زخم من رسانده دوایی پسر عمو
شرمنده ام از این که نوشتم بیا حسین
دارم به لب دعا که نیایی پسر عمو
راهی شده دلم به تمنای دیدنت
با کاروان کرببلایی پسر عمو
بختش بلند آنکه دلش جای عشق توست
مسلم ستارهای به بلندای عشق توست
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸برسانید به مولایم حسین «صلواتاللهعلیه» تا که برگردد …
در نقلها آمده است:
🥀 حضرت مسلم عليهالسلام وصایایی را به عمر بن سعد ملعون، نمود و در آخر فرمود:
📋 و الثّالثة و هِیَ العُظمى و الحاجةُ الكُبرى أنْ تَكتُبَ إلى سيّدي الحُسين بن علي علیهماالسلام
▪️وصیت سوم که بزرگترین وصیت و مهمترین حاجت من بوَد، این است که نامهای به خدمت مولایم حسین «صلواتاللهعلیه» بفرستی!
📋 بأنْ لا يَصِلَ إلىٰ أرضِكم و لايَقرُبَ بِلادٕكم فَيُصبُهُ ما أصابَني، فَقَد صُنِعَ بي ما لَم يُصنَع بأحَدٍ قَطّ مِثلُه.
▪️تا که از راه کوفه بازگردد و به این شهر و دیار شما دیگر نیاید؛ تا این بلاهایی که بر سر من آوردید، دیگر بر سر او نیاید! چرا که در این شهر، با من کاری کردند که تا به حال با احدی چنین نکرده بودند!
🥀 زیرا که خبر رسیده که آن حضرت با مخدّرات و اولاد خود به سمت عراق حرکت فرموده است؛ اگر در این شهر آید، همانند من گرفتار خدعه و ستم اهل کوفه خواهد گردید.
📚المصرع الشین، سید ابن طاووس،ص۱۳۴
✍ همراه خود نیاور، ای شاه زیورآلات
اینها به خانواده، دادند قول سوغات
شب تا سحر نشستم زانو بغل گرفتم
اى واى از این خیالات، اى واى از این خیالات
...کوفه میا حسین جان... کوفه وفا ندارد
میسوخت نامهی من از سوز این عبارات
...هجده هزار نامه... هجده هزار نیزه
تفریط پشت تفریط، افراط پشت افراط
نامسلمین کوفه، با مُسلمت چه کردند
خوب است تازه اینجا... وای از بلاد شامات
ای وای از زنی که در ازدحام باشد
من رد شدم خلاصه از کوچه با مکافات
با عفت رباب و حجب و حیای زینب
دارند کوچهها و بازارها منافات
با دست بسته وقتی افتادم از بلندی
گفتم عزیز زهرا، قربان قد و بالات
برعکس از قناره...، عکس مرا کشیدند
طفلان شهر کوفه در دفتر مجازات
باشد قرار بعدی دروازهی همین شهر
آنجا که رأس ما با هم میکند ملاقات
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸آه یا اباعبدالله … چقدر مشتاق دیدارت هستم …
در نقلی آمده است:
🥀 ابن زیاد ملعون دستور داد تا که حضرت مسلم عليهالسلام را بر بالای دارالأماره ببرند و از آن بالا بر زمین بیاندازند.
📋 فَلَمّا صَعَدوا بِه، اَقبَلَ بِوَجهِهِ الکریمِ اِلیٰ نَحوِ الحُسین علیهالسلام و قال : السّلامُ علیکَ یا اباعبدالله هٰذا الفراقُ مَتیٰ یَکونُ المُلتَقیٰ
▪️وقتی که آن حضرت را بر بالای دارالأماره بردند، روی مبارک خود را به طرف سیدالشهداء علیهالسلام نمود و فرمود: السّلامُ علیکَ یا اباعبدالله! اینجا دیگر فراق بین من و توست؟! دیدار مجدد ، کی به سر میرسد ؟!
📚الملهوف علی قتلاء الطفوف، مقتل کبیر ابومخنف،نسخه خطی، ص ۱۴
🔖 مرحوم سید بن طاووس نقل میکند:
🥀 حضرت مسلم عليهالسلام از آن مأموری که آن حضرت را به بالای دارالاماره برده بود، درخواست نمود تا دو رکعت نماز بخواند، اما آن نانجیب اجازه خواندن نماز را هم به آن حضرت نداد.
