eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
12.9هزار دنبال‌کننده
11 عکس
16 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
839.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸چشمی که گناه نکنه، جمالِ شهزاده علی اکبر «علیه‌السلام» رو می‌بینه ... 🔖 در روایت آمده است: 📋 مَا اغْتَنَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اغْتَنَمَ بِغَضِّ الْبَصَرِ 🔻هيچ غنيمتى به مانند غنيمت چشم‌پوشى برای انسان سود و بهره نداشته است!(در مرحله اول چشم‌پوشی از محرّمات و در مرحله بالاتر چشم‌پوشی از دارایی و نعمات مردم) 🔖 در روایتی دیگر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 غُضُّوا اَبْصارَکم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ 🔻چشم بپوشانید تا امور شگفت را نظاره‌گر باشید! 📚بحارالانوار، ج۱۰۱ ص۴۱. 📚مصباح الشریعه، ص۹. ✍ یا اباعبدالله! جانِ رُباب و زینب‌ات، قلب مرا پر نور کن بر هر چه جز ماهِ رُخَت، چشمان من را کور کن با زلف خود من را تو بیزار از هزاران حور کن در حِصن خود راهم بده! فرمان بده! مأمور کن! آرام در گوشم بگو، دل را پُر از اسرار کن «من را شبیه عابس از دیوانگی سرشار کن» ... @Maghaatel
🩸نمونه‌ای از آثار «اعتقاد راسخ» و «عشق وافر» در دستگاه سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» ... 🗯 یکی از سال‌ها که هندی‌ها به کربلا آمدند تا روز عاشورا در آتش روند، زمینی حدود سه برابر صحن حضرت معصومه علیهاالسلام را آماده کردند و از اوایل محرم مشغول تهیه‌ی هیزم و چوبها شدند. 📍دو روز پیش از عاشورا آنها را آتش زدند. چون چوب‌هایی بود که تا به صورت آتش درآید طول می‌کشد. محلی به طول سی متر و عرض هشت متر آتش آماده و به حدی شعله‌ی او و داغی آتش زیاد بود که در حدود صد متری که بعضی از آقایان نشسته بودند، گرمی آتش به آنها اثر می‌کرد و بادبزن به جلو صورتشان قرار می‌دادند که کمتر اذیت شوند. علماء هم در یک جای بلندتری نشسته بودند. 📝 چون روز عاشوراء شد و آماده برای رفتن در آتش شدند یکی از آنها که پیرمردی بود، جای بلندی ایستاد و چنین اظهار داشت: که ای مردم نگویید ما ساحریم…! اگر ما فردا در این آتش رویم پودر می‌شویم! 📋 خلاصه اینکه اینها دور آتش می‌رفتند و سینه می‌زدند و «یا حسین» می‌گفتند. یک مرتبه دیدیم که آنها وارد آتش شدند... 📄 شخصی به نام شیخ عبدالزهرا خطیب که اولین واعظ کربلا بود و بسیار مخلص، که کویتی‌ها به او گفته بودند هر چه در کربلا به شما پول می‌دهند، ما پنجاه مقابل آن به شما می‌دهیم که به کویت بیائید و ده روز برای ما منبر روید، گفته بود اگر یک ملیون مقابل هم بدهید من از اینجا بیرون نمی‌روم. 🔖 خلاصه این که او را هم دیدیم وارد آتش شد و هیچ ناراحتی برایش پیش نیامد و همینطور آقای سید محمد صالح شهرستانی؛ هر چه خواستند جلوی او را بگیرند نشد و ایشان هم وارد آتش شدند... 💬 البته یکی از افرادی که وارد آتش شد، به مجرد ورود در آن، دادش بلند شد: «سوختم سوختم!!!»، او را بیرون آوردند و خیلی بدنش سوخته بود که تا چند روز در بیمارستان بستری شد. 👈 گفته بود من به قصد این که امتحان کنم، رفتم. به خلاف دیگران که با عشق امام حسین علیه‌السلام رفته بودند. 🗓 البته بسیاری از جوان‌هایی که شاهد این قضیه بودند و به نماز اهمیت نمی‌دادند، نماز خوان شده و به مسیر سعادت رفتند. 📚 شرح زندگانی حضرت آیة الله مؤسس حاج شیخ عبدالکریم حائری، ص ۳۳۴ 📌 به این 👈 پُستِ 👉 مربوطه هم مراجعه بشود، خالی از لطف نیست! ✍ آدم که عاشق می‌شود فکر خطر نیست در عاشقی اصلاً ضرر مدّ نظر نیست “دربدری دارد به دنبال خودش عشق” عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست پروانه را دیدم که خاکستر نشین شد پروانه یادم داده عاشق فکر پر نیست... @Maghaatel
