#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸ایشیخ کاظم، اگر خواستی روضه مرا بخوانی، بگو هر کس از یک بلندی زمین میخورد، دستش را سپر میکند، اما …
مرحوم سیدعبدالرزاق مقرم در کتاب شریف «مقتل الحسين علیهالسلام» نقل میکند:
عالم ربانی جناب شیخ کاظم سبتی،
براي من نقل کرد که یکی از علمای برجسته و مورد اطمینان نزد من آمد و گفت:
🥀 من فرستاده حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام از سوي او هستم، و افزود: من آن حضرت را درخواب دیدم، به من فرمود: چرا شیخ کاظم سبتی مصیبت مرا نمی خواند؟!
🥀 عرض کردم: من همواره میشنوم که شیخ کاظم مصیبت شما را میخواند. ابالفضل العباس علیهالسلام فرمود: به شـیخ کاظم بگو از مم این مصـیبت را بخوان:
📋 «انّ الفارسَ اذا سَقَط مِن فَرَسه يَتلقَّي الأرضَ بِيَدَيه فَاِذا كانتِ السّهامُ في صَدرِه و يَداه مَقطوعتان، بِماذا يَتَلقّي الأرضَ؟»
▪️هرگاه یک سوارکار از پشت اسب بر زمین سـقوط کند دستهایش را به زمین میگذارد، ولی اگر تیرها به سینه ي او فرورفته باشند و دستهایش نیز بریده باشند، چگونه و باچه سختی، به زمین برخورد خواهدکرد ؟!
📚 مقتل الحسين عليه السّلام مقرم۴۴۹
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸 چرا با آن قد و قامت رشید، یک «قبر کوچک» دارد!؟
نقل کردهاند:
🥀در زمان مرحوم علامه سید بحرالعلوم، گوشه ای از مرقد مطهر قمر بنی هاشم علیهالسلام ویران شد و نیاز به تعمیر و نوسازي پیداکرد.
🥀 این جریان را به علامه سید بحرالعلوم خبر دادند و باشد که وي با معمار در روز معینی براي دیـدار قبر مقـدس و تعیین مقـدار تعمیر به سـر مرقـدمطهر بروند.
🥀 آن روز فرا رسید و آن دو با هم وارد سـرداب گردیدند و از نزدیک بناي قبر را دیدنـد. در این بین، معمار نگاهی به قبر و نگاهی به علامه کرد و پرسـید: آقااجازه میفرمایید سؤال یکنم؟ علامه فرمود:بپرس!
🥀 معمارگفت: ما تاکنون خوانده وشـنیده بودیم که حضـرت ابوالفضل العباس علیهالسلام قامتی بلند داشتهاند، به طوريکه هرگاه بر اسب سوار میشدند زانوانایشان برابر گوشهاي اسب میرسیده است. بنابراین باید قبر آن حضرت طول بيشتري داشته باشد، ولی من میبینم صورت قبر کوچک است! آیاشنیده هاي من دروغ است، و یا کوچکی قبر علت ديگري دارد؟!
🥀 علامه به جاي پاسخ،سـر به دیوار نهاد و به شدت شـروع به گریستن کرد. گریهي طولانی او معمار را نگران ساخت و عرض کرد: آقاي من،چرا منقلب وگریان شدي، مگر من چه گفتم؟!
🥀 علامه فرمود: شـنیده هاي تو درست است، و همانگونه که گفتی حضـرت عباس علیهالسـلام قامتی بلند و رشـیدداشته است،ولی سؤال تو مرا به یاد مصائب جانکاه حضـرت عباس علیه السـلام انـداخت...
🥀 زیرا به قـدري ضـربت شمشـیر و نیزه و تیر بر وي واردشـد که بـدنش را قطعه قطعه نمود و آن قـامت بلنـد به قطعاتی کوچـک تبدیل یـافت.
🥀 آیا تو انتظار داري بـدن حضـرت
ابوالفضل العباس علیهالسلام که قطعات آن توسط امام سـجاد زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام جمع آوري و دفن شده، قبري بزرگتر از این قبر داشته باشد؟!
📚چهره درخشان قمر بنی هاشم علیهالسلام، خلخالی، ج١ ص٢٣٣
✍ مزارت عشق را بیتاب کرده
فلک را بنده ی سرداب کرده
گواهی می دهد این قبر کوچک
که مردی را خجالت آب کرده
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸 سیدالشهداء صلواتاللهعلیه از داغ برادر آنقدر گریستند تا اینکه از هوش رفتند ...
در نقلی آمده است:
📋 فَلَمَّا رَأى الْحسينُ أخاهُ و قد انْصَرَعَ، صَرَخَ: وا أخاه! وا عبّاساه! وا مُهجَةَ قَلباه! يَعِزُّ و اللّه عَلَيَّ فِراقُكَ.و هُوَ يَبكيٰ حَتّىٰ أغْمىٰ عليه.
▪️وقتی که امام حسین علیهالسلام برادرش را دید که به خاک و خون افتاده است، با صدای بلند فریاد زد: ای وای برادرم! ای وای عباسم! ای وای پاره قلبم! به خدا بر من سخت است فراق تو. و آن قدر گریست تا اینکه از هوش رفت.
📚 المنتخب،ج۲ ص۴۴١
✍ گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت تر است
نگران حرمم آبرویم در خطر است
قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید:
بی علمدار شده، دستِ حسین بر کمر است
داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
دست از جنگ کشیدند و به من میخندند
تو که باشی به بَرَم باز دلم گرم تر است
نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟!!!
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
پیش ِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
علقمه پر شده از عطر ِ گل ِ یاس، بگو
مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است؟!
به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است
اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است
تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن، فرق تو شق القمر است
وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸"ضربِ عمود" با سر مبارک حضرت عباس علیهالسلام چه کرد ؟!
در نقلی آمده است:
🥀 در آن زمان که دستهای قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام را قلم کرده بودند و آن حضرت با دندان مشک را گرفته بود و تمام تلاشش را میکرد تا آن را به خیمه ها برساند،
📋 فَضَرَبَهُ حَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ مِن وَراءِ نَخلَةٍ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ عَلىٰ رَأسِهِ الشَّريفِ، فَسَقَطَ مُخُّ رَأسَهُ عَلىٰ كَتِفِهِ
▪️حکیم بن طُفیل ملعون، پشت درخت نخلی کمین کرد و از پشت آمد و با عمود آهنین چنان ضربه ای بر فرق مبارک حضرت عباس علیهالسلام زد که جمجمه حضرت بر روی کتف او افتاد.
