eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸مصیبت «افتادنِ درب خانه» بر روی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در برخی از نقل‌ها چنین آمده است: 📜 ضَرَبَ عُمَرُ بِرِجلِهِ عَلَی البٰابِ؛ فَقُلِعَتْ فَوَقَعَتْ عَلَی بَطنِها سلام‌اللّه‌علیها فَسَقَطَتْ عَلَى وَجهِها و غُشِيَتْ عَلَيها و سَقَطَتْ جَنينُها ▪️وقتی که قسمتی از چوبه‌های در، آتش گرفته بود، عمر با پایش محکم به در کوبید که در اثر آن ضربه، «در» از جا کنده شد و بر روی بدن مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها افتاد و آن حضرت با صورت به زمین افتاد و غش کرد و جنینش سقط شد. 📚مجمع النورین،مرندی،ص۴۱۸ 📚عوالم العلوم، ج۱۱ ص۵۷۹ 📚حدیقة الشیعة،اردبیلی،ص۴۵. 📚اصول دین،مقدس اردبیلی،ص۳۰۶. 📝 چند تایی زدند با پا، در تا که افتاد روی زهرا، در گیرم از دست سنگ‌ها نشکست چه کند بار شیشه‌اش با، در همه کج رفته‌اند... حتی میخ همه لج کرده‌اند... حتی در سرش از ازدحام ناچاراً یا به دیوار می‌خورد یا در دختری داد می‌زند: بابا دختری داد می‌زند: مادر‌‌... 📝 ای وای دَمی که یارم از پا افتاد انگار علی زیر قدم‌ها افتاد یک شهر برای بُردنم رد می‌شد از روی دری که روی زهرا افتاد ... ✍ البته نقل معروف و مشهور این است که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بین در و دیوار قرار گرفتند؛ که البته این نقل هم منافاتی با نقل مشهور ندارد چرا که ممکن است ابتداءًا آن بانوی مظلومه بین در و دیوار قرار گرفته و سپس درب نیم‌سوخته از جا کنده شده و بر روی آن حضرت افتاده باشد...‌ {وَ سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ.} @Maghaatel
🩸به خدا قسم، «حجاب خدا» دریده شد ... به نقل مرحوم «سید بن طاووس»: روزی حضرت‌ موسی بن جعفر علیهماالسلام به یکی از اصحابشان به نام «عیسی»، فرمودند: وقتی که نزدیک شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شد، آن حضرت، «انصار» را فراخواندند و فرمودند: 📜 یا مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ أَلَا فَاسْمَعُوا وَ مَنْ حَضَرَ أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی ▪️ای گروه انصار و هرکسی که حاضر است! آگاه باشید و خوب گوش فرا دهید؛ آگاه باشید که درب خانه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، درب خانه‌ من است؛ خانه‌اش خانه من است. 📜 فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّهِ ▪️ هر کس حرمت آن خانه را حفظ نکند، حجاب خدا را دریده است. 🥀 «عیسی» گوید: 📜 فَبَکَی أَبُو الْحَسَنِ علیه‌السلام طَوِیلًا وَ قَطَعَ بَقِیَّةَ حَدیثِهِ وَ أکثَرَ البُکاء. ▪️امام کاظم علیه‌السلام پس از بیان این حدیث، گریه سختی کردند به گونه‌ای که از سخن بازماندند. 🥀 پس از آنکه کمی آرام شدند،فرمودند: 📜 هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ ؛ هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ ؛ هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ ▪️به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد. به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد. به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد. 📜 یَا أُمَّهْ یَا أُمَّهْ! صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا ▪️آه ای مادرجان! ای مادرجان! صلوات و درود خدا بر او‌‌ باد. 