5.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 بانویی که صِرفاً «زیارتِ» او موجب وجوب بهشت بر زائرش می‌شود، خود آن بانو دیگر چه عظمت و چه مقامی دارد؟! 🎙حضرت آیت الله وحید خراسانی (دام‌ظلّه) @Maghaatel
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸عنایت ویژهٔ سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» به کسی که با شنیدن نام مبارک «حسین» منقلب می‌شد... 📄 مرحوم ملا آقا دربندی، فقیه و عاشق و دلداده سیدالشهداء علیه‌السلام مدت متمادی در کربلا اقامت نموده، به ایران آمد، مدتی در تهران اقامت کرد و در تهران وفات نمود. 📝 جنازه‌اش را به رسم امانت در تابوت نهادند که خشک شود، پس از شش ماه باز کردند، دیدند تر و تازه است، پس به کربلا منتقل نموده و در همان‌جا به خاک سپردند. 🔎 ...بعد از دفن پیکر او، یکی از طلاّب نجف اشرف در عالم رؤیا، کاخ بسیار باعظمتی می‌بیند که چشم از دیدنش خیره و عقل از وصفش مبهوت می‌باشد، می‌پرسد: این کاخ از آنِ کیست؟ می‌گویند: از آن شیخ انصاری است. 🗯 سپس کاخ بسیار باشکوه تری را مشاهده می‌کند [به گونه‌ای که کاخ شیخ انصاری در مقابل آن کاخ، جلوه‌ای نمی‌کرد] ؛ در آنجا می‌پرسد: این کاخ از آنِ کیست؟ می‌گویند: این کاخ ملاّ آقا دربندی است! 🗓 می‌گوید: شیخ انصاری که مقامش از وی بالاتر است، پس چگونه است که کاخ او باشکوه‌تر می‌باشد؟ 👈 به او می‌گویند: این امتیاز از الطاف و عنایات امام حسین علیه‌السلام می‌باشد که او همهٔ عمر، عاشق ‌و شیدای امام حسین علیه‌السلام بود و هر روز در جلسه درس به ذکر مصیبت آن حضرت می‌پرداخت و در هر زمان و مکان از آن حضرت یاد می‌کرد. 📚جرعه‌ای از کرامات امام حسین علیه‌السلام، مهدی‌پور،ص۳۳ ✍ یا اباعبدالله ... منم ای‌کاش با «دیوانه‌بودن» داشتم عهدی شبیه عابس‌َت … یا لااقل مُلّای دربندی … @Maghaatel
🔰 او که جای خود … غبار مرقدش طوفان کند! عالم ربانی مرحوم آیت الله مولوی قندهاری می‌فرمودند: 📄 شبی وارد حرم مطهر امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه شدم؛ دیدم خدّام مشغول جاروب‌کردن هستند و گرد و غباری بلند شده و مردم درِ بینی و دهانشان را گرفته و عبور می‌کنند تا گرد و غبار وارد حلقشان نشود. 👈 ولی من به جهت اینکه این گرد و غبار از مرقد منوّر آن امام هُمام و از خاک پای زائرین‌شان می‌باشد، به جهت تیمّن و تبرّک {در میان آن گرد و غبار رفته و} استنشاق عمیق می‌کردم! 📝 در این هنگام، ناگهان در وجودم احساس انقلابی کردم که به وصف نمی‌آید! به خانه آمدم و از آن نشئه، لذّت می‌بردم و در همان حال قلم برداشتم و مشغول سرودن شدم که در خاتمه به یاد آن عنایت علوی نام سروده‌هایم را «غبار نجف» گذاشتم. (و بدین واسطه به این عالم بزرگوار، طبع شعری عنایت شد) 📚الدرجات الرفیعه، ص۷۲ ✍ برای جنت و دوزخ نمی‌کنم اصرار بهشت بی‌تو عذابی‌ست، تَحتِهَا الأنْهار مسیح زنده کند مرده را ,تعجب نیست!! چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد خدایی تو ازین رو نمی‌شود انکار چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار کمی غبار نجف را به عاشقان برسان که در هوای تو باشد جنون‌مان بسیار شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها تقیّه کردم و گفتم نمی‌کنم تکرار به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار بیا و خرده کلاف مرا بخر آقا که شرمگین نشود عاشقت سر بازار به روی دارِعلی رند گونه باید رفت شبیه اشک پر از شوق میثم تمار تولدِ منِ دیوانه لحظه‌ی مرگ است فمن یمت یرنی علتی براین گفتار @Maghaatel