📋 فَهَوَىٰ عَن مَتنِ الْجَوادِ و هو يُنادِي: وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه
▪️پس از بالای اسب، با صورت به زمین افتاد و فریاد برآورد: وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه
📚اسرارالشهاده ص٣٣۴
✍ بس که نیزه به طواف قمرت ریخته است
دور و اطراف تنت بال و پرت ریخته است
اثر ضرب عمود است اگر می بینم
به روی شانهات اینطور سرت ریخته است
ذره ذره ز سر ِزین به زمین آمده ای
تکه تکه بدنت دور و برت ریخته است
سر شرمندگی از شاه چنان سوخت دلت
عوض اشک ز چشمت، جگرت ریخته است
آخر ای سرو در این دشت نظر خورد قَدَت
که در این قبر تن مختصرت ریخته است
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸سیدالشهداء صلواتاللهعلیه در حالی از علقمه به خیمهها برمیگشت که کمرش تا شده بوده و با آستین، اشک چشمانش را پاک میکرد ...
در نقلها آمده است:
📋 رَجَعَ الحُسينُ علیهالسلام إلى المُخَيَّم مُنكسراً حَزينًا باكيًا يُكفِّفُ دُمُوعَهُ بِكُمِّهِ.
▪️ سیدالشهداء صلواتاللهعلیه با چشمی گریان و کمری تا شده، از علقمه به خیمهها برمیگشت؛ (برای اینکه اهل حرم سیلاب اشک چشمانش را نبینند) با آستین لباسش،اشک چشمانش را پاک میکرد.
📋 و قَد تَدافَعَتِ الرّجالُ عَلَى مُخيّمِه
▪️در همین هنگام بود که بُزدلان حرامی در لشکر عمر بن سعد، شیر شدند و به خیمهها نزدیک شدند.
📚مقتل الحسین علیهالسلام، مقرم، ص۳۳۹
📚معالي السّبطين، ج۱ ص۴۴۹
📚أسرار الشّهادة، ص۳۳۸
✍ مَپسَند ای امید من و میر لشگرم
دونان کشند بانگ شعف در برابرم
پشتم شکست و رشته امید من گسست
هرگز چنین شکست نمی بود باورم
گر آبِ مشک ریخت، چه غم؟ آبرو به جاست
بین اشک دیده گان من ای آب آورم
سقایی تو گشته مُحول به چشم من
مشکی ز اشک دارم و در خیمه می برم
از من صدای گریه به گوش حرم رسید
آگه شدند داغ، چه آورده بر سرم
روح ادب، تو بودی و در عمر خویشتن
نشنید گوشم از تو که خوانی برادرم
خواندی مرا برادر و، دانستم از جنان
پیش از من آمده به سراغ تو مادرم
گفتی تن تو را نبرم سوی خیمه ها
اما، تنی نمانده ز تو پاره پیکرم
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸ای برادرم! الان دیگر بیچاره شدم … ای عباسم! مرا تنها و غریب بین دشمنان گذاشتی و رفتی؟!
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که سیدالشهدا علیهالسلام در علقمه، در پی برادرش ابالفضل العباس علیهالسلام می آمد، اینگونه فریاد برمیآورد:
📋 أيْنَ اَخي؟ أيْنَ ساعِدِي؟ أيْنَ الْعَبّاس؟
▪️برادرم کجاست؟ بازوی دستم کجاست؟ عباسم کجاست؟
🥀 و وقتی که بر بالین برادر رسید، اینگونه خطاب کرد:
📋 يا أخي! اَلآنَ قَلَّتْ حيلَتي، يا أخي! أنائِمٌ أنتَ و الْقَومُ يَظُنُّونَ إنّي جُبِنْتُ عَنِ الْقِتالِ،
▪️ای برادرم! الان دیگر بیچاره شدم! ای برادرم! تو اینجا آرمیدی و این جماعت گمان میکنند که من از جنگ می ترسم!
📋 يَعِزُّ عَلَيَّ أنْ أراكَ عَلىٰ الرَّمضاءِ مُرَمِّلاً بِدِمائِكَ، يا أخي! تَركْتَني وَحيداً، غَريباً بَينَ الْأعداءِ.
▪️به خدا بر من سخت است تو را بر ریگ و رمل بیابان آغشته به خون ببینم.
ای برادر! مرا تنها و غریب بین دشمنان و گذاشتی و رفتی؟!
📚وسیلة الدارین، ص ٣١۵
✍ چرا ای غرق خون از خاک صحرا بر نمیخیزی
حسین آمد به بالینت تو از جا بر نمیخیزی
نماز ظهر را با هم ادا کردیم در مقتل
بود وقت نماز عصر از جا بر نمیخیزی
خیام کودکان خالی ز آب است و پر از افغان
چرا سقای من از پیش دریا بر نمیخیزی
عدو از چار سو آهنگ یغمای حرم دارد
چرا آخر برای دفع اعدا برنمیخیزی
منم تنها و تنهای عزیزانم به خون غلطان
چرا بر یاری فرزند زهرا بر نمیخیزی
شکست از مرگ تو پشتم برادر مرگ تو کشتم
که می دانم دگر از خاک صحرا بر نمیخیزی
به دستم تکیه کن برخیز با من در بر زهرا
چو می بینم ز بی دستیست کز جا بر نمیخیزی
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸ابالفضل العباس علیهالسلام میبیند که اطفال و بچهها شکمهایشان را بروی مشکهای نَمدار گذاشتهاند…
در نقلها آمده است:
🥀 خیمهای مخصوص مشک های آب بود، حضرت عباس علیه السلام داخل آن خیمه شد و دید که اطفال حرم ، آن مشک های خالی ولی نَمدار را برداشته و شکم های خود را بر آن ها می گذارند تا از عطش آن ها کاسته شود.
🥀 به آن ها فرمود: اکنون میروم و برای شما آب میآورم!
🔖 در نقلی دیگر آمده است:
🥀 چون حضرت عباس علیهالسلام ، ناله طفلان را شنید، مشک را برداشت و به آن ها فرمود: این قدر گریه نکنید بلکه دعا کنید من به سلامت برگشته و آب برای شما بیاورم.
🥀 پس آن طفل ها دست بلند کرده و عرض کردند: بارالها! عموی مان عباس را صحیح و سالم به ما برسان که ما از تشنگی هلاک شدیم و جگر ما از عطش کباب شد...
📚تذکرة الشهداء ج١ ص۵٨٨
📚چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس ج١ ص٢١١
✍ گُلهای خشک بی تو مسیحا ندیده اند
لب تشنه مانده اند که دریا ندیده اند
برخیز تا به خیمه مرا با خودت ببر
طفلان من شکستن بابا ندیده اند
حالا بگو که دخترکانم کجا روند
آن ها که غیر سایه ی سقا ندیده اند
برخیز تا که زود به سمت حرم رویم
نامحرمان هنوز حرم را ندیده اند
کم کم زمان وا شدن گوشواره هاست
این غنچه ها که پنجه ی اعدا ندیده اند
چشمت به خون نشسته اگر چه هزار شکر
دیگر کبودی رخ زهرا ندیده اند
سرنیزه ها به قامتت آخر نظر زدند
حق داشتند خوش قد و بالا ندیده اند
این تیر را که خورده به چشمت حلال کن
این تیرها که چشم دل آرا ندیده اند
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸مخدّرات و اهل حرم از داغ ابالفضل العباس علیهالسلام گریبان دریدند…
در نقلها آمده است:
📋 فَلَمَّا رَأَتِ النّساءُ ما فُعِلَ بِالْعبَّاسِ، شَقَقنَ الْجُیوبَ و خَمَشنَ الْخُدودَ و نادَینَ بِالْوَیلِ و الثّبُورِ
▪️وقتی که زنان حرم از شهادت حضرت عباس علیه السلام با خبر شدند، گریبان ها دریدند و صورت ها را خراشیدند و ناله بیچارگی سر دادند.
