#مهدویت_اخلاقی
✍🏻شب اول مادرم قدری تخمه کدو درست کرده بود خوردم که خیلی خوشطعم و پُر مغز بودند. از او پرسیدم: از کجا خریده است؟ آدرس بقالی سر کوچه را نشان داد. فردا صبح برای خرید از آن تخمه به مغازهاش رفتم. آقای جمیل گفت: هر کیلو تخمه مبلغ پانزده هزار تومان است و گفت: که تنها فقط سه کیلوی دیگر از آن مانده است و من هم آن سه کیلو را خریدم، غافل از این بودم که قیمت آن تخمه باید بالای بیست هزار تومان باشد.
دوباره به مغازه جمیل رفتم و داستان را از او پرسیدم. متوجه شدم این تخمه ها برای پیرزن مستمندی است که به او در پاییز هدیه دادهاند و او نزدیک عید آنها را به آقای جمیل داده بود تا برایش بفروشد و به او مبلغ را بدهد تا برای عید میوه و شیرینی کمی برای خانهاش تهیه کند و شرمنده مهمان نباشد و فقرش بر اطرافیانش عیان نشود، و آقای جمیل برای از سر ردّ کردن این چند کیلو تخمه به قیمت ارزان و ثمن بَخس آن را به ما فروخته بود. در حالی که آن تخمه بیست و دوهزار تومان ارزش بازارش بود و برای این زن باید کسی که انصاف داشت مقداری هم از نرخ بازار بالاتر میخرید. به توفیق الهی مابهالتفاوت آن را ردّ کردم تا به دست پیرزن برساند. همان شب علیرغم داشتن مهمان در منزل ساعت یک بامداد به بستر رفتم ولی ساعت پنج صبح مدد الهی بیدار بودم.
به یاد حدیثی از مولایم حضرت علی (ع) افتادم که کسی از ایشان سؤال کرد: یا امیرالمؤمنین! چرا نمیتوانم نماز صبح بیدار شوم؟ حضرت فرمودند: از سنگینی بار گناه است، چنانچه شتر اگر بارش زیاد باشد، نمیتواند از زمین برخیزد.
و حدیثی دیگری از نبی مکرم اسلام (ص) که فرمودند: عبادت ده جزء است که نُه جزء آن کسبِ روزی حلال است.
و امام صادق (ع) چه زیبا فرمودند: به خدا شمشیر به دست گرفتن و جهاد در میدان جنگ برای من از کسبِ روزی حلال آسانتر است.
✍حسین جعفری خویی
@mah_daviat313