🩸این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر!؟ 🔖 آقا [مرحوم آیت الله بهجت] بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. 🔎 احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌هایشان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. 👈 بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر…؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت… 📚 در خانه اگر کس است؛ ص۵٩ ✍️ «دلسوختگان»، از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا در مصائب حضرت زهرا و سیدالشهداء علیهماالسلام بسوزند و گریه کنند ... گویا غم مصائب اهلبیت علیهم‌السلام، دل و جان‌شان را در غالب اوقات درگیر کرده است ... {طوبیٰ لَهُم و حُسنُ مَآب} 📝 ما گوشه‌نشینان غم فاطمه هستیم محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است دل سوختهٔ عمر کم فاطمه هستیم @maghaatel
2.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸پیراهن روضه‌خوانِ شیدای حضرت عباس علیه‌السلام هم «شفا» می‌دهد چه برسد به خود آن حضرت ... 🎙 حضرت آیت الله وحید خراسانی «دام‌ظلّه» @Maghaatel
🩸درگیرکردنِ دل با مصائب سیدالشهداء «صلوات‌اللّه‌علیه»، قوی‌ترین راه سیر و سلوک... 🗒 در جلسه‌ای که مرحوم جعفرآقا مجتهدی، آیت الله کشمیری و آیت الله صافی اصفهانی حضور داشتند، بحث پیرامون طریقه «نفی خواطر» (خالی‌کردن قلب از هرگونه همّ و غمِ ما سوی‌الله)، بین این سه دلدادهٔ سیدالشهداء علیه‌السلام صورت می‌گیرد... 🏷 مرحوم آیت الله کشمیری و آیت الله صافی اصفهانی، برای «نفی خواطر»، روش‌هایی را از مرحوم ملااحمد نراقی و ... ذکر می‌کنند و در نهایت از مرحوم جعفرآقا مجتهدی سوال می‌کنند: نظر مبارک حضرتعالی در خصوص «نفی خواطر» چیست؟! 🔖 این دلداده و شیدای آستان مقدس سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: 🗯 آنچه را که ما بدان معتقدیم و تجربه نمودیم و طریقه‌ای را برتر و بالاتر از آن نیافته و نمی‌دانیم، این است که شخص سالک، همواره توجّه و تمرکز و توسّلی باطنی بر حضرت سيّدالشهداء علیه‌السلام بنماید! 👈 بدان‌گونه که حالتی از حالات و یا مصیبت‌ها و یا فضائل حضرت را تصوّر و بدان توجّه عمیق داشته باشد و همین توجّه را از فکر تا قلب و از قلب تا فکر خود حرکت دهد و پیوسته متوجه ذات مقدّس حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام بوده و این حالت را آن قدر تکرار نماید که ذهن و قلبش متأثّر و دائم متوجّه و در نهایت مُنغمر (غوطه‌ور) در ذات حضرت گردد؛ 🗓 و در این مقام و مرتبه، نفی خواطر به طور کلّی صورت پذیرفته و به برکت توسّل به حضرت امام حسین علیه‌السلام، سالکْ همواره در خاطری امن، به نور احدیّت مَسکن می‌گزیند. 📚 لاله‌ای از ملکوت، ج۲، ص۳۶۳ ✍ پرسيد رفيقی كه مرا جای سوال است از بعد حسين آنكه شهنشاه جلال است مبهوت وقار و شرفش دشت و جبال است اين گريه و شيوَن كه به‌هرماه و به‌سال است سير حِكَمی‌ست؟! ياکه فقط خواب و خيال است؟! پيری برسيد و نظری كردْ به لبخنــد فرمود كه ای عاقلِ روشندلِ دلبند مجنون نشدی تاكه بدانی كه دراين بند بِاللَّه كه دراين عرصه بسی جای ملال است «ديوانگی عشق حسين عين كمال اسـت» جائي كه خدای ازلی، يار حسين اســت شد كعبه سيه‌پوش و عـزادار حسين است جبريل و ملائك همه زوّار حسين اسـت اين جامه‌دريدن نه فقط شوری و حال است از بهر عروج عملی، شَهپَر و بال است @Maghaatel