📚ریاض المصائب، ص٢١٧ (نسخه خطی)
📚بحرالمصائب ج۴ص٢٧۴
✍ خوردی زمین و حیثیت لشکرم شکست
اصلی ترین ستون خیام حرم شکست
فریاد های «انکسری» بی دلیل نیست
در اوج درد تکیه گه آخرم شکست
از ناله های «یا ولدی» در کنار تو
معلوم شد که باز دل مادرم شکست
ساق عمود در سر تو گیر کرده است
نعره زنم که وای سر حیدرم شکست
تو در میان علقمه از پا نشستی و
در بین خیمه ها سپر خواهرم شکست
وقتی عمود خیمه کشیدم سکینه گفت:
دیدی غرور ساقی آب آورم شکست
آن شب که سوخته ها همه دور زینب اند
گوید عمو کجاست ببیند سرم شکست
وقتی شتاب سیلی و مرکب یکی شدند
هر جفت گوشواره، زیر معجرم شکست
@maghaatel
💠 #فهرست_مطالب_کانال
با جستجوی #هشتگ_مربوطه ، میتوانید به راحتی به مطالب مورد نظر خود، دسترسی پیدا کنید.
♦️ چهارده معصوم علیهم السلام
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_وآله
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
(درقسمت "محرم و صفر" مطالب مربوط به امام حسین علیه السلام درج شده است)
#امام_سجاد_علیه_السلام
#امام_باقر_علیه_السلام
#امام_صادق_علیه_السلام
#امام_کاظم_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_جواد_علیه_السلام
#امام_هادی_علیه_السلام
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#امام_زمان_علیه_السلام
♦️ مطالب و مقاتل مربوط به فاطمیه
#معارف_فاطمی
#بستر_شهادت
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
#مصائب_غصب_فدک
#وصایا_و_لحظات_احتضار
#مصائب_غسل_و_دفن
#مصائب_بعد_از_شهادت
♦️ محرم و صفر
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#ورودیه
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#جوانان_زینب_کبری_علیهم_السلام
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهماالسلام
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#وقایع_روز_تاسوعا_و_شب_عاشورا
#مقتل_سیدالشهداء_علیه_السلام
#مصائب_گودال_قتلگاه
#مصیبت_عطش
#مصیبت_وداع
#عصر_عاشورا_و_شام_غریبان
#مصیبت_دفن_اجساد_مطهر
#مصائب_رأس_مطهر
#اسارت
#مصائب_کوفه
#مصائب_شام
#مجلس_یزید
#اربعین
#مدینه_تا_کربلا
♦️ مخدّرات و شهدای کربلا
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
#حضرت_رباب_علیهاالسلام
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
#شهدای_کربلا
#حر_ریاحی
#حبیب_بن_مظاهر
#عابس_بن_أبی_شبیب
#جون_بن_حُویّ
♦️ معارف دیگر، با جستجوی هشتگ های زیر:
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
#معارف_علوی
#معارف_حسینی
#معارف_مهدوی
#فضیلت_زیارت
#فضیلت_بکاء
#فضیلت_لعن
#آداب_نوکری
#تبری
#سقیفه
#مطاعن_دشمنان
#بقیع
#ماه_رمضان
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#سیدمحمد_إبن_الهادی_علیهماالسلام
#حضرت_جعفر_طیار_علیه_السلام
#حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
#اصحاب_اهل_البیت_علیهم_السلام
#حالات_و_کلمات_دلدادگان
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 گلایه حضرت زهرا "سلاماللهعلیها" از کسی که کمتر به زیارت ابالفضل العباس "علیهالسلام" میرفت...
مرحوم فاضل دربندی ، و آیت الله کلباسی نجفی و شیخ مهدی حائری مازندرانی رضوان الله علیهم نقل کردهاند:
عدّهای از ثِقات نقل کردهاند که یکی از افراد مؤمن، هر روز به زیارت حضرت أباعبدالله علیهالسلام میرفت و هفتهای یک بار به زیارت قمر بنی هاشم علیهالسّلام مشرّف میشد.
🔻شبی در عالم رؤیا حضرت صدیقه طاهرة فاطمه زهراء سلاماللهعلیها را میبیند، به ايشان سلام میکند اما آن حضرت روی خود را برمیگرداند.
مرد مذکور میگوید:
پدر و مادرم به فدایتان باد. چرا از من روی برمیگردانید!؟ مگر من چه تقصیری نمودهام؟!
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها به او فرمودند:
تو از زیارت فرزندم خودداری میکنی!
آن مرد گفت: من هر روز به زیارت فرزندتان حسین علیهالسلام میروم. حضرت فاطمه سلاماللهعلیها به او فرمودند:
تو هر روز به زیارت فرزندم حسین "علیهالسلام" میروی و کمتر به زیارت فرزندم عباس "علیهالسلام" میروی...
📚أسرار الشهاده ج۲ ص۵۱۴.
📚خصائص العباسية ص۲۰۹.
📚معالی السبطین ص ۶۳۹.
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸وقتی که مولا امیرالمومنین علیهالسلام برای حضرت امُّالبنین علیهاالسلام، روضهٔ دستانِ ابالفضل علیهالسلام را میخواند...
مرحوم علامه مُقرّم در کتاب شریف «العباس علیهالسلام» نقل میکند:
روزی حضرت ام البنین علیهاالسلام وارد بر امیرالمؤمنین علیهالسلام شدند و مشاهده نمودند که،
📋 أجلَسَ أباالفضلَ علیهالسلام عَلَى فَخِذِه، و شَمَّرَ عَن ساعدَيه،و قَبَّلَهُما و بَكىٰ
▪️آن حضرت، أباالفضل العباس علیهالسلام را بر روی زانو مبارکش نشانده؛ آستین از دستان پسرش بالا زده و آن دو دست را میبوسد و گریه میکند.
🥀 حال امالبنین علیهاالسلام با مشاهده این صحنه دگرگون شد؛ چون تا به حال ندیده بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام طفلی را بگیرد و بیسبب دستان او را ببوسد و گریه کند.