📚طُرفٌ من الأنباء و المناقب،ص۱۱۵ 📚بحار الأنوار، ج٢٢ ص۴٧٧ ✍ بت پرستان كعبه توحيد را آذر زدند روز روشن با لگد بيت خدا را در زدند در مدينه هر چه گرديدند، گل پيدا نشد جاي گل با شاخهٔ هيزم به زهرا سر زدند روي ناموس خدا و دست شيطان واي من! اين جنايتْ پيشگان، سيلي به پيغمبر زدند دست بابا بسته، مادر بر زمين افتاده بود چار كودك مثل مرغ نيمْ بَسمل پر زدند روبهان ديدند شير حق بود مأمور صبر روي دست همسر او، ضربه محكم‌تر زدند انبيا از درد پيچيدند در جنّت به خويش ضربه تا بر پهلوي صديقهٔ اطهر زدند سوره كوثر به قتل فاطمه تفسير شد در حريم وحي سيلي بر رخ كوثر زدند... @maghaatel
🩸 فرازهایی از «جسارت‌های زبانیِ» دوّمی به حضرت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها... شخص «دوّمی» به شهادت تاریخ علاوه بر ضرب و شتم و قتل و دیگر ظلم‌هایی که در حق حضرت‌ زهرا سلام‌الله‌علیها روا داشت، با زبانش نیز به آن حضرت جسارت کرده و آن بانوی مظلومه را آزرد؛ چند نمونه از این جسارت‌ها را _ با عذرخواهی از محضر حضرت حجت ارواحنافداه _ نقل می‌کنیم: 👈 وقتی که اوّلی و دوّمی برای ظاهرسازی، به عیادت آن حضرت آمدند، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها از آن دو، روی برگردانده و در آخر چنین فرمودند: خدایا! تو شاهدی که این دو نفر، چقدر مرا در حیات و به هنگام رفتنم از این دنیا، آزار دادند؛ من شکایت از آن‌ها را به نزد تو می‌آورم! «اولی» با شنیدن این جملات، اشک تمساح ریخته و جزع و فزع کرد که در این هنگام «دوّمی» به او گفت: من تعجب می‌کنم از مردمی که تو را والی خود کرده‌اند! 📜 أَنْتَ شَیْخٌ قَدْ خَرِفْتَ تَجْزَعُ لِغَضَبِ امْرَأَةٍ؟! ▪️تو یک پیرمرد خِرفتی هستی که از غضب یک زن بی‌تابی می‌کنی؟! خشم یک زن چه ارزشی دارد؟! چه مانعی دارد که شخصی یک زن را خشمناک کند!؟سپس هر دو بلند شدند و رفتند.(۱) 👈 وقتی که «دوّمی» هیزم به پشت خانه آن حضرت گذاشت، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها از پشت در به او فرمودند: وَیْحَکَ یَا عُمَرُ ! مَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ؟! 📜 ای عمر! وای بر تو! چگونه بر خدا و پیغمبر جسارت ورزیدی!؟ در این‌جا بود که دوّمی در جواب آن حضرت، گفت: 📜 کُفِّی یَا فَاطِمَةُ! فَلَیْسَ مُحَمَّدٌ حَاضِراً ▪️بس کن ای فاطمه! محمد {صلی‌الله‌علیه‌وآله} کجا بوده الان؟!(۲) 👈 در ادامه قضیه هجوم، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها در حالی که گریه می‌کرد، از پشت در فرمود: « خدایا! از فقدان پیغمبرت و از غصب آن حقی که تو برای ما آن حق را قرار دادی، به درگاهت شِکوه دارم.» در اینجا باز آن نانجیب به آن بانوی مظلومه گفت: 📜 دَعِی عَنْکِ یَا فَاطِمَةُ حُمْقَاتِ النِّسَاءِ ... وَ أَخَذَتِ النَّارُ فِی خَشَبِ الْبَابِ ▪️ای فاطمه! این حرف‌های احمقانه‌ زنانه را کنار بگذار! ... و در همین حال بود که چوبه‌های در داشت آتش می‌گرفت.(۳) 📚(۱)علل الشرایع،ج۱ ص۱۸۵ 📚(۲)بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ 📚(۳)بحارالانوار ج۵۳ ص۲۰ @Maghaatel
