eitaa logo
مصطفی مقصودی
1هزار دنبال‌کننده
144 عکس
71 ویدیو
1 فایل
"و بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی" 🌱 ISLAMIC ANTHROPOLOGY 🏳 Iranian medicine student 🇮🇷 Acupuncture student 🇨🇳 ارتباط: @hesar14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃🌹 🍁الحمدلله رب العالمین🍁 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
🔴 طب جناب بوعلی،شرابی نیست.... حکمای ما برای طبیب شدن، دانستن ۱۰ علم را واجب و لازم دانسته اند ازجمله و .این خیلی مرسوم و مشهور است که عده ای میگویند:طب سنتی به ابن سینا برمیگردد و ایشان مکررا حکم و تجویز به خوردن شراب و درمان با آن کرده،پس طب سنتی ایران ما،شرابی است. درصورتی که این حرف کاملا غلط و استدلال آن،بسیار ناصواب است. جناب بوعلی،فقط طبیب نبودند بلکه متخصص در علوم و فنون مختلف بودند،ایشان فقیه بودند،منتهی غالبا ما ایشان را به طب و حاذق بودن در آن شناخته ایم.تا قبل از کتاب قانون،مطالب و محتواهای نگارش شده،ناقص و منسجم نبود، در حقیقت،جمع بندی و تدوین قوانین حاکم بر رشته پزشکی و کار آن ایجاد نظام پزشکی بود. کار بزرگ ایشان در تدوین این کتاب،تنها برای مسلمانان و جهان اسلام نبود بلکه برای استفاده کل عالم،هدف گذاری کرد.بله در نسخه های توصیه شده ایشان،مثلا در کنار ۲۶ داروی تجویز شده،۵ قلم آن شراب است منتهی برای استفاده چه کسی؟ مسلمان! ایشان عالم و حکیم بزرگ اسلام است،حکم حرمت شراب را می داند،و می داند که شفاء در حرام نیست اما برای کافر،راه درمانی هست و موثر است. نقل است که ایشان،وقتی جواب مسئله ای مشکل را نمیدانست،به مسجد میرفت و بعد از دو رکعت نماز،پاسخ برای او روشن می شد،یعنی شافی را خدامیدانست. شفاء یعنی ریشه کن کردن..اگر در روایات ما داریم که را خداوند در حرام قرارنداده است،یعنی اگر میخواهی کاملا سالم شوی سراغ حلال خدا برو نه حرام اما (رحمت الله علیه) برای شخصی که دین قبول ندارد،میخواهد درمان گری کند(نه شفاء) از شراب بهره می گیرد چون برای غیر مسلمان حرف می خواهد بزند. خب حالا همینجوری یله و رها؟ خیر. برای او هم حد و قانون و چهارچوب مشخص می کند.مضاف براینکه جایگزین هم دارد برای ایشان که میخواهند شراب مصرف کنند‌.(شراب حرام است و شفاء در آن نیست منتهی"فیه منافع للناس" اما "اثمها اکبر من نفعها" مست کننده و نجس است اما کثیرالغذا،سریع النفوذ و...می باشد که برای جایگزین کردن چیزی جای آن در تدابیر غذایی و دارویی باید چند تا چیز ترکیب بشوند تا منافع و خواص اون رو از این ترکیب ببینیم. غرض اینکه چقدر ما را،به دلائل بی خود و باطل از حکمای کشورمان و حرف ها و اندیشه های ناب ایشان دور کرده اند،به قول استاد عزیزی:با این سیستم تفکر و سیستم وزارت بهداشت،اگر ما جهان سومی نیستیم پس چه هستیم؟ آب در کوزه و ما گرد حرف ها و پروتکل های و من تبعش می رویم... 📝 مصطفی مقصودی پژوهشگرطب ایرانی و چینی 🆔 @maghsoudi_ir