🔰 ای خوش آن هدیه که از جانب «شش‌ماهه» رِسَد... 📄 مرحوم شیخ عبدالرحیم کرمانشاهی، جدّ خاندان جلیلی کرمانشاهی، در آخرین لحظات زندگی از فرزندانش «سیب» مطالبه می‌کند، آن‌ها همه جای کرمانشاه را می‌گردند و پیدا نمی‌کنند و دست خالی برمی‌گردد و می‌بینند در مقابل پدر یک «سیب» هست. 🔎 می‌پرسند: این سیب از کجا آمده؟ شیخ عبدالرحیم می‌گوید: پس از رفتن شما، پیامبر اکرم، امیرمؤمنان، حضرت فاطمه و امام حسین علیهم‌السلام به بالینم آمدند و این سیب را امام حسین علیه السلام لطف کردند و فرمودند: 🗯 «این سیب را پسرم علی اصغر برای شما فرستاد و گِله کرد که چرا در کتاب مقتل خود مصائب ایشان را ننوشتی!» 🗓 عرض کردم: تنها علّتش این است که هر وقت خواستم مصائب ایشان را بنویسم، آن‌قدر گریه کردم که نوشته‌هایم از بین رفت! 🏷 سپس به فرزندان وصیّت می‌کند که کتاب مقتلش را چاپ کنند، زیرا معلوم می‌شود که مورد نظر حضرت قرار گرفته است. 📚جرعه‌ای از کرامات امام حسین علیه‌السلام،مهدی‌ پور،ص۱۹۷ 📌 مرحوم «ملّا عبدالرحیم کرمانشاهی» کتابی در مقتل با عنوان «سرّ الأسرار» نوشته است که متأسفانه این کتاب ارزشمند، هنوز إحیاء و چاپ امروزی نشده است! ✍ هر بار سروده‌ایم دربارۀ تو عشاق جهان شدند آوارۀ تو این قلب شكسته هیچ، آقا زاده! افلاک شده دخیل گهوارۀ تو @Maghaatel
🩸مگر مَلَکی جرأت دارد که از مجاور من سوال و جواب کند؟! نقل است که علّامه بزرگ، وحید بهبهانی «رحمه‌الله» فرموده‌اند: ▫️ در عالم رویا دیدم که در خدمت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام می‌باشم و به آن حضرت عرض کردم: 📋 یا سیّدی و مولاى! هَل يُسئَلُ مِن اَحَدٍ يُدفَنُ في جواركم؟! 🔹 ای سید و مولای من! آیا از کسی که (از مومنین) در جوار شما دفن می‌شود، سوال و جواب (در قبر) می‌شود؟! 🗯 آن حضرت فرمود: 📋 اَیُّ مَلَکٍ لَهُ جُرئَةٌ اَنْ يَسئَلَ عَنهُ؟! 🔹 کدام ملک جرأت دارد که از او سؤال کند؟! 📚فوائد الرضویه، ص۲۶۰ 📚کبریت احمر، ص۷۴۹ 🔖 در کتاب «دارالسلام» مرحوم محدث نوری هم آمده است: ▫️حضرت حجة بن الحسن «عجل الله فرجه» به مرحوم میرزا محمدمهدی شهرستانی‌ فرمود: 📑 «احدی (از مومنین) را از کربلا به جهنم نمی‌برند». سپس اشاره فرمود به ضریح اميرالمؤمنين علیه‌السلام و فرمود: 📋 بِحَقّ امیرِالمؤمنين علیه‌السلام لَا يَقُودونَ اَحَدٌ مِنْ كربَلا اِلَى جَهَنّم 🔹به حق امیرالمؤمنین علیه‌السلام قسم که احدی (از مومنین) را از کربلا به جهنم نمی‌کِشند! 💬 و از این جهت بود که میرزا محمدمهدی شهرستانی‌، مجاورت کربلا را اختیار نمود. 📚دارالسلام،نوری، ج۲، ص۱۴۸ 📚منتخب التواريخ، ص ۲۹۹ ✍ در قبر هم مَلَک که بپرسد چه داشتی؟! سر بر کُنَد حسین و بگوید حساب شد... @Maghaatel
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از مرحوم آیة الله میرزا جواد تبریزی در حرم حضرت رقیّه علیهاالسلام در مورد آن حرم مطهّر سؤال شد، ایشان فرمودند: 🔹 مقام و مزار حضرت رقیّه بیت الحسین علیه‌السلام که از اوّل مشهور بود، گویا سیدالشهداء علیه‌السلام نشانی از خود در شام به یادگار سپرده است که فردا کسانی پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت و حوادث آن بپردازند! 🔹 این دختر خردسال گواه بزرگی است بر این که در میان اسیران حتّی دختران خردسال نیز بوده‌اند. ما ملتزم بر این هستیم که بر دفن حضرت رقیّه علیهاالسلام در این مکان شهرت قائم است. 