🩸علی جان! شب‌ها خواب راحت ندارم... در نقلی آمده است: بعد از واقعه هجوم به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها روزی امیرالمومنین علیه‌السلام بر بالین بستر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها حاضر شدند و احوال بانوی خانه‌اش را پرسیدند. زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها به مولا علی علیه‌السلام فرمودند: 🥀 شب گذشته خواب پدرم را دیدم که در یک جای بلندی ایستاده بود؛ گویا منتظر کسی بود؛ من جلو رفتم و عرضه داشتم: ای پدرجان! از این دنیا رفتید و مرا تنها گذاشتید؟! من بعد از شما، شبانه و روزم شده است اشک و غصّه! 📜 لا ألتَذُّ بِطَعامٍ وَ لا أتَهَنَّئُ بِمَنامٍ. ▪️نه هیچ بهره‌‌ای از غذا می‌برم؛ نه شب‌ها خواب راحتی دارم. 📚وفاة فاطمة الزهراء عليهاالسّلام،بحرانی،ص۱۲۳ 📚موسوعة الکبری، ج۱۵ ص۱۳۶ ✍ السلام ای سوره کوثر چطوری؟ بهتری؟ السلام ای یاس پیغمبر چطوری؟ بهتری؟ السلام ای لاله‌ی پرپر چطوری؟ بهتری؟ السلام ای بهترین مادر چطوری؟ بهتری؟ ای چراغ خانه‌ی حیدر چنین سو سو نزن پیش چشمان امیرالمؤمنین سو سو نزن چند وقتی هست که حال هوایت خوب نیست گریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیست باز حال بازوی مشکل گشایت خوب نیست فاطمه برخیز... حال بچه هایت خوب نیست باز با یک خنده‌ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن فاطمه بی خوابیِ بسیار پیرت کرده است کنج بستر این تن تب‌دار پیرت کرده است آتش و میخ و در و دیوار پیرت کرده است تیزی و داغیِ آن مسمار پیرت کرده است هیچ کس باری ز روی شانه هایت برنداشت فاطمه ای کاش اصلا خانه‌ی ما، در نداشت این غمِ همواره همراهت عذابم می‌دهد دردهای سخت و جانکاهت عذابم می‌دهد سُرفه های گاه و بی گاهت عذابم می دهد این سیاهی بر روی ماهَت عذابم می‌دهد چند روزی بیشتر مهمان این ویرانه باش باز هم نانی بپز، گرمای این کاشانه باش ... @Maghaatel
🩸فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به سختی روی پای خود می‌ایستاد... در نقلی آمده است: در آخرین روزهای عمر شریف حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بود که در یکی از شب‌ها به امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: اگر شما اجازه بدهید می‌خواهم بر سر قبر پدرم بروم تا قبل از رفتنم از این دنیا با او وداع کرده باشم؛ چرا که وقت جدایی دیگر نزدیک شده است. 📜 فَبَكىٰ عَلِيّ عليه‌السّلام و قٰالَ: ▪️در این‌جا بود که مولا علی علیه‌السلام به گریه افتادند و فرمودند: 📜 إنّكِ بِهٰذِهِ الحالةِ لَم تَستَطيعِي القِيام!؟ ▪️ شما با این حال، حتی توانایی ایستادن را هم ندارید؟ 🥀 صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند:‌ دیگر چاره‌ای نیست ؛ سپس به پا خواستند و به سمت قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله راه افتادند. 📜 فَتارةً تَقومُ و تارةً تَطيحُ حتّى وَصلَتْ إلىٰ قَبرِ رَسولِ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله ▪️صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها در بین راه مکرّر به زمین می‌خورد و باز بلند می‌شد تا اینکه به قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسید... 📚وفاة فاطمه الزهرا علیهاالسلام، بحرانی،ص۱۲۲ 📚موسوعة الکبری، ج۱۵ ص۱۳۵ ✍️ درد داری! دست بر بازو بگیر؛ اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر؛ اما بمان من که می‌دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلاً دست بر زانو بگیر؛ اما بمان گرچه سختی می‌کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر؛ اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه‌ات با غم تنهایی من خو بگیر؛ اما بمان چهره می‌پوشانی از من، گرچه دل‌خونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر؛ اما بمان... @Maghaatel