🥀 چون امیرالمؤمنین علیهالسلام حال امّالبنین علیهاالسلام را دید، او را بر مصائبی که بر سر این «دستانمبارک» میآید، آگاه نمود.
📋 و بَكَتْ و أعوَلَتْ ، و شارَكَها مَن فِي الدّار فِي الزَّفرةِ و الحَسرَة
▪️حضرت امالبنین علیهماالسلام با شنیدن این مصائب، گریه کرد و هر آن کس که در خانه بود، با گریههای و نالههای آن حضرت همراهی کرد...
📚العباس علیهالسلام، مُقرّم، ص۱۳۰
✍ قیام میکنم و میدهم سلام به دستت
که مثل واجبِ عینیست احترام به دستت
به ما نمیرسد افسوس غیرِ حسرتِ پابوس
مقامِ توست پُر از بوسهی امام به دستت
شفای اهلِ قبور از تو نیست کارِ بعیدی
که داده است خدا اختیارِ تام به دستت
میان نیزه و شمشیر و مشک بود رقابت
که ظهر روز دَهُم میرسد کدام به دستت
حسین، لب تَر کرد و به مشکِتشنه، نظر کرد
سپرده شد غمِ یک کارِ ناتمام به دستت
در آن طواف که بودند جمع آب و ملائک
رسید قرعه به تیری در استلام به دستت
قیامِ رایتِ حق را نوشتهاند به پایت
حسین داده عَلم را عَلیَالدوام به دستت
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 به فدای دستانِ آن مولودی که امیرالمؤمنین علیهالسلام با گریه آنها را میبوسید ...
در نقلی آمده است:
وقتی حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام به دنيا آمدند، مولا اميرالمؤمنين عليهالسلام براي ديدار فرزندشان به خانه امّالبنین علیهاالسلام تشريف آوردند، آن بانوی مکرّمه، مولود مبارك را به نزد آن حضرت آوردند و مولا علی علیهالسلام در گوش راست آن مولود مبارک «اذان» و در گوش چپ او، «إقامه» گفتند؛ سپس رو به حضرت امّالبنین علیهاالسلام نموده و فرمودند:
📋 سَمَّیتُموهُ؟! قالَتْ اُمّالبَنینَ: ما أسبَقُکَ في شَئٍ!
🔻 آیا نامی بر این مولود نهادهاید ؟! حضرت امّالبنین علیهاالسلام فرمودند: من در هیچ کاری بر شما سبقت نمیگیرم!
🌿 مولا علی علیهالسلام فرمودند: من نام او «عبّاس» نامیدم!
📋 ثُمَّ قَبَّلَ يَدَيْهِ وَ اسْتَعْبَرَ
🔻سپس آن حضرت دستهای اباالفضل عليهالسلام را از قنداقه بيرون آورد و بوسيد و بغض راه گلوی آن حضرت را بست و به گریه افتاد.
🥀 سپس فرمودند: گويا ميبينم که اين دستها روز طفّ در كنار شريعه فرات در راه ياری برادرش حسين "عليهالسلام" جدا خواهد شد.
📚 خصائص العباسیة، ص۹۵
✍ متولد شدی و امبنین دلشاد است
روز میلاد تو هر سینه، علیآباد است
ساقی کرببلا هستی و با آمدنت
کاسۀ خالی هر دلشدهای پر باده ست
چه کسی گفته حلال است شراب این غلط است
خوردن مِی فقط از دست شما آزاد است
روز میلاد تو حیدر به خودش گفت علی
بازوان پسرت سختتر از فولاد است
بوسه زد دست خدا دست تو را آقا یا
بوسه زد برلب شیرینشدهٔ آقا دست؟
نام زیبای تو هر ذائقه را شیرین کرد
عاشق روی تو فرهاد تر از فرهاد است
به علی حیدر کرار شدن میآید
به تو عباس علمدار شدن میآید
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 به فدای آن دو دستی که وسیله شفاعت حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» است ...
در نَقلی آمده است:
🔹 وقتی که روز قیامت برپا میشود و امر بر همه مردمان سخت میگردد، پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را میفرستند تا حضرت زهرا سلاماللهعلیها را برای مقام شفاعت حاضر کنند.
🔸 امیرالمؤمنین علیهالسّلام از حضرت زهرا سلاماللهعلیها سوال میکند: یافاطمه! چه چیز از اسباب شفاعت نزد شما وجود دارد و برای امروز که روز سخت و بزرگی است، چه چیزی را ذخیره کردهاید؟ صدیقه کبری سلاماللهعلیها در جواب میفرمایند:
📋 یا أَمیرَالمُؤمنین، کفَانَا لِأَجلِ هٰذَا المَقامِ ألیَدٰانِ المَقطوعَتانِ مِن إِبنِیَ العَبّاس.
🔻یا امیرالمؤمنین! ما را برای این مقام، دو دست قلمشدهٔ فرزندم عباس "علیهالسلام" کافی است.
📚أسرار الشهادة ص٣٣٩
📚وسیلة الدارین ص٢٧۵
✍ نام سقا دیدهها را خوب گریان میکند
دیدهی پر اشک را سقا چراغان میکند
او بُود بابالحسین ذُخرُالحسین عبدالحسین
عالَمی را بر در ارباب مهمان میکند
هر که میگوید حسین آغوش بگشاید بر او
بر دل سینه زنان لطف فراوان میکند
دست داده تا بگیرد دست هر افتاده را
این اباالفضل است بر ما لطف و احسان میکند
خلق میدانند در بهداری قُرب حسین
دردها را بیشتر عباس درمان میکند
مادرش امالبنبن هم ضامن عشاق اوست
در قیامت شیعیان را شاد و خندان میکند
دست او بر دست زهرا روز محشر دیدنیست
دست او مشکل گشایی از محبان میکند ...
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مصائب_کوفه
🩸جلوهای از عبودیّت و بندگی قمر منیر بنیهاشم علیهالسلام / به هنگام ورود به کوفه، سر مطهر حضرت عباس عليهالسلام بر گردن اسبی آویزان بود ...
وصف بینظیر دلاوری و وفاداری حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام به گونهای بوده که دیگر اوصاف بارز در شخصیت نورانی آن حضرت را تحتالشعاع قرار داده است ؛ یکی از اوصاف بارز دیگر، «عبادت» آن حضرت بوده است که در گزارشهای متعددی جلواتی از این وصف بارز به ما رسیده است که یکی از آنها، این نقل جانسوز میباشد:
➖ شخصی به نام قاسم بن أصبغ گوید:
من در کوفه بودم که سرهای بریده و اسرای آل الله را وارد کوفه کردند؛
📋 و إذًا أَنا بِفارسٍ قَد أقبَلَ، و قَدْ عَلَّقَ في عُنُقِ فَرَسِهِ رَأسًا،
▪️که ناگهان دیدم اسبسواری جلو میآید و یک سر بریده را بر روی گردن اسبش آویزان کرده است.
