مجنون شدنم قصهی پرپیچ و خمی داشت ؛
آشفتگی ِزلف تو دیوانه کننده است .
[ قمرالله علیهالسلام ]
-مغموم-
مداح مدح تو میگفت و من زیرلب قربان صدقهات میرفتم .
[ و باز همان جملهی معروف که :
اجلس روضة العباس احلی من عسل ]
-دردِ دل با کَس نگفتم، دردِ من گفتن نداشت
خنده بر لب میزدم، هر چند خندیدن نداشت:)
هدایت شده از قهوه ی سرد آقایِ نویسنده
زن ها هیچ وقت عاشق زیبایی شما نمی شوند
آنچه یک زن را مبتلا می کند،امنیتی هست که در شانه های مردانه پیدا می شود...