🩸 طوری زدند صدیقه کبری «سلام‌اللّه‌علیها» را، که سرش را هم نمی‌توانست تکان بدهد... امام صادق علیه‌السلام در ضمن روایتی فرمودند: وقتی‌که آن دو نفر، (به جهت ظاهرسازی و مظلو‌م‌نمایی) برای عیادت به خانه مادر ما، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آمدند، 📜قَالَتْ لِنِسْوَةٍ حَوْلَهَا حَوِّلْنَ وَجْهِی ▪️آن حضرت، به زن‌هایی که دور و برش بودند (أسماء، فضه، سَلمیٰ‌ و...) ، فرمود: «روی مرا (به سمت دیوار) برگردانید.» (یعنی خودِ آن حضرت توانِ روی‌برگرداندن نداشت؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...) 📚علل الشرایع ج۱ ص۱۷۷ 📚بحارالانوار ج۴۳ ص۲۰۳ ✍ گاهی تکان می‌داد سر را پیکرش را نه این روزهای آخری حتی سرش را نه پلکش جوابِ اَلسّلامِ همسرش را داد اما جوابِ التماسِ دخترش را نه این شانه سنگین است وقتی بازویش خُرد است زینب ببین بازوی او را ، بسترش را نه خونْ سرفه‌هایش بسترش را غرقِ خون کرده است چاره کند تَب را اگر ، دردِ سرش را نه تنها علی را خوب می‌بیند در این خانه با چشمهای زخمی‌اش دوروبرش را نه... @Maghaatel
🩸آه...‌ نفرین به روزگاری که دو «إنسیّة‌الحَوراء» را به میانِ مجلس دو نانجیب، کشاند... دو واقعه تاریخی... دو مصیبت مُشابه... دو عبارت لطیف... که صدها روضه در آن نهفته است... یک روز برای «مادر» و یک روز برای «دختر» : 👈 وقتی‌ به صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها خبر رسید که ابوبکر، فدک را غصب نموده است، چادر به سر انداخته و پوشیه بر روی مبارکش کشید و همراه با زن‌های بنی هاشم به راه افتاد، 📜 «حَتَّی دَخَلَتْ {فٰاطمَةُ} عَلَی أَبِی بَکْرٍ» ▪️تا اینکه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وارد مجلس ابوبکر شد. در حالی که او بین جمع کثیری از مردانِ (نانجیب) از مهاجرین و انصارِ نشسته بود. 📚بلاغات النساء،ج۱ ص۱۶ 📚الاحتجاج، ج۱ ص۲۵۴ 👈 سالیانی نگذشت که مثل این واقعهٔ دردناک در شهر کوفه برای دخترِ این مادر ، تکرار شد... 📜 أُدْخِلَ عِيَالُ اَلْحُسَيْنِ علیه‌السلام عَلَى اِبْنِ زِيَادٍ ▪️نوامیس سیدالشهداء علیه‌السلام را وارد مجلس ابن زیاد کردند. 📜 فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ اَلْحُسَيْنِ فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً ▪️پس زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها در بین مخدّرات به صورت ناشناس وارد مجلس ابن زیاد شد. 📜 وَ عَلَيْهَا أَرْذَلُ ثِيَابِهَا، تَستُرُ وَجهَها بِکُمِّها لِأنَّ قِناعَها أُخِذَ مِنهٰا ▪️آن بانوی مظلومه، لباس مناسب شأنش را به تن نداشت و صورت مبارکش را با آستین، پنهان کرده بود؛ چون که معجرش را به غارت برده بودند. 📚الارشاد، ج۲ ص۱۱۵ 📚المنتخب،‌ ص۴۶۷ ✍ما سرافکنده‌ایم...شرمنده از غم آکنده‌ایم...شرمنده متن روضه خودش جگرسوز است ما سُراینده‌ایم...شرمنده «دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَی ابنِ‏ زِياد» همچنان زنده‌ایم...شرمنده... @Maghaatel