📋 كأنَّهُ القَمَرُ لَيلَةَ تَمامِهِ، و بَينَ عَينَيهِ أثَرُ السُّجُود،
▪️صورت آن سر بریده، همانند ماه شب چهارده بود و در بین دو چشمانش، اثر سجدههای طولانی پیدا بود.
📋 فإذٰا طَأطَأ الفَرَسُ بِرَأسِهِ لَحِقَ الرّأسُ بِالأرْضِ،
▪️هر گاه که آن اسب، سرش را خَم میکرد، آن سر بریده هم به زمین کشیده میشد.
🥀 من جلو رفتم و از آن اسبسوار پرسیدم که این رأس بریدهٔ کیست؟ او گفت:
📋 هٰذا رأسُ العَبّاسِ بْنِ عَليِّ بنِ أبيطالب.
▪️این سر عباس بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام است!
📚 تذکره الخواص، ج۲ ص۲۵۲
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۹۸
📚وسيلة الدّارين، ص۳۵۶
✍ از تماشای رُخ ماه تو شد مهتاب، مست
از طلوع چهرهات، هنگام مَدّ شد آب، مست
پشت هر پلك تو يك ميخانه پنهان است…اگر
چشمهايت هست در بيداری و در خواب، مست
ما چه میفهميم تأثير تماشای تو چيست؟
آن هم آنجا كه شده با ديدنت ارباب، مست
“يا كثير السّجده ” از حال تو در وقت نماز
میشود تسبيح و مُهر و مسجد و محراب، مست
«كاشف الكرب» و «أبو القِربه»،«كفيل زينبي»
بر تو وابستند پس هستند اين القاب، مست
باب حاجاتی و خوانديمت اگر بابالحُسين
بودهايم از عالم ذَر با تو در اين باب، مست
“تشنهی آب فراتم ای اجل مهلت بده”
تا نَمُردم میشوم از اين شراب ناب، مست؟
چارده قرن است، كه در حسرت لبهای تو
دور قبرت آب میگردد در آن سرداب، مست
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 علم و معرفت، با گوشت و پوست قمر بنیهاشم «علیهالسلام» عجین شده است...
در نقلی آمده است:
یکی از حضرات معصومین علیهمالسلام در شأن حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام اینچنین فرمودند:
📋 اِنَّ العَبّاسَ ابْنِ عَلِیّ «علیهماالسلام» زَقَّ العِلمَ زَقًّا
🔻همانا عباس بن علی "سلاماللهعلیهما" علم را به طور کامل چشیده است.
📚اسرار الشهاده ص ٣٢۴
🖌 این از تعابیر منحصر به فردی است که در چندین مورد فقط برای معصومین "علیهمالسلام" به کار رفته است؛ استفاده از این تعبیر، حاکی از مقام و معرفت والای قمر بنی هاشم علیهالسلام دارد.
📝 مرحوم علامه مُقرّم بعد از نقل این روایت، اینچنین مینویسد:
این تشبیه امام علیهالسلام استعاره بسیار بدیعی میباشد زیرا که «زقّ» به معنی تغذیه جوجه پرنده توسط مادرش است آن هنگام که خود به تنهایی قادر به غذا خوردن نیست، و از این استعاره متوجه میشویم که ساقی کربلا از کودکی و حتی از شیر خوارگی قابلیت گرفتن علوم و معارف را داشته است.
📚العباس علیهالسلام، مقرّم، ص ۱۶۹.
✍ هر کس که زند دست به دامانِ اباالفضل
پا بر سرِ کیوان نهد از شانِ اباالفضل
ای جانِ جهان باد به قربانِ اباالفضل
عالم همگی ریزه خورِ خوان اباالفضل
جنّاتِ برین ، سُفرهٔ احسانِ اباالفضل
خورشید بُوَد قُبّهٔ خرگاهِ جلالش
مات است مَه از شعشعهٔ نورِ جمالش
قاصر خِرَد از گفتنِ توصیفِ جلالش
جبریل دو صد بار بسوزد پر و بالش
پرواز کند گر به شبستانِ اباالفضل
واللّیل ، بُوَد آیتی از طُرّهٔ مویش
والشّمس ، بُوَد ذرهای از جلوهٔ رویش
یک قطره بُوَد کوثر و زمزم ز سبویش
کعبه به طواف آمده از فخر ، به کویش
بر سجده فتاده است در ایوانِ اباالفضل
یک جنّت طوبی ز قد و قامتِ رعناست
در پیشِ قد و قامتِ او ، خم شده طوباست
کویش حرمِ کعبه و یا سینهٔ سیناست؟
ربّ اَرِني گو به درش حضرت موساست
گر جلوه کند طلعتِ رخشانِ اباالفضل
در روضهٔ آن شِبلِ علی ، شاهِ مُکرّم
خُدّام بُوَد نوح، و هم حضرتِ آدم
موسی و خلیل الله و هم عیسیِ مریم
در فخر و مباهات رسولانِ مُکرّم
هستند که گشتند ثناخوان اباالفضل
یا شاهِ نجف ، ای وصی سیّدِ خاتم
شیرِ فلک از صولتِ عباس کند رَم
از هیبتِ او زَهره دَرَد در دلِ ضِیغم
هفت اخترِ سیّاره و نُه چرخِ معظّم
چون گوی بُوَد در خمِ چوگانِ اباالفضل
@maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین «علیهالسلام»، تشنه باشد ...
در نقلی آمده است:
🥀 مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، در همان شبی که فردای آن، به شهادت رسیدند، اباالفضل العباس علیهالسلام را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود:
📋 وَلَدي! سَتَقِرُّ عَيني بِكَ في يَومِ القيامة
▪️ای پسرم! به زودى در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مىگردد.
🥀 سپس فرمود:
📋 ايّاكَ اَنْ تَشرِبَ الماءَ و اَخوكَ الحُسَين علیهالسلام عَطشان
▪️ پسرم! هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى ، مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت حسین علیهالسلام تشنه است.
📚معالي السّبطين، ج١ ص۴۵۴
✍ خستگیّ تنت از بال و پرت معلوم است
حال و روزت ز نماز سحرت معلوم است
مرگ من، مرگ حسین و حسنت سرفه نکن
چقدر لختهی خون دور و برت معلوم است
إبن ملجم چه بلایی سر تو آورده
دیدم آخر به خدا زخم سرت معلوم است
بعد مادر به گمانم که قدت تا شده است
این هم از درد شدید کمرت معلوم است
خون و اشک از سر و روی تو بریزد با هم
نگرانی دل شعله ورت معلوم است
داغ اولاد چه آورده سرت پیر شدی
بغض پی در پی و زخم جگرت معلوم است
أمِّ اِیمَن به من از رخت اسارت گوید
صدق گفتار وی از چشم ترت معلوم است
گفتی عباس گُلَم! جان تو و جان حسین
همه ی کرب و بلا در نظرت معلوم است
@Maghaatel
#معارف_حسینی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 گفتی که فلَک دور حرَم میگردد
دور سر اصحاب کرَم میگردد
این خانه که مشغول طوافش هستید
گِرد پدر و برادرم میگردد...
