#حضرت_رباب_علیهاالسلام
🩸تو زیر تابش خورشید سوختی و منم/ حرام باد که آنی به زیر سایه رَوَم؟!
در نقلها آمده است:
📋 وَ بَقِيَتْ بَعدَهُ سَنَةً لَم يُظِلُّها سَقفُ بَيتٍ حَتَّى بَلِيَتْ و ماتَتْ كَمِدًا
▪️بعد از شهادت سیدالشهداء صلواتاللّهعلیه، حضرت رباب علیهاالسلام یکسال بیشتر زنده نماند؛ در این یک سال، هیچ سقفی بر سر آن بانو، سایه نینداخت؛ آنقدر در برابر آفتاب نشست که دیگر چیزی از او باقی نماند و در آخر از غم و غصه سیدالشهداء علیهالسلام جان سپرد.
🔖 در نقلی آمده است:
📋 إنَّها أقامَتْ عَلَى قَبرِهِ سَنَةً و عادَتْ إلَى المَدينَةِ فَماتَتْ أسَفًا عَلَيه.
▪️حضرت رباب علیهاالسلام این یک سال را در کنار قبر مطهر سیدالشهداء صلواتاللّهعلیه معتکف شده و به اقامهٔ عزا پرداخت و در آخر به مدینه برگشت و در آنجا از غم و غصه سیدالشهداء صلواتاللّهعلیه جان سپرد.
📚 الکامل،ابنأثير، ج۴، ص۸۸
✍ سقفی به غیر از آسمان بر سر نداری
تو سایه بر سر داشتی، دیگر نداری
خورشید بر نی بود؟ حق داری بسوزی
دیدی به جز او سایهای بر سر نداری
برگشتهای؟ این را کسی باور نمیکرد
برگشتهای؟ این را خودت باور نداری
میخواهی از بغض گلوگیرت بگویی
از لای لایی، واژهای بهتر نداری
هر بار یاد غربت مولا میافتی
میسوزی و دیگر علی اصغر نداری
هر شب در این گهواره طفلی بیقرار است
«سخت است این غم، سختتر از هر نداری»
ما پای این گهواره عمری گریه کردیم
یک وقت دست از لای لایی برنداری
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸آب هم، آب شد از خجلت یک «تشنهلبی»
تا أبد دور سرش یکسره سرگردان شد...
در نقلها آمده است:
🥀 وقتی که متوکل ملعون به عُمّال خود دستور داد تا قبر مطهر سیدالشهدا علیهالسّلام را ویران کنند، هیج یک از - به ظاهر - مسلمانان نیز حتی این کار قبول نکرد تا اینکه جمعی از يهوديان که سردسته آنان فرد ملعونی به نام "دیزج" بود، این کار را قبول کردند.
🥀 آنان هر بنایی که اطراف قبر مطهر وجود داشت را ویران کردند. آن نانجبیب برای اینکه هیچ اثری از قبر مطهر باقی نماند، آب را به سمت آن روانه ساخت؛
📋وَ اَجْرَی المٰاءَ حَوْلَه اِلَّا اَنَّهُ دَارَ حَولِ القَبر، وَ لَم يَصِلْ اِلَيه وَ مِنْ ثَمَّ سُمِّيَ الحَائِر
▪️آب همینکه به نزدیکی قبر مطهر رسید، به روی قبر نرفت بلکه حیران و سرگردان دور تا دور آن قبر شريف را طواف کرد و به این جهت شد که از آن به بعد، محدوده قبر مطهر سیدالشهدا علیهالسـلام را "حائر حسينی" میگفتند.
📚عوالم العلوم، ج۲۴ ص۷۵۹
📚مقاتل الطابيين، ص۶۵۸ (با اندکی تفاوت)
@Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
#امام_کاظم_علیه_السلام
⚫️ فهرست لینکدارِ مصائب حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام
🩸مصائب دردناکی که با لفظ «رَضَضَ» از آنها یاد کردهاند ...
🩸وقتی که لبهای جنازه مطهر موسیبنجعفر علیهماالسلام، به سخن باز میشود ...