🩸دو «فریاد» و دو «استغاثهٔ» بی‌جواب... وقتی که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها با آن سوز و گداز، خطبه آتشین فدکیه را در بین آن جمعیت نمک‌نشناس ایراد نمودند، در اواخر آن خطبه چنین فرمودند: 📜 تُوَافِیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلاَ تُجِیبُونَ،؟! وَتَأْتِیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلاَ تُغِیثُونَ؟! ▪️من شما را دعوت به حق می‌کنم اما مرا اجابت نمی‌کنید؟! ناله و فریاد مرا می‌شنوید، اما باز مرا یاری نمی‌کنید ؟! 📚بلاغات النساء،ج۱ ص۱۶ 📚الاحتجاج، ج۱ ص۲۵۴ ✍ این «صَرخه‌ها» جای دیگر هم بی‌جواب ماند؛ آن‌هم صرخه‌های مظلومانه دخترِ همین مادر... در آن وقتی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 خَرَجَتْ زَينبِ اِبنةُ عَليّ «علیهماالسلام» مِن الفُسطاط إلى جَهةِ المَعرِكة ▪️زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پای از خیمه‌ها بیرون گذاشت و به طرف گودال قتلگاه رفت... 📜 وَ انْتَهَتْ َنحوَ الحُسين علیه‌السلام، وَ قَد دَنا مِنُه عُمرُ بنِ سَعد و الحُسينُ يَجودُ بِنَفسِه ▪️خرامان‌حال، با شیون و فریاد آمد تا به نزدیک برادرش رسید؛ عمر بن سعد ملعون هم در همان نزدیکی ایستاده بود؛ در همین حال بود که سیدالشهداء علیه‌السلام داشت در گودال قتلگاه، دست و پا می‌زد. 📜 فَصاحَتْ بِه: «أيْ عُمر، وَيحَك، أیُقتَلُ أبوعبدِاللّه و أنتَ تَنظرُ إلَيه؟ » فَصَرفَ بِوَجهِهِ عَنها ▪️آن بانوی مظلومه در آن هنگام با صدای بلند فریاد زد: وای بر تو ای عمر! اباعبدالله علیه‌السلام دارد کشته می‌شود و تو نظاره‌گر شده‌ای؟! اما آن ملعون روی خودش از آن حضرت برگرداند. 📜 فَعِندَ ذلك، صاحتْ زينبُ بِالقوم: «وَيحَكم، أمٰا فِيكم مُسلم»؟ فَلَم يُجِبْها أحَدٌ. ▪️در اینجا بود که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها رو به تمام آن حرامیان نموده و فریاد زدند: وای بر شما! آیا مسلمانی در بین‌تان پیدا نمی‌شود ؟! اما باز کسی جوابش را نداد. 📝 یا اباعبدالله... هیچ داغی شبیه داغَت نیست همه بر غربت تو خندیدند! هیچ دردی از این فراتر نیست که به تَل، خواهر تو را دیدند... 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحر‌العلوم، ص۴۴۶ 📚الارشاد، ج۲ ص۱۱۲(با اندکی تفاوت) 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، مقرم ،ص۲۵۴ (با اندکی تفاوت) @Maghaatel
🩸در این زمان، دل فرزند من شکسته‌تر است... مرحوم علامه میرجهانی طباطبایی، مؤلف کتاب شریف «جُنّة العاصمة» می‌فرمودند: در عالم رؤیا، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را دیدم؛ خدمت ایشان عرض کردم: احوال شما چطور است؟ 🥀بانوی دو عالم در جواب، این شعر را [در بیان حال خود و فرزندش امام زمان علیه‌السلام] فرمودند: دلی شکسته‌تر از من، در آن زمانه نبود در این زمان دل فرزند من شکسته‌تر است... 📚شیفتگان حضرت مهدی اروحنافداه، ج۱، ص۱۶۰ @maghaatel
