هدایت شده از پنجشنبه
#بنر
#جانان
#پارتی از آینده :
در عمارت را باز میکنیم و با پسر ها و عمو وارد میشیم ،یکهو صدای جیغ بلندی کل عمارت را فرا میگیره .به سرعت خودمون را به در سالن میرسونیم که دوباره صدای جیغ بلندی میاد .
مطمئن میشم که این صدا ،صدای جیغ جانان هست .
در را باز میکنم و با صحنه ایی عجیب روبهرو میشم .
اصلا نمیتونم تکونی بخورم
صدای جیغ جانان منو و به خود میاره:بهزاد کمککککککککک
پسرا هم مثل من شوک شدن .
تا حالا صورت جانان را اینطوری ندیده بودم ...
صدای زمزمه آروم دارا را از پشت سرم میشنوم که میگه: یا خدا جانان .
جانان ایندفعه با صدای بلندتری جیغ میکشه
عمو به سرعت منو و کنار میزنه و به سمت .....
منم پشت سر عمو میدوم و جانان را توی بغلم میگیره و بو*سه ایی روی موهای پریشونش میزنم و
آروم میگم:هیس ....آروم باش جانانم
من اینجام ،دیگه مشکلی نیست .
جانان پیراهنم را توی مشتش فشار میده و سرش را محکم به سینه هم فشار میده و میگه: میترسم .میترسم .....
رمان جانان❤️
اثری متفاوت از اطهر ریاحی (پروانه)
#دختری که در پیچ و خم های زندگی اش .حالا باید بعد از ۲۳ سال با پدرش و بقیه اعضای خانواده اش دیدار کند و این دیدار تازه شروع ماجراهای جدیدی توی زندگی اش است ....
به زودی از کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/banoei_nevisandeh
هدایت شده از پنجشنبه
#بنر
#جانان
#پارتی از آینده :
در عمارت را باز میکنیم و با پسر ها و عمو وارد میشیم ،یکهو صدای جیغ بلندی کل عمارت را فرا میگیره .به سرعت خودمون را به در سالن میرسونیم که دوباره صدای جیغ بلندی میاد .
مطمئن میشم که این صدا ،صدای جیغ جانان هست .
در را باز میکنم و با صحنه ایی عجیب روبهرو میشم .
اصلا نمیتونم تکونی بخورم
صدای جیغ جانان منو و به خود میاره:بهزاد کمککککککککک
پسرا هم مثل من شوک شدن .
تا حالا صورت جانان را اینطوری ندیده بودم ...
صدای زمزمه آروم دارا را از پشت سرم میشنوم که میگه: یا خدا جانان .
جانان ایندفعه با صدای بلندتری جیغ میکشه
عمو به سرعت منو و کنار میزنه و به سمت .....
منم پشت سر عمو میدوم و جانان را توی بغلم میگیره و بو*سه ایی روی موهای پریشونش میزنم و
آروم میگم:هیس ....آروم باش جانانم
من اینجام ،دیگه مشکلی نیست .
جانان پیراهنم را توی مشتش فشار میده و سرش را محکم به سینه هم فشار میده و میگه: میترسم .میترسم .....
رمان جانان❤️
اثری متفاوت از اطهر ریاحی (پروانه)
#دختری که در پیچ و خم های زندگی اش .حالا باید بعد از ۲۳ سال با پدرش و بقیه اعضای خانواده اش دیدار کند و این دیدار تازه شروع ماجراهای جدیدی توی زندگی اش است ....
به زودی از کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/banoei_nevisandeh
هدایت شده از پنجشنبه
#بنر
#جانان
#پارتی از آینده :
در عمارت را باز میکنیم و با پسر ها و عمو وارد میشیم ،یکهو صدای جیغ بلندی کل عمارت را فرا میگیره .به سرعت خودمون را به در سالن میرسونیم که دوباره صدای جیغ بلندی میاد .
مطمئن میشم که این صدا ،صدای جیغ جانان هست .
در را باز میکنم و با صحنه ایی عجیب روبهرو میشم .
اصلا نمیتونم تکونی بخورم
صدای جیغ جانان منو و به خود میاره:بهزاد کمککککککککک
پسرا هم مثل من شوک شدن .
تا حالا صورت جانان را اینطوری ندیده بودم ...
صدای زمزمه آروم دارا را از پشت سرم میشنوم که میگه: یا خدا جانان .
جانان ایندفعه با صدای بلندتری جیغ میکشه
عمو به سرعت منو و کنار میزنه و به سمت .....
منم پشت سر عمو میدوم و جانان را توی بغلم میگیره و بو*سه ایی روی موهای پریشونش میزنم و
آروم میگم:هیس ....آروم باش جانانم
من اینجام ،دیگه مشکلی نیست .
جانان پیراهنم را توی مشتش فشار میده و سرش را محکم به سینه هم فشار میده و میگه: میترسم .میترسم .....
رمان جانان❤️
اثری متفاوت از اطهر ریاحی (پروانه)
#دختری که در پیچ و خم های زندگی اش .حالا باید بعد از ۲۳ سال با پدرش و بقیه اعضای خانواده اش دیدار کند و این دیدار تازه شروع ماجراهای جدیدی توی زندگی اش است ....
به زودی از کانال 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/banoei_nevisandeh