🩸پیکر مطهر «غریب بغداد» را، گُلباران کردند و پیکر مطهر «غریب کربلا» را، تیرباران ...
🩸هرکه از راه میرسید، لگدی بر بدن مبارک حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام میزد...
🩸کفنی گرانبها کجا و زیر اندار دهاتیها کجا...
🩸شرح گوشهای از مصیبت «وَالجَنازَةِ المُنادیٰ عَلَیها بِذُلِّ الاِستِخفافِ»
🩸آقایما حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را در یک «زیرانداز» پیچیدند و بدن مبارکش را لگد مال کردند...
🩸«سمّ» با بدن مبارک حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام چه کرد...
🩸پوست و استخوانی فقط از آقایما موسی بن جعفر علیهماالسلام باقی مانده بود...
🩸شرح گوشهای از مصیبت «وَالمُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجونِ وَ ظُلَمِ المَطامِیرِ»
🩸امان از دشنامهایی که به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام دادند ...
🩸حکایت کنیز زیبارویی که آمد «دلربایی» کند اما دلش گرفتار موسی بن جعفر علیهماالسلام شد ...
🩸روز جمعه بر روی پل بغداد، فَرَج من خواهد رسید...
🩸کنج زندان بلا تا که ز پا افتادم/ ناخوداگاه فقط یاد «رضا» افتادم...
🩸به فدای آن امامی که در زندان، غذای خود را به دیگر زندانیان میداد...
🩸شرح مختصر و دردناکی از مصیبت «غل و زنجیر» ...
🩸خدایا! دیگر مرا از این سیاهچال، نجات بده ...
🩸تنها درخواست حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام در روز آخر عمْر شریفش...
🩸به فدای آن امامی که تاوانِ گناهِ شیعیان را به جان خرید ...
🩸قدردانی حضرت موسی بن جعفر «علیهماالسلام» از روضهخوانِ حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» ...
@Maghaatel
#امام_کاظم_علیه_السلام
🩸حالِ دو همسر دلباخته و وفادار ...
در نقلها آمده است:
🥀 وقتی که داشتند حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام را (از مدینه) میبردند، آن حضرت به فرزندشان علی بن موسی الرضا علیهماالسلام فرمودند: تا من زنده هستم، هر شب در دهلیز خانه بخوابند تا خبر شهادتشان را برای ایشان بیاورند.
🥀 لذا اهل و عیال حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، هر شب برای حضرت رضا عليهالسلام در دهلیز رختخواب میانداختند و ایشان بعد از نماز عشاء میآمدند و میخوابیدند و صبح که میشد، به منزل خودشان میرفتند.
🥀 تا چهار سال این گونه گذشت. شبی از شبها امام رضا عليهالسلام دیر کردند؛ آنها رختخواب انداختند ولی آن حضرت نیامد. اهل و عیال وحشت کرده و ترسیدند و از تأخیر ایشان، دلهره تمام وجودشان را فرا گرفت.
🥀 صبح که شد، علی بن موسی الرضا علیهماالسلام به خانه آمدند و به أمّاحمد (مادر حضرت شاهچراغ) فرمودند: آن چه پدرم به تو امانت داده بود را بیاور!
📋 فَصَرَخَتْ وَ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ قَالَتْ: مَاتَ وَ اللَّهِ سَیِّدِی!
▪️با شنیدن این جمله، امّاحمد فریاد کشید و به صورت خود لطمه زد و گریبان چاک کرد و گفت: به خدا آقایم از دنیا رفت!
📚الکافی ج۱ ص۳۸۱
✍ آه یا امّاحمد...