📚 تحقیق و پژوهش پیرامون حضرت رقیه علیهاالسلام، تبریزی، ص۲۰. ✍ وقتی‌که شبهاتِ یاوه‌سرایان در مورد وجود مبارک حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها بالا گرفت، این مرجع بصیر و دلداده با آن کهولت سن، خود را به دمشق رساند تا با حضورش در آنجا، جواب محکمی به تمام آن‌ها داده باشد! 📝 بگو به عشق بخواند کمی رساله‌ی ما را که پیروی بکند مرجع سه‌ساله‌ی ما را هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند سپرده است خدا دست تو سلاله‌ی ما را چه افتخار بزرگی‌ست این که از دم خلقت سند زدند به عنوان تو قباله‌ی ما را یقین که اهل سعادت نمی‌شدیم، که جز تو کسی نگفت به ما فرق چاه‌وچاله‌ی ما را فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی که گوش کس نشنیده‌ست آه‌وناله‌ی ما را بریده بود دل ما از آستانه‌ی رحمت که گریه بر تو روا کرد استحاله‌ی ما را گدای هیچ‌کسی نیستیم غیر تو بی‌بی که دست لطف تو پر می‌کند پیاله‌ی ما را بهشت قسمت ما می‌شود اگر که رقیه به دست کوچکش امضا کند حواله‌ی ما را @Maghaatel
🩸هر جا صدای روضه بود، خودش را می‌رساند... در نقل‌ها آمده است: 🔹 مرحوم آیة الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی {مشهور به صاحب عُروه} برای صله ارحام عازم یزد بود‌. یک قطعه کفن برای خودش خریده و در حرم امیرمؤمنان علیه‌السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه‌السّلام زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بود! 🔸 در این سفر این کفن را با خودش به یزد می‌بَرد، در شب اول ورودش به یزد، در منزل یکی از دخترانش استراحت می‌کند! در همان شب حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام به خوابش آمده و می‌فرماید: 📜 «یکی از دوستان ما فوت کرده! در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود!» 🔹 سید یزدی بیدار شده و می‌خوابد، بار دیگر این رؤیا تکرار می‌شود، لباس پوشیده به قبرستان یزد می‌رود و می‌بیند شخصی به نام «کریم سیاه» فوت کرده، او را غسل داده روی سنگ نهاده منتظر کفن هستند! 🔸 تا ایشان می‌رسد، شخصی می‌گوید: کفن را آوردند! سید یزدی از او می‌پرسد: شما چه کسی هستید؟ آن شخص می‌گوید: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم! 🔹 سید یزدی می‌پرسد: این شخص کیست؟ می‌گوید: او شخصی به نام «کریم سیاه» است! یک فرد معمولی، ولی عاشق امام حسین علیه‌السلام بود! در هر کجا مجلسی به نام امام حسین علیه‌السلام برگزار بود، او بدون هیچ تکلّفی در آنجا حاضر می‌شد! 📚 جرعه ای از کرامات امام حسین علیه‌السلام ، مهدی‌پور، ص۹۷ ✍ خوشا آن‌دل که شیدای حسین است خوشا جانی که مأوای حسین است خوشا قلبی که چون دریا خروشان هماره از تولّای حسین است خوشا چشمی که اندر شادی و غم همی محو تماشای حسین است خوشا آن کس که مولایش بود او سرای سینه‌اش جای حسین است خوشا آن عاشق شوریده حالی که مست از جام صهبای حسین است حدیثی یادم آمد از پیمبر همان که جدّ والای حسین است نگرید در قیامت دیده ای که روان اشکش ز غمهای حسین است دلا امشب سفر کن با دل خویش همان جائی که مأوای حسین است ز اشک دیده دل را شستشو کن اگر غرق تمنای حسین است فکن در کربلا رحل اقامت که پر،از شور و غوغای حسین است در آن وادی قدم آهسته بگذار که سرخ از خون گلهای حسین است تضّرع کن ولی آهسته در دل چون اصغر خواب لالای حسین است اگر پرسی ز قبر بی نشانش بدان آغوش زیبای حسین است علی اکبر بود خندان و خوشدل چرا که خفته در پای حسین است @Maghaatel