eitaa logo
-مغموم-
2.1هزار دنبال‌کننده
535 عکس
119 ویدیو
2 فایل
مانند درختی که به خود می‌نازَد آخَر غَمِ تو کارِ مرا می‌سازَد . . . - فقط فور !
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین لحظه این سال کجایی بی ما؟ یار باید همه جا پیشِ عزیزش باشد
من چگونه بروم در ورقِ سالِ جدید؟ که همه بودنِ تو مانده به تقویمِ قدیم...
دیگران در تب و تابِ شبِ عیدند ولی مثلِ یک سالِ گذشته به تو مشغولم من
-مغموم-
پدید‌آمدن‌مغموم! مغمومی در کار نبود فقط کافه حنیفایی بود با مالکیت ضُحا گذشت جند مدتی در کافه ی او س
ای کاش میتوانستم.. حداقل اجازه دهم که صدایم را بشنوی(: ترسم از این است با شنیدن آن لرزش.. آن بغض نهفته و در نهایت با شکستن و آن و اشک ریختن باعث شود،قدم هایت بلرزد،شاید هم دلت به لرزه بیوفتد و مرا مجبور کنی که آرام بگیرم و خودت را مجبور کنی به آرام کردن(: زبانم قادر به بیان دوری نیست اما به قول خواهم داد که نگذارم عید دیگر، تحول سال دیگر اینگونه آزرده باشی -پارادوکس
بهم گفت اگر بمیری هم چیزی رو عوض نمیکنم منو تو خیالش کشت همه چیو عوض کرد(:
همه رفتن مشهد مشدی ما اومد جنوب💙
هدایت شده از [ قُفلیــم | Gᴏғʟɪᴍ ]
ب اونایی که برا عید ذوق دارن و خوشحالن، به شدت حسودیم میشه!!
من همین شب عیدی میرم اینجا نمیمونم
ازم نپرس کجا خودمم نمیدونم
بلاخره بهار شد:)
بیاین عیدی بدم