خوب شما آثاری از جنازه مطهر آقایتان را ندیدید و اینگونه بیقرار شدید! اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن بانوی دلدادهای که در مجلس ابنزیاد ملعون، تا سر مطهر آقایش را در برابر آن ملعون دید،
📋 فَلَم تَتَمالَكِ «الرُّبابُ» زَوجَةُ الْحُسينِ علیهالسلام دونَ أن وَقَعَتْ عَلَيهِ تُقَبِّلَهُ
▪️دیگر حضرت رباب سلاماللهعلیها نتوانست جلوی خودش را بگیرد؛ با دیدن آن صحنه، بیقرار گشت و خودش را بر روی سر بریده انداخت و پیوسته آن را میبوسید ...
📚مقتل الحسین علیهالسلام، مقرم، ص۴۲۵
@Maghaatel
#امام_کاظم_علیه_السلام
🩸هر ماه، صد ضربه شلاق بر بدن مبارک موسی بن جعفر علیهماالسلام میزدند...
اینکه فرمودهاند: «الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ» ؛ نه اینکه صرف «سیاهچال»، عذابی برای حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام بود؛ بلکه در آن سیاهچال هم، از هرگونه اذیت و آزار و لطم و شتمی، دریغ نمیکردند...
🔖 در نقلی آمده است که امام رضا عليهالسلام فرمودند:
📋 کانَ أَبي في مَحبِسِ سِندِيِّ بنِ شاهَكَ وَ یَضرِبُهُ بِأَمرِ هارونَ کُلَّ شَهرٍ مِائَةَ جَلدَةٍ
▪️پدرم در زندان سندی بن شاهَک بود که آن ملعون، به فرمان هارونالرشید لعین، هر ماه، ۱٠٠ ضربه شلاق به پدرم میزد!
📚 عدد السنة، سبزواری، ص۳۳٠
✍ دلم از دوری اهل وطنم میسوزد
نه فقط دل که سراپای تنم میسوزد
قوتی نیست که لب وا کنم و ناله کنم
روزه ام، خُشکی دور دهنم میسوزد
آنقدر زخمیام از شوری یک قطرهی اشک
گاه گاهی همه جای بدنم میسوزد
چاله ای پر نم و جسمی که سراسر زخم است
جای برخورد تن و پیروهنم میسوزد
زخم و زنجیر به هم لخته شده طوری که
تا تکانی بخورم مطمئنم میسوزد
زخم شلاق، روی این بدن مجروحم
پوست انداخته، بسکه زدنم میسوزد
آنچنان سوخته قلبم که پس از مردن هم
در دل خاک تمام کفنم میسوزد
@Maghaatel
#معارف_علوی
🔰 ای علیجان! تو همان بابای مهربانی هستی که جوْر بدیهای ما را میکِشی!
در فرازی از زیارتنامهای که برای امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه در شب مبعث وارد شده است، به آن حضرت عرضه میداریم:
📋 کُنتَ لِلمؤمِنینَ أباً رَحیماً؛ إذْ صاروا علَیکَ عِیالاً فَحَمَلتَ أثقالَ ما عَنهُ ضَعُفُوا، وحَفِظتَ ما أضاعوا، ورَعَیتَ ما أهمَلوا...
🔻ای مولای من! شما برای مؤمنان، پدری مهربان هستی! آنگاه که باری بر دوش تو شوند، سنگینی آنچه را که از حمل آن ضعیف شدند، به دوش خود میکِشی! و آنچه را که تباه کردند، حفظ میکنی! و آنچه را اِهمال کردند، جبران میکنی!
📚مصباح الزائر، ص۲۷۶
✍ آنان كه بحر را به نظر در سبو كنند
آيا شود سبویِ مرا زير و رو كنند؟
دل را حرارتِ غمِ تو كم نميشود
ما را اگر به چشمهي زمزم فرو كنند
فريادِ «أنت ربيَّ الاعلی» كنم بلند
در حشر اگر مرا به علی روبه رو كنند
فردا كه هر كسي به كَفَش هست نامهاي
مارا به گريهیِ غم تو شستشو كنند
ما طفلِ خاكبازِ تو هستيم يا علي
ما را بگو ز خاك نجف جستجو كنند
دامانِ كهنهٔ منِ ژوليده را بگو
با دستهای خستهٔ زهرا رفو كنند
@Maghaatel