_مانده ام تنها و سرگردان
' او' نشان از من نمیگیرد
رفته ام از یادِ 'او' اما...
یادِ او در من نمیمیرد...'!
هدایت شده از تورکآی -
در روزگاٰری که دُختران همنَسلم،
دغدغهی پرنسسگونه زندگی کردنُ
جیبِ پُر پدر و هدیههای آنچِنانی و
شریك بنزسوار دارند؛
در ذهنم و قلبم برچسبِ دختری
زده شده با اَرزشهای والاٰتر!
دَویدن برای آرزوهای نهُفته!
ملاحظِه کردنِ تکیهگاه خاٰنه!
توقّع هدیهای ارزشمند مثل
عِشق و توجّه؛ و فراری از روابطِ
پُوچ و بیهدف!
باٰنویی که عزّت نفس و اِقتدارش را
در چارچوب و خطقرمزهایَش میبیند.
[ در این آشفتِهبازارِ پرنسس نماها؛
تو همآن دخترِ درحآل تکامل باش! ]