در نقلی آمده است:
🔖 در سال ۶۰ هجري قمري «يومالتَرويه» روز هشتم ماه ذي الحجة، حضرت اباالفضل العبّاس عليهالسلام با اذن امام حسین «صلواتاللهعلیه» بر فراز بام كعبه رفت و خطبهای نوراني و سرشار از معارف را با صوت علوي قرائت نمود که در فرازی از آن خطبه چنین فرمود:
📋 وَ لَوْلا حِكَمُ اللهِ الْجَلِيَّةِ وَ اَسْرارُهُ الْعَلِيَّةِ وَ اخْتِبارُهُ الْبَريَّهُ، لَطارَ الْبَيْتُ اِلَيْهِ قَبْلَ اَنْ يَمْشي لَدَيْهِ،
🔹اگر حكمت الهي آشكار نمیشد و اسرار بلند مرتبه خداوند هويدا نمیگشت و اين كعبه براي امتحان مردم نبود، هر آينه قبل از آنكه امام به طواف بيايد، كعبه به سوي امام حسین علیهالسلام پرواز ميكرد و دور سر او میگردید!
📋 قَدْ اسْتَلَمَ النَّاسُ الحَجَرَ وَ الْحَجَرُ يَسْتَلِمُ يَدَيْهِ
🔹به تحقيق مردم استلام حجرالاسود ميكنند (دست خود را به حجر ميكِشند و حجر را ميبوسد) ولي حجرالاسود دست امام را ميبوسد و استلام مينمايد.
📚مناقب سادة الکرام، سید عینالعارفین هندی، نسخه خطی (به نقل از کتاب خطیب کعبه)
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸 وقتیکه در راه علقمه، نگاه سیدالشهداء علیهالسلام به دستان بریده ابالفضل علیهالسلام میافتد…
در نقلی آمده است:
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام پا در رکاب گذاشت و رو به میدان نمود تا بر بالین برادر حاضر شود؛ که ناگاه ذوالجناح ایستاد و قدم از قدم بر نداشت و سر خود را به جانب حضرت اباعبداللّه علیهالسلام بلند کرد و شروع نمود به گریه و نوحه و زاری کردن و اشاره به جانب زمین مینمود.
🥀 حضرت سیدالشهداء علیهالسلام فهمیدند مطلبی دارد، فرمودند: چه میگویی ای ذوالجناح؟ که ناگاه به قدرت کامله الهی قفل خاموشی از زبان آن حیوان برداشته شد؛ عرض کرد:
📋 یا سَیِّدی اَما تَنْظُرُ اِلَی الأرْضِ؟
▪️ای آقایمن! آیا نگاه نمیکنید به سوی زمین!؟
📋 فَلَمّا نَظَرَ الْحُسَیْنُ علیهالسلام اِلَی الأرْضِ رَأی اَیْدی اَخیهِ الْعَبّاسَ مَقْطُوعَةً وَ فِی التُّرابِ مَوْضُوعَة
▪️همین که حضرت نگاه کرد، دید دستان برادرش عباس علیهالسلام قطع شده و بر روی خاک افتاده است.
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام خم شد و آن را برداشت و به سینه خود چسبانید و فرمود:
📋 اَلاْنَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی
▪️الآن دیگر پشتم شکست ... الان دیگر بیچاره شدم ...
📚 انوار الشهادة،یزدی،ص۱۲۹
📚تذکرة الشهداء، ص۳۲۸ (با اندکی تفاوت)
📝 شد وقت آنکه در غمِ شَه نوحه سر کنم
از سوزِ آهِ خویش، جهان پُر شرر کنم
چون شاه دید پیکر عباس روی خاک
گفت: ای خدا! چه چاره از این غم دگر کنم؟
خوش گفت آن که گفت چنین این زبانحال
آن را بگویم و غم دل تازه تر کنم:
از من دو دست بر كمر و از تو بر زمين
دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟!
قامت ز من شكسته و از تو به روی خاك
كو قامتی كه خواهر خود را خبر كنم؟!
عباس! خوش بخواب شدی راحت از جهان
اما بگو چه چاره منِ خون جگر كنم؟!
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸آماده اسیری شوید … | آنقدر سیدالشهداء علیهالسلام همراه اهل حرم گریه کرد که از هوش رفت …
در نقلها آمده است:
🥀 صدای ناله ها و فریادهای حضرت سکینه سلاماللهعلیها از داغ عمویش ابالفضل العباس علیهالسلام بالا گرفت؛
📋 فَلَمّا سَمِعَتْها العَقيلةُ زَينب، فصاحتْ: واأخاه، وا عبّاساه، وا ضَيعتاه مِن بعدك.
▪️وقتی که زینب کبری سلاماللّهعلیها نالههای سکینه سلاماللّهعلیها را شنید، او هم فریاد میزد: ای وای عباس! ای وای از دربهدری بعد از تو!
📋 فقالَ الحسينُ: إي واللّه وا ضَيعتاه وا انقطاعَ ظَهراه بعدك أباالفضل، يَعِزُّ علَيّ و اللّهِ فِراقُك.
▪️سیدالشهداء علیهالسلام هم فرمود: آری به خدا! ای وای از دربهدری! ای وای از کمری که بعد ابالفضل شکسته شد؛ به خدا بر من سخت است نبودنت ای ابالفضل!
📋 فَاجتَمَعتِ النّساءُ حَولَه، و جَعَلنَ يَبكينَه و يَندُبنَه، و الحسينُ يَبكي مَعهنّ، حتّى أُغمِيَ عَلَيه مِن شِدّة البُكاء.
▪️زنان و بچهها دور اباعبدالله علیهالسلام جمع شدند و به سر میزدند و گریه میکردند؛ سیدالشهداء علیهالسلام هم همراه آنان، چنان گریه میکرد که دیگر از هوش رفت.
برگرفته از:
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،مقرّم، ص۳۳۹
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۳۲۴
✍ بعدِ تو خیمه ی ما غرق عزا شد، بد شد
کمر شاه که از داغ تو تا شد، بد شد
لشکر نیزه و شمشیر و عصا ریخت سرت
از تنت دست جدا... دست جدا شد، بد شد
بین ابروی تو را فاصله انداخت عمود
فرقت ای ماه بنی عشق دو تا شد، بد شد
شاهِ تنها شده بعد از تو، زمین گیر شد و
وسط گودی گودال چه ها شد... بد شد
شمر فهمید که عباس ندارم... شر شد
قائله دور و بر خیمه به پا شد، بد شد
رفتی و بعد تو ای سرو دل آرا، به حرم
پای شمر و شبث و حرمله وا شد، بد شد
احترامم سر جا بود ولی بعد از تو
این اسارت که چنین قسمت ما شد، بد شد
سر تو رفت به نیزه، سر ما داد زدند
به خدا خون به دل آل عبا شد... بد شد
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸ایپدرجان! عمویمان عباس کجاست ؟! وعده آب به ما داده است و دیر کرده ؟!
