10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آقا مُعلّم و بچّه ها
قهرمان داستان این انیمیشن، معلّمی است که محل رجوع تمام مشکلات بچهها و فصل الخطاب روایت هاست.
« این قسمت « غـــــــــــــــــار »
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مـــــدرسه یِ موش ها 🐒🐒
- — - - - - - — — - - —- - - —-
این کارتون عروسکی نوستالژیک ماجرای به مدرسه رفتن گروهی بچه موش را روایت می کند که نام هرکدام از رفتار یا ظاهرشان گرفته شده است.🐒🐒
قــــــــــسمت « ســـــــــــــــــــــــــــی و یک »
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
۱۱ ژانویه روز جهانی تشکر است
سپاسگزاری از یکسو نشان قدردانی است و از سوی دیگر محبت و توجهای بسیار ساده ولی تاثیرگذار و ارزشمند را بیان میکند
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان جالبی از حجتالاسلام عالی درباره طمع
اگر سپاسگزاری کنید، حتما شما را (نعمتی) میافزایم؛ اگر ناسپاسی کنید، قطعا عذاب من شدید است (ابراهیم/
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به فرزندانمان از کودکی درس امام زمان شناسی و دعا برایِ فرج را یاد بدهیم.
✍ می گفتند: روزی می آیی و جهانی را روشن می کنی...
روزها
ماه ها
و سال های عمرم
بدین سان سپری شد...
اینک در میان سپیدی موهایم
به دنبال تحقق رویای کودکی ام هستم
آقا جان می بینی تاریکی جهانم را؟
می شود بیایی تا با نور چشمانت
دنیایم روشن شود؟
می شود بیایی و دلم را از میان گورهای دلتنگی بیرون بکشی؟
آقا جان باز هم کودکانه انتظارت را می کشم
می دانم می آیی و روشنی می بخشی دنیایم را....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mah_mehr_com
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن تدی و نیوتون
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#نقاشی_بادبادک
اهداف :
1- آشنایی با اشکال هندسی و درک ساده کشیدن در نقاشی .
2- تنوع در رنگ آموزی با یک موضوع ساده
3- در مفاهیم چون نظم – راهنمایی کردن منظم بودن و…
اگر به این سه هدف اصلی دقت کرده باشید می بینید یک نقاشی ساده میتواند برای کودکان بسیار مفید باشد ولی این نوع آموزش و هدف گذاری شماست که نتیجه را رقم خواهد زد.
@mah_mehr_com
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*♻️نام کارتون : پلوتو
🗣زبان : دوبله فارسی
🎞کیفیت : 480p
🔀حجم : 7/7 مگابایت
⏳زمان : 7 دقیقه و 19 ثانیه
🖇ژانر : کوتاه/کمدی/انیمیشن
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون مثل نامه
این داستان : چند شاکی
@mah_mehr_com
🦆🍃اردک چطوری ساعت درست کرد؟🍃🦆
اُردک کوچولو هر روز صبح که از خواب بیدار می شد، غذایش کنار استخر باغ حاضر بود. اما هیچ وقت ندیده بود که این غذای خوشمزه را چه کسی برای او می آورد.
او دلش می خواست کسی که از او نگهداری می کند را ببیند و از او تشکر کند. اما چون همیشه دیر از خواب بیدار می شد نمی توانست او را ببیند. کلاغ به اردک گفته بود هر روز ساعت شش صبح پسرکی مهربان به باغ می آید و برای پرندگان باغ غذا می گذارد و بعد از آن به مدرسه می رود. اردک تصمیم گرفته بود از این به بعد ساعت شش صبح از خواب بیدار شود و آن پسر بچه ی مهربان را ببیند.
گوشه ی باغ، یک انباری بود که وسایل کهنه ای در آن قرار داشت. اُردک قبلا ساعت شکسته ای را در آن انباری دیده بود. حالا با خودش فکر کرد شاید بتواند از آن ساعت استفاده کند و صبح زود از خواب بیدار شود. او مدتی در انباری گشت تا بالاخره آن ساعت را پیدا کرد. ساعت، شکسته و بسیار کثیف بود. اردک تمام روز تلاش کرد تا آن ساعت را تعمیر کند اما تلاش او نتیجه ای نداشت. آن ساعت قابل استفاده نبود. اردک خسته و ناراحت به لانه اش بازگشت و تصمیم گرفت تمام شب بیدار بماند.
اردک مدتی از شب را داخل استخر به شنا کردن و زیر آبی رفتن گذراند. مدتی هم داخل باغ قدم زد اما برای چند لحظه چشمانش را بست تا کمی خستگی بیندازد وقتی چشمانش را باز کرد، نزدیک ظهر بود و او بیشتر از همیشه خوابیده بود.اردک ناامید و غمگین روی دیوار استخر نشست. اما دیوار استخر به وسیله آفتاب خیلی داغ شده بود و اردک متوجه شد که الان ساعت دوازده ظهر است. زیرا گرمای خورشید ساعت دوازده خیلی زیاد می شد.
با این اتفاق، یک دفعه فکری به سر اردک زد. اردک فهمید می تواند از نور خورشید به عنوان یک ساعت استفاده کند. اردک فکر کرد، نور خورشید هر روز صبح، انقدر به دیوار استخر می تابد تا سر ساعت دوازده که می شود آن را کاملا گرم و داغ می کند اما از ساعت دوازده به بعد، نور آن کم می شود و به جای آن کم کم سایه روی دیوار استخر می افتد و ساعت هشت شب هم که می شود، خورشید غروب می کند و همه جا تاریک می شود. اما با این حساب، ساعت شش صبح را چطور می شد از روی خورشید فهمید؟
اُردک از کلاغ کمک خواست . کلاغ به او گفت خورشید هر روز صبح زود، طلوع می کند و تا ساعت شش صبح، همه ی باغ را کاملا روشن و نورانی می کند. اما چون تو داخل لانه ات می خوابی، نور خورشید، نمی تواند تو را بیدار کند.
اُردک با شنیدن این حرف، فکری کرد و شروع به ساختن یک پنجره برای لانه اش نمود. با وجود یک پنجره، ساعت شش صبح، نور خورشید می توانست لانه ی اردک را هم مثل باغ، کاملا روشن کند.
نزدیک غروب، ساختن پنجره تمام شد. با تاریک شدن هوا، اردک کنار پنجره به خواب رفت . صبح که شد نور خورشید از پنجره به داخل لانه ی اردک تابید و او را بیدار کرد. اُردک با خوشحالی از خواب پرید و سرش را از پنجره بیرون کرد. او ناگهان روبروی خودش پسر بچه ی مهربانی دید که ظرف غذا در دستش بود و با تعجب به پنجره ی خانه ی اردک نگاه می کرد. اردک به او لبخندی زد و از خوشحالی فریادی کشید. پسرک به اردک نگاه کرد و گفت صبح به خیر. بفرمایید این هم غذای شما.
#قصه
🦆
🍃🦆
🦆🍃🦆
🍃🦆🍃🦆
🦆🍃🦆🍃