🩸جانسوز ترین دفاع مظلومانه و مردانهٔ دو «بانوی مظلومه» در تاریخ... در نقل‌ها آمده است: وقتی که عمر با لگد درب خانه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را باز کرد و وارد خانه شد، 📜 ثُمّ إنّهُم تَواثَبوا عَلَى أميرِالمُؤمنينَ علیه‌السلام... ▪️بعد از او سربازانش وارد خانه شدند و به سرعت بر سر مولا امیرالمومنین علیه‌السلام یورش بردند. 📜 حتّى أخَرجوهُ سَحباً مِن دارِه مُلبّباً بِثَوبِه يَجُرّونَه إلَى المسجد. ▪️تا اینکه لباس آن حضرت را به دور گردن و بدن مبارکش پیچیده و خواستند که آن مولا را به زور به طرف مسجد بکشانند. 📜 فَحالتْ فاطمةُ سلام‌الله‌علیها بَينَهم و بين بَعلِها و قالت: ▪️در اینجا بود که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها (با آن بدن زخمی) هر گونه بود، آمدند و بین مولا علی علیه‌السلام و آن نانجیبان، حائل شدند و فرمودند: 📜 وَاللّهِ لا أَدَعُكُمْ تَجِرُّونَ اِبنَ عَمّي ظُلْماً ▪️به خدا قسم من نمی‌گذارم که شما مظلو‌مانه پسر عمویم را به سمت مسجد بکشانید.(۱) (در این 👈 پُست ، نقل کردیم که در این هنگام، چگونه و چند نفر آن بانوی مظلومه را کتک زدند) ✍ این جان‌نثاری و دفاع مظلومانه، جای دیگر هم تکرار شد... 🥀 طبق برخی نقل‌ها، قبل از آنی که شمر، سر از بدن مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام جدا کند، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها خود را به قتلگاه رسانده و بر روی بدن مبارک برادر انداخت و با او نجوا نمود؛ 📋 و إذًا بِالسَّوطِ يَلتَوي عَلَى كِتفِها، و قائلٍ يَقولُ لَها ▪️در همین هنگام کسی با تازیانه بر پشت او می‌زد و می‌گفت: 📋 تَنَحّي عَنهُ و إلّا ألحَقتُكِ بِه. ▪️از او فاصله بگیر که اگر کنار نروی تو را نیز ملحق به او خواهم کرد. 📋 فَالْتَفَتَتْ إلَيه فإذاً هُو شِمر فَاعتَنَقتْ أخاها و قالت: ▪️تا زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها سرش را برگرداند، دید که شمر است؛ پس به پیکر نیمه‌جان برادر پناه آورد و فرمود: 📋 وَ اللّه لا أتَنحّى عَنه، و إنْ ذَبِحتَه فَاذبِحني قَبلَه ▪️به خدا من از پیش برادرم نمی‌روم؛ اگر میخواهی سر او را جدا کنی، قبل از او سر من را جدا کن! 📋 فَجذبَها عنه قَهرًا، و ضَربَها ضَربًا عَنيفاً ▪️اما شمر نانجیب پیش آمد و با زور و لگد، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را از گودال قتلگاه، دور کرد...(۲) 📝 مانند مادرم چقدر می‌خورم زمين تو خورده‌ای زمين، من اگر می‌خورم زمين مانند دختران تو طاقت نداشتم گفتی نيا، به جان تو طاقت نداشتم با ديدن تو چنگ به مويم زدم حسين بالا سرِ تو كاش نمی‌آمدم حسين پنجاه سال خواهری‌ام را چه می‌كنی؟ احساس های مادری‌ام را چه می‌كنی؟ وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست زينب تمام زندگی‌اش زیرِ نيزه هاست خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات، مادرمان را صدا نزن... 📚(۱) نوادر الأخبار،فیض کاشانی، ج۱ ص۱۸۳ ؛ و عوالم العلوم، ج۱۱ ص۵۷۲ 📚(۲) تظلّم الزّهراء علیهاالسلام، ص۲۱۸ ؛ و معالی السبطین، ج۲ ص۳۹ @Maghaatel
🩸ای کاش پسر ابوطالب می‌مُرد و نمی‌دید که همسر‌ش را کتک می‌زنند... در نقل‌ها آمده است: وقتی که امیرالمومنین علی علیه‌السلام را، بعد از آن واقعه هجوم دردناک، به زور به مسجد کشاندند، مولا علی علیه‌السلام در جایی توقف نموده و با جملاتی جمعیت حاضر را سرزنش کرده و در ضمن آن خطبه‌، فرمودند: 📋 أو تُضْرَبُ الزَّهراءُ نَهْراً، و مِنّا يؤخَذُ حَقُّنا قَهْراً وَ جَبْراً، فَلا نَصيرَ وَ لا مُجيرَ وَ لا مُسْعِدَ وَ لا مُنْجِد؟! ▪️آیا زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها به زجر باید کتک زده بشود؟! آیا حقّ ما با غلبه و جبر باید از ما گرفته شود؟ هیچ یار و یاروی نیست! هیچ ناصر و معینی نیست! 📋 فَلَيتَ اِبنُ أَبِي طالِب مَاتَ قَبلَ يَومه، فَلَا يَرَى الكَفرَةَ الفَجَرة قَد ازدَحَمُوا عَلى ظُلمِ الطَّاهرةِ البَرَّة، ▪️كاش پسر ابوطالب پيش از اين روز مُرده بود، و نمى‌ديد كه كفّار و فجّار هجوم بياورند و ازدحام كنند بر ظلم و ستم كردن در حقّ فاطمه‌اى كه پاكيزه و نيكوكار است؛ 📋 فَتَبًّا تَبًّا، و سُحقاً سُحقاً، ذلكَ أمرٌ إلَى اللّهِ مَرجعُهُ، و إلَى رسولِ اللّه صلّى اللّه عليه و آله مَدفَعُه ▪️خدا ايشان را هلاك كند، و ملازم خسران قرار دهد، و دور گرداند آنها را از رحمت خود، اين كارى كه كردند بازگشت آن بسوى خداست، و دفاع آن با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله است. 📋 فَقَد عَزَّ عَلَى اِبنِ أَبي طَالب أَنْ يَسوَدَّ مَتنُ فاطمةَ ضَرباً، و قَد عُرِفَ مقامُه، و شُوهِدَت أَيّامُه ▪️بسيار دشوار است بر پسر ابى طالب كه پُشت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از شدت ضرب و شتم سياه شود، و حال آنكه از پيش، مقام او شناخته شده بود، و روزهاى عزّت و عظمت او ديده شده بود. 📚نوائب الدهور، ج٣ ص١٧٥ 📚عوالم العلوم، ج١١ ص٥٧٦ 📚جُنّة العاصمة، ص٢٥۷ ✍بعد از سقیفه، پاکْ غرورم شکسته شد دستم به کوچه،پیش نگاه تو بسته شد بانوی باردار که در وا نمی‌کند ! بد جور استخوان جناقت شکسته شد در انتظار غنچۀ نو رسته بودم و دیدم چگونه غنچۀ نارسته رسته شد مُردم هزار بار و خدا زنده‌ام گذاشت روزی‌که راهِ کوچه به روی تو بسته شد طرز نفس نفس زدنت می‌کُشد مرا افتادی و امامِ تو از پانشسته شد ای روزگار، دست جفا با علی چه کرد! دیدی که جمع ما همه از هم گسسته شد دشمن چه بد به گریه‌ی من خنده می‌کند جان علی مرو که علی سرشکسته شد... @maghaatel
🩸دوّمی با مُشت به سینه مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها کوبید و قباله فدک را پَس گرفت ... إبن أبی الحدید، در کتاب شرح نهج‌البلاغه از علمای شیعه، چنین نقل می‌کند: فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها قباله فدک را از ابوبکر گرفت و به راه افتاد؛ در بین راه عمر جلوی راه آن حضرت را گرفت و دستش را دراز کرد تا آن قباله را پس بگیرد، اما صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها مانع او شد. 📋 فَدَفَعَ بِیَدِهِ فِی صَدرِها و أخَذَ الصَحیفةَ ▪️پس عمر با مُشت ضربه‌ای به سینه مبارک آن حضرت کوبید و قباله را پس گرفت. 📋 فَخَرقَها بَعدَ أنْ تَفَلَ فیها فَمَحاهٰا ▪️و بعد از اینکه آب دهانش را در آن قباله انداخت ، آن قباله را پاره کرد و از بین برد... 📚شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶ ص۲۳۴ ✍️ کارْ زارِ بین کوچه، کارِ ما را زار کرد حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد دیدهٔ شیر خدا را دور دید و شیر شد آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد داشت مادر حرف می‌زد بی‌حیا مهلت نداد ناشنیده وحی را با سیلی‌اش انکار کرد مادر نازک تر از برگ گُل ما را زدند سنگ می‌داند چه با آیینهٔ رخسار کرد نیمی از گلبرگ او پژمرد از سیلیِ خصم نیم دیگر را چو لاله، ضربهٔ دیوار کرد او رشیده بود، آه افتاد و آن افتادنش زخم‌هایی را به زخم کهنه‌اش تکرار کرد... @Maghaatel