در نقلها آمده است:
📋 فَلَمَّا رَأوهُ مُقبِلاً، أتَتْ إلَيهِ سَكينَةُ، و لَزِمَتْ عَنانَ جَوادِهِ و قالَتْ: يا أبَتاه، هل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّيَ الْعَبّاسِ؟
▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خیام رسید، حضرت سکینه علیها السلام به استقبال او آمد و عنان ذوالجناح را گرفت و عرضه داشت: ای پدرجان! آیا خبری از عمویم داری؟
📋 أراهُ أبطَأ، و قد وَعَدَني بِالْماءِ و لَيسَ لَهُ عادَةً أنْ يَخلِفَ وَعدَهُ، فَهَلْ شَرِبَ ماءً أو بَلَّ غَليلَه و نَسِىَ ما وَرَاءَهُ، أمْ هو يُجاهِدُ الْأعْداءَ؟
▪️می بینم که او دیر کرده است؛ او به من وعده آب داده و محال است که خلف وعده کند. آیا آب نوشیده و عطشش فروکش کرده و ما را فراموش کرده است یا در اینکه دارد با دشمنان می جنگند؟
📋 فَعِندَها بَكَىٰ الْحسينُ عليه السّلامُ و قالَ: يا بِنتَاه! إنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسِ قُتِلَ و بَلَغَتْ روحَهُ الْجَنانَ.
▪️در این زمان بود که گریه، امان سیدالشهدا علیه السلام برید و فرمود:
عمویت عباس کشته شد و روحش به جنت خدا پرواز کرده است.
📋 فَصرخَتْ و نادَت: وا عمّاه، وا عبّاساه.
▪️با شنیدن این خبر، سکینه سلاماللهعلیها فریاد میزد: واعمّاه، وا عبّاساه.
برگرفته از:
📚مقتل الحسین علیه السلام مقرم،ص۳۳۹
📚معالي السّبطين، ج۱ ص۴۴۹
📚أسرار الشّهادة، ص۳۳۸
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۳۲۴
✍ بی تو برگشتن به خیمه، ایبرادر مشکل است
کار من با رفتنت چندین برابر مشکل است
تا تو بودی در حرم پشتم به کوهی گرم بود
زندگی کردن بدون تو برادر مشکل است
بعد تو دیگر چگونه وعده ی آبی دهم؟
قول دادن بعداز این سقای لشگر مشکل است
پس چه شد تکبیر سوم ؟ بچه ها دلواپس اند
گرچه دیگر گفتن الله اکبر مشکل است
نحوه ی افتادنت از اسب پشتم را شکست
هضم داغت ای علمدار دلاور مشکل است
تیر بیرون می کشم از چشم زیبایت ولی
بستن زخم عمیق کاسه ی سر مشکل است
ای رشید قطعه قطعه دست و پایت پس کجاست؟
با چنین وضعیتی تشییع پیکر مشکل است
روی پای فاطمه چشمان خود را وا مکن
دیدن خون مردگیِ روی مادر مشکل است
ضجه ی اهل حرم دارد کبابم می کند
بی گمان تسکین خواهر های مضطر مشکل است
شمر بالای بلندی رفته می رقصد ببین!
دیدن این صحنه های زجر آور مشکل است
از تو دل کندم ولیکن قلبم از جا کنده شد
هرچه باشد خب وداع بار آخر مشکل است
روسری دخترانم را زدم محکم گره
حق بده شام غریبان حفظ معجر مشکل است
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸بعد از شهادت ابالفضل علیهالسلام، بُزدلان حرامی در لشکر عمر بن سعد، به خیمهها نزدیک شدند … | نداهای غربت سیدالشهداء علیهالسلام .…
در نقلها آمده است:
🥀 وقتی که سیدالشهداء صلواتاللهعلیه با چشمی گریان و کمری تا شده، از علقمه به خیمهها برمیگشت؛
📋 قَد تَدافَعَتِ الرّجالُ عَلَى مُخيّمِه
▪️در همین هنگام بود که بُزدلان حرامی در لشکر عمر بن سعد، شیر شدند و به خیمهها نزدیک شدند.
📋 فَصاحَ الحسينُ عِندَ ذٰلك: أمٰا مِنْ مُجيرٍ يُجيرُنا؟ أما مِن مُغيثٍ يَغيثُنا؟...
▪️در اینجا بود که سیدالشهداء علیهالسلام با صدای سوزناک و بلند فریاد میزد: آیا پناهدهندهای هست که اهل و عیال مرا پناه دهد؟! آیا کسی هست که مرا یاری کند؟!
📚مقتل الحسین علیهالسلام، مقرم، ص۳۳۹
📚معالي السّبطين، ج۱ ص۴۴۹
📚أسرار الشّهادة، ص۳۳۸
✍ رفتی و بی سر و پاها همگی شیر شدند
با من و عمه، سَرِ پوشیه درگیر شدند
فاطمیاتِ حرم یک شبه تحقیر شدند
دختران پایِ سر تو همگی پیر شدند
نیزه از حنجرِ آشفته ی تو کار کشید
رفتی و کارِ عقیله سَرِ بازار کشید
رفتی و خون به دلِ دخترِ زهرا کردن
گره ی روسریِ دخترکان وا کردن
دَمِ دروازه عجب هلهله بر پا کردن
محملِ عمه ی سادات تماشا کردن
نوه ی فاطمه دنبالِ جواب است عمو
جایِ ما در وسطِ بزم شراب است عمو !؟
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸ایبرادرجان! خواهش دارم که مرا به خیمهها نبرید! من به دخترتان قول آب دادهام …
در نقلها آمده است:
🥀 سیدالشهداء صلواتاللهعلیه خم شد تا بدن مبارک ابالفضل العباس علیهالسلام را بردارد و به خیمهها ببرد؛ قمر بنیهاشم علیهالسلام چشمانش را اندکی باز کرد و عرضه داشت: ای برادرم! کجا میخواهید مرا ببرید؟
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام فرمود: به خیمهها! ابالفضل العباس علیهالسلام عرضه داشت: شما را به حق جدّتان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مرا در همینجا بگذارید! سیدالشهداء فرمود: چرا ای برادرم؟ ابالفضل العباس علیهالسلام عرضه داشت:
📋 لِأنّي مُستَحٍ مِن اِبنتِكَ سكينة، و قَد وَعَدتُها بِالمٰاء، و لَم آتِها بِه؛
▪️من از دخترت سکینه سلاماللهعلیها خجالت میکشم؛ من به او وعده آب دادم ولی برایش نیاوردم.