📋 فَعِندَ ذلكَ بَكیٰ مُسلِمُ بن عَقيل تَأسّفاً لِمُفارِقَة الحُسين علیهالسلام ثُمّ نادىٰ: واشَوقاه إليكَ يا أباعَبدالله!
▪️در این هنگام مسلم بن عقیل علیهالسلام از افسوسی که به جهت مفارفت از امام حسین علیهالسلام داشت، به گریه افتاد و سپس فریاد برآورد: آه یا اباعبدالله … چقدر مشتاق دیدارت هستم …
📚المصرع الشین فی قتل الحسین، سید ابن طاووس،ص۱۳۵
✍ نمیدانم کجایی؟! ای که از بیراهه میآیی
همین اندازه میدانم که با ششماهه میآیی
سرِ دارالاماره جان تو جانی ندارم که
تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که
اگرچه کوچه کوچه گریهها بر خواهرت کردم
ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم
همینکه ریختند از در به راه شعلهور رفتم
اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم
نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا
خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا
خبر داری به سنگِ کوچههای تنگ میخوردم
کشیده میشدم هربار و بر هر سنگ میخوردم
سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم
غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم
کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را
نوازشهای یک چکمه شکسته استخوانم را
من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم
توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم
از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است
کشیدنهای زخمی روی صدها پله دشواراست
نه فکرِ دختران خود که فکر دخترت بودم
همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم...
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸جنازه مطهر حضرت مسلم عليهالسلام را ابتدا در بازار کشاندند، سپس به صورت واژگون در بازار قصابها به دار آویختند …
در نقلها آمده است:
📋 ثُمّ إنَّهم أخَذُوا مُسلماً و هانیًا يَسحَبُونَهما في الأسواق،
▪️وقتی که حضرت مسلم و حضرت هانی علیهماالسلام به شهادت رسیدند، مأموران ابن زیاد ملعون، جنازه مطهر آن دو را گرفتند و در بازار میکشاندند.
📚المنتخب،ص۴۲۸
📚الدّمعة السّاكبة، ج۴ص۲۲۴
📚نفس المهموم،ص۱۲۱
🔖 در وصف جنازه مطهر حضرت مسلم و حضرت هانی علیهماالسلام، اینگونه نقل کردهاند:
📋 مَصلوبَين مُنَكّسَين في سُوقِ القَصّابين.
▪️ جنازه مطهر آن دو شهید را به صورت واژگون در بازار قصابها به دار آویختند.
📚الفتوح، ج ۵ ص۱۱۰
📚مقتل الحسين علیهالسلام،خوارزمي،ج۱ ص۲۱۵
✍ تنِ بىسر شده چون بيکس و بىيار شود
بازىِ دست اراذل سر بازار شود
ترسم اين است بلايى که سر من آمد
بين گودال سر جسم تو تکرار شود
پوشيه چادر خلخال النگو معجر
همه را کوفهی نامرد خريدار شود
سنگ از بام کُنَد کار عمود آهن
همه سرها به خدا مثل علمدار شود
سر هر کوچه کمى از بدنم ريخته است
خاکِ راه پسر حيدر کرار شود
سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشمچران
دختران فاطمه بد جور گرفتار شود
سر دروازه حسين منتظرت ميمانم
تا که اى نيزه نشين لحظهی ديدار شود
حنجر پاره شده ارثيهی پهلو شد
نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸عزاداری حیوانات در پی شهادت حضرت مسلم عليهالسلام …
در نقلی آمده است:
🥀 شخصی به نام راشد گوید: از مکه همراه امام حسین صلواتاللّهعلیه بودم؛ عجایب عجیبی از ایشان دیدم. وقتی حضرت به «قطفطانیه» رسید، در این اثنا دیدم شیری درنده با نهایت هیبت آمد.
🥀 حضرت با او سخن گفت و احوال مردم کوفه را از او پرسید. شیر عرضه داشت: شمشیر های آنها علیه شماست!حضرت فرمودند: حکومت کوفه با کیست؟شیر گفت: با ابن زیاد ملعون!
🥀 سپس شیر گفت: ای مولای ما ! آن ولدالزنا ، پسرعمویت حضرت مسلم عليهالسلام را به شهادت رسانده ! دل های ما حیوانات از شهادت مسلم بن عقیل سوزناک است و ما حیوانات عزای حضرت مسلم عليهالسلام را گرفتهایم.
📚هدیة الذاکرین،نسخه خطی،ص۱۷۴
@Maghaatel
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
🩸وقتیکه سر مطهر سیدالشهداء «صلواتاللهعلیه» در شام، در برابر سر حضرت مسلم عليهالسلام قرار میگیرد …
در نقلی آمده است:
🥀 در نزدیکی قصر یزید ملعون ، سر مسلم بن عقیل علیهالسلام را از یک بلندی آویزان کرده بودند و سر مقدس امام حسین صلواتاللهعلیه را هم بالای نیزه قرار داده و از آنجا عبور میدادند؛
🥀 به محض اینکه این دو سر مقابل هم قرار گرفتند، هر دو مشغول به ذکر مصائب یکدیگر شدند.
📚 تکلّم امام حسین علیهالسلام از ناحیه سر مقدس،فلسفی، ص۱۰۴ (به نقل از مقتل خطی سرور المؤمنین)
🖇 تواریخ متعددی نقل کردهاند که ابن زیاد ملعون، سر حضرت مسلم عليهالسلام را برای یزید لعین فرستاد.
📚الأخبار الطّوال،ص۲۴۲
📚تاريخ طبری،ج۵ ص۳۸۰
📚مقتل الحسين عليهالسّلام، مقرم،ص۱۹۰
✍ در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد
خیلی برای خواهر تو گریه کردم
در ازدحام کوچههای کوفه یادِ
اهل و عیالِ مضطر تو گریه کردم
تا مادران را در برِ اطفال دیدم
یاد رباب و اصغر تو گریه کردم
وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم
یاد اذان اکبر تو گریه کردم
گفتم به طوعه که نرو در پشت آن دَر
با روضههای مادر تو گریه کردم
تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند
مردانه پای دختر تو گریه کردم
در زیر لب گفتم به قربان سر تو
از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم
اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست
لبتشنه یاد حنجر تو گریه کردم
@Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
⚫️ فهرست لینکدارِ مصائب و مقاتل حضرت مسلم علیهالسلام
➖ اشک بر مصیبتِ حضرت مسلم عليهالسلام، مَحک ایمان هر مؤمن | گریه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بر مصائب غریب کوفه...
➖ترحُّم سیدالشهداء علیهالسلام به حمیده دختر مسلم بعد از شهادت پدرش | گریز به روضه مستند حضرت سکینه علیهاالسلام در غروب عاشورا
➖گریه حضرت مسلم، به هنگام محاصره، برای سیدالشهداء علیهالسلام و اهل و عیال آن حضرت
➖ امیرالمومنین علیهالسلام در خواب، بشارت شهادت را به حضرت مسلم میدهد...
➖ سنگ و آتش به درون خانه طوعه انداختند و اینگونه حضرت مسلم را از خانه بیرون کشیدند | گریز به روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
➖ پناه آوردن حضرت مسلم علیهالسلام به خانه طوعه | جملهٔ غریبانه حضرت مسلم به طوعه
➖ به فدای آن سفیری که مقدّر بود مثل مولایش با کام عطشان به شهادت برسد...
➖ ای پسر عمو! آیا میدانی که با پسر عمویت چه کردند ؟!
➖ من امیری غیر از مولایم حسین بن علی علیهماالسلام، ندارم...
➖ برسانید به مولایم حسین «صلواتاللهعلیه» تا که برگردد …
➖ آه یا اباعبدالله … چقدر مشتاق دیدارت هستم …
➖ متمثّلشدن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به هنگام شهادت حضرت مسلم عليهالسلام …
➖ جنازه مطهر حضرت مسلم عليهالسلام را ابتدا در بازار کشاندند، سپس به صورت واژگون در بازار قصابها به دار آویختند …
➖ عزاداری حیوانات در پی شهادت حضرت مسلم عليهالسلام …
➖ وقتیکه سر مطهر سیدالشهداء «صلواتاللهعلیه» در شام، در برابر سر حضرت مسلم عليهالسلام قرار میگیرد …
➖ اشک بر مصیبتِ حضرت مسلم عليهالسلام، محک ایمان هر مؤمن...
➖ دو تعبیر والا از إمام حسین علیهالسلام نسبت به حضرت مسلم عليهالسلام...
@Maghaatel