🔺من کیستم؟ 1ـ خواب تا كنون شده در خواب ببينيد در حال افتادن از كوهي و يا تصادف با اتومبيلي هستيد؟ چند لحظه پس از آن چه اتفاقي مي‌افتد؟ ناگهان از خواب بيدار مي‌شويد و مي‌گوييد خدا را شكر كه خواب بودم. حال مي‌خواهيم آن خواب را با هم مرور كنيم: 1ـ ترسيدم. 2ـ دهانم خشك شد. 3ـ قلبم شروع كرد به تند زدن. 4ـ بدنم خيس عرق شد. 5ـ ..... حال مي‌خواهيم به دو سوال جواب دهيم: سوال اول: ؟ شخصی بود شبیه من؟ تصویر من بود؟ یا می‌گویم درخواب دیدم که خودم از کوه افتادم؟ من با تمام وجودم حسّ مي‌كنم كه خودِ خودم بودم كه درخواب حاضر بودم نه تصويري از من و نه اين‌كه شخص ديگري را در خواب ديده باشم. من،‌ حالاتي كه برايم پيش آمده را به خودم نسبت مي‌‌دهم نه به شخصي ديگر. بنابر اين، من خودم را آن‌جايي حس كردم كه بودم نه در رختخواب و همان شخصي حس كردم كه بودم نه اين دست و پا و اين جسم. يعني نه خودم را اين جسمي كه در رختخواب است حس مي‌كنم و نه آن جسمي كه در خواب ديدم. حال بگوييد آيا اين حسّي كه الآن كه دور هم نشسته‌ايم نسبت به خودتان داريد غير آن حسي است كه از خودتان در خواب داشتيد؟ مثلا اگر بخواهيد خاطره‌اي براي دوستتان تعريف كنيد مي‌گوييد: «من پارسال به چابهار رفتم و ...» حال اگر بخواهيد خوابي را براي دوستتان تعريف كنيد مي‌گوييد: «من به بالاي كوه رفتم و ناگهان سنگي از زير پايم لغزيد و....» يعني با تمام وجود حسّ مي‌كنيد آن «من» كه در هر دو قضيه از او تعريف مي‌كنيد خودِ خودِ شماييد و نوع احساسي كه در خواب داشتيد همان نوع احساسي است كه در بيداري داشتيد. نكته: فارق حضوري و تجربي بين خواب و توهم همين نكته است چرا كه اولا در توهمات، انسان خودش را حاضر نمي‌بيند و حس نمي‌كند خودش است كه در حال سير در فلان توهم است و ثانيا حالاتي مثل ترس و خوشحالي و غيره از توهمات حاصل نمي‌شود. و ثالثا رؤیا در موارد عدیده‌ای صادقه است و (همان‌طور که در نکته‌ی دوم خواهد آمد) در این نوع رؤیا همان واقعیّت خارجی است که در خواب دیده می‌شود بخلاف توهّمات. (توضیح بیشتر در نکته‌ی بعدی خواهد آمد) پس من همان شخصي بودم كه در خواب حاضر شده‌بودم نه اين دست و پايي كه در رختخواب بود. 🆔 @maghsoudi_ir
🔺 2-من کیستم؟ سوال دوم: با اين‌كه جسم من در رختخواب بود پس چرا من ترسيدم؟ چرا با اين‌كه چشمم بسته بود تصاويري را ديدم؟ چرا با اين‌كه در عالم ماده نه فعاليّت بدني كردم و نه اتفاق ترسناكي برايم افتاد با اين حال قلبم به شدت شروع به تپش كرد؟ پس اين چشم و گوش من نيست كه مي‌بيند و مي‌شنود بلكه من هستم كه به وسيله‌ي چشم و گوشم مي‌بينم و مي‌شنوم. البته اين‌كه در بيداري اگر چشم و گوشم را ببندم نمي‌توانم ببينم و بشنوم به اين خاطر است كه اين چشم و گوش وسيله‌ي ديدن و شنيدن است و «من» بدون اين وسيله‌ها نمي‌توانم ببينم و يا بشنوم 🆔 @maghsoudi_ir
🔺من کیستم؟ 2ـ مشغول ديدن بازي تيم مورد علاقه‌تان هستيد كه اكنون يك صفر عقب است. ناگهان در يك ضدّ حمله تيم شما صاحب توپ شده و وارد زمين حريف مي‌شود. در همين لحظه بازيكن مورد علاقه‌‌ي شما وارد محوطه‌ي جريمه شده و با يك پاس عالي صاحب توپ مي‌شود. آماده‌ي ضربه زدن است كه با يك تكل مواجه مي‌شود ولي مي‌بينيم كه‌ با مهارت تمام خودش را از تكل نجات داد. در يك فرصت طلايي توپ روي پايش جفت مي‌شود و ضربه‌‌اي ديدني به توپ مي‌زند. توپ به خاطر كاتي كه دارد از كنار مدافع رد مي‌شود و به طرف دروازه حركت مي‌كند. دروازه‌بان جهش غير قابل باوري كرده و با نوك انگشت دست چپ خود توپ را از مسيرش منحرف مي‌كند و موجب مي‌شود توپ به تيرك افقي دروازه برخورد كند و با سرعت تمام به زمين برخورد مي‌كند ولي معلوم نيست كه روي خط خورده يا .... هنگام ديدن اين صحنه اگر برايتان پيامكي بيايد چقدر متوجه صداي آن مي‌شويد؟ مگر گوشتان باز نيست؟ مگر مكانيسم شنوايي انجام نمي‌گيرد؟ پس چرا نمي‌شنويد؟ همه‌ مي‌دانيم كه پس از به صدا در آمدن گوشي، امواج صوتي ايجاد شده پس از گذر از لوله‌ي گوش خارجي و رسيدن به پرده‌ي صماخ وارد گوش مياني شده و پس از ورود در سه استخوانچه و تبديل به ارتعاش، از گوش مياني عبور كرده و وارد گوش داخلي و مايع داخل حلزون شنوايي شده و به علائم عصبي تبديل مي‌شوند و سپس مغز انسان آن‌ها را پردازش مي‌كند. حال سوال اين است كه چرا با وجود تحقق تمامي مراحل فيزيولوژيكي مكانيسم شنيدن، شما چيزي نشنيديد؟ ⭕️ جواب اين است كه: چون آن‌كسي كه بايد مي‌شنيد اين‌جا حاضر نبود. آري نفس ما كه به وسيله‌ي گوش مي‌شنود اگر چه وسيله‌اش آماده بود ولي چون خودش در گوش حاضر نبود چيزي نشنيد. هرکس خودش را شناخت،با آن مجاهده و تلاش می کند 🆔 @maghsoudi_ir
🔺 من کیستم؟ 3ـ سر كلاس نشسته‌اي و شديدا در حال مرور خاطرات مسافرتي هستي كه سال گذشته رفته‌بودي و اتفاقاتي كه در آن مسافرت برايت رخ داده است را پيش خود حاضر مي‌يابي. در اين زمان هر چند چشم و گوش ظاهري‌ات را به كلاس آورده‌اي اما به محض اينكه به ياد آن مسافرت مي‌افتي و خاطرهاي آن را در نفس خود مي‌آوري ديگر اصلا و اصلا معلّم را نمي‌بيني. .... و معلم نيز همچنان مشغول درس دادن است كه متوجه مي‌شود كه حواست در باقالي‌هاست. آرام آرام جلو مي‌آيد و صورتش را جلوي صورتت مي‌گيرد و با صداي بلند مي‌گويد «حواست كجاست؟؟» شما تازه معلم را مي‌بينيد كه جلوي شما ايستاده. چرا تا قبل از اين معلّم را نمي‌ديدي؟ آيا چشمت بسته بود؟ همه‌ مي‌دانيم كه پس از انعكاس نور از جسم معلّم، عدسي وظيفه‌ي خود كه تطابق و متمركز كردن نور بر روي شبكيه بود را انجام داد نور پس از عبور از عدسی و زجاجیه، از طریق سلول‌های عقده‌ای به شبکیه وارد شده و بعد از پشت سر گذاشتن سایر لایه‌های شبکیه، سرانجام به سلول‌های گیرنده‌ی نور رسيدند. این سلول‌ها جریان نور را به پیام عصبی تبدیل کرده و آن را از طریق سلول‌های افقی به سلول‌های دوقطبی منتقل نموده و به این ترتیب، پیام عصبی از سلول‌های عقده‌ای به عصب بینایی منتقل شده و به مغز رسيد. چرا با اين‌كه چشمتان باز بود و تماما مكانيسم بينايي فعّال بود ولي شما معلم را نديديد؟ باز هم جواب همان است كه: . 🆔 @maghsoudi_ir
🔺من کیستم؟ 4ـ همگي داستان حضرت يوسف و مجلس زنان مصر را شنيده‌ايد. در اين داستان وقتي زنان مصري زيبايي يوسف را ديدند دست‌هاي خود را بريدند به طوري كه از دستان آنها خون جاري شد ولي نفهميدند. اين مسأله به خاطر اين بود كه آن زنان آنقدر محو جمال حضرت يوسف شدند كه نفسشان از بدن خود غافل شد و به همين خاطر بعد از مدتي كه آن جلسه تمام شد و به خود بازگشتند تازه فهميدند كه دستان خود را بريده‌اند و آنگاه بود كه احساس درد آنها شروع شد. پس در عين اين‌كه «منِ» انسان به وسيله‌ي گوش مي‌شنود و به وسيله‌ي چشم مي‌بيند و به وسيله‌ي رشته‌هاي رشته‌هاي عصبي، درد و سوزش را حسّ مي‌كند اما اگر خود «من» يا «نفس» انسان در صحنه نبوده و متوجه صحنه‌ي ديگري بشود ديگر نه گوش و نه چشم و نه ساير حواس مي‌توانند نقشي در ادراك داشته‌باشند. هرکس خودش را نشناسد،آن را معطل و بی استفاده میگذارد 🆔 @maghsoudi_ir