📚أسرار الشّهادة، ص۳۳۵
📚معالي السبطین، ج۱ ص۴۴۹
📚مقتل الحسين عليهالسّلام، بحرالعلوم، ص۳۱۸
✍این آب ها که ریخت، فدای سرت که ریخت
اصلا فدای امّ بنین مادرت، که ریخت
گفته خدا دو بال برایت بیاورند
در آسمان علقمه، بال و پرت که ریخت
اثبات شد به من که تو سقای عالمی
بر خاک، قطره قطره ی چشم ترت که ریخت
طفلان از این که مشک به دست تو داده اند
شرمنده اند، بازوی آب آورت که ریخت
گفتم خدا به خیر کند قامت تو را
این قوم غیض کرده به روی سرت که ریخت
وقت نزول این بدن نا مرتّبت
مانند آب ریخت دلم؛ پیکرت که ریخت
معلوم شد عمود شتابش زیاد بود
بر روی شانه های بلندت سرت که ریخت
اما هنوز دست تو را بوسه می زنم
این آب ها که ریخت فدای سرت که ریخت
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸عَلَمی که همه جایش جای شمشیر و نیزه و تیر بود مگر جای دست علمدار …
در نقلی آمده است:
🥀 وقتى كه یزید ملعون دستور داد تا اموال غارتشده را برگردانند، عَلَمى را كه در دستان مبارك حضرت اباالفضل العبّاس عليهالسلام بود، همراه اموال غارت شده آوردند.
🥀 وقتى چشم يزيد در ميان غنائم ، به آن پرچم افتاد ، نگاهى عميق به عَلَم كرد و مدت زيادى به فكر فرو رفت و سه مرتبه از روى حيرت و تعجب از جاى خود بر خواسته و به طرف علم میرفت نگاهى عميق به آن میكرد و دوباره برگشته و مىنشست.
🥀 اطرافيان و مشاوران يزيد لعین از او پرسيدند: چه شده است که اين گونه شگفت زده شدهای؟ يزيد گفت: اين پرچم در كربلاء به دست چه كسى بود؟ جواب دادند : اين علم به دست علمدار سپاه حسين بن علی عليهالسلام، جناب ابالفضل العباس علیهالسلام بوده است! يزيد لعین گفت:
📋 أيّها الناس، اُنظُروا إلىٰ هذا العَلَم كيفَ عَمِلَت بِه الأسنّةُ والسّيوفُ و الرّماحُ والسّهامُ حتّى لَم يَسلم مِنه إلا مَقبَض يَدِه!
▪️ای مردم! خوب به اين پرچم نگاه كنيد! مىبينيد كه تمام اجزاء و قسمت هاى آن از پارچه گرفته تا چوبش بر اثر اصابت تيرها و نيزه ها وشمشيرها زخمی و مجروح است، غير از جای دست آن كه كاملاً سالم مانده است.
📚الوقايع و الحوادث، ج۳ ص۳۸
📚بحر المصائب، ج۹ ص۱۹۵ (با کمی تفاوت)
✍ عاقبت لشگری از تیر گرفتارش کرد
به زمین خوردن در علقمه وادارش کرد
اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد
تن بی دست خجالت زده از یارش کرد
دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش
رَحِمَ الله به شیری که علمدارش کرد
تَرَک خشک لبش رو نمی انداخت به آب
غمِ چندین لبِ تاول زده ناچارش کرد
آبرو در خطر و مشک به دندانش بود
تیرِ نامرد به یک طفل بدهکارش کرد
گر چه خم شد کمر کوه ولی فایده داشت
سجده بر همت دریایی ایثارش کرد
سرِ درهم شده اش را سرِ نیزه بستند
زخمش انگشت نمای سرِ بازارش کرد
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸بٰانَ الإنكسارُ في وَجهِ الحُسين عليهالسّلام …
در نقلها آمده است:
📋 لَمّا قُتِلَ العبّاسُ علیهالسلام ... بٰانَ الإنكسارُ في وَجهِ الحُسين عليهالسّلام،
▪️وقتی که ابالفضل العباس علیهالسلام به شهادت رسید، آثار شکستگی در صورت مبارک سیدالشهداء صلواتاللهعلیه نمایان شد.
📚 مقتل أبي مخنف، ص۶۵
✍ تو زمین خوردی و خوردند زمین اهل حرم
شانه خالی مکن از بار سفر ، همسفرم
انقدر تیر به تو خورده که پاشیده شدی
شده اعضای تو پاشیده شبیه جگرم
حال من مثل غریبی ست برادر مرده
مثل فرق تو شکسته ست برادر ، کمرم
بخداوند که غارت زده ام بعد از تو
سرم آماده ی ذبح است ، فتاده سپرم
آسمان بر سرم آوار شده میبینی ؟
تکه تکه به زمین ریخته ای ، ای قمرم
دوش تو جای رقیه ست پر از تیر شده
رحم بر چشم تر او کن و بر چشم ترم
با جوانان بنی هاشم علی را بردم
دستْتنها تن پاک تو چگونه ببرم
سفت کردند خواتین گره معجر را
همه دلشوره گرفتند ز طرز خبرم
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸الان آمدید و سر مرا به دامن گرفتید … ساعتی دیگر چه کسی هست سر شما را از روی خاک بردارد …
در نقلی آمده است:
🥀 وقتی که سیدالشهداء علیهالسلام در علقمه سر ابالفضل العباس علیهالسلام را به دامن گرفت، مشاهده نمود که برادر گریه میکند!
🥀 سیدالشهداء صلواتاللهعلیه فرمود: ایبرادر! چرا گریه میکنی؟ ابالفضل العباس علیهالسلام عرض کرد:
🥀 آقا جان! گریه من از برای این است که در وقت جان دادن من آمدید و سرم را به دامان گرفتید؛ اما یک ساعت دیگر سر شما را که به دامان میگیرد؟!
📚ریاض القدس ج۴ ص۵۱
✍ برخیز جان فاطمه اینجا نمان برو
بگذار روی خاک مرا نیمه جان برو
هی آه می کشی و تنم لرزه می کشد
قربان مهربانی ات ای مهربان برو
دستم بریده و کمرت را شکسته اند
برخیز ای شکسته دل قد کمان برو
بیرون مکش یکی و دوتا نیست تیرها
جانم فدات ناله مزن این چنان برو
این هرزه چشم ها به حرم چشم بسته اند
برگرد خیمه زود، نمانده زمان برو
خون گریه های چشم ترم نذر زینب است
آقا به جان خواهر تنهایمان برو
برخیز و بی کسی حرم را نظاره کن
زینب کجا و صحبت نامحرمان برو
از من گذشت غربت و در انتظار توست
گودال خون و نیزه و سنگ و سنان برو
من سر به زانوان تو دارم چه ماتم است
الشمرُ جالسٌ…سر تو ناگهان…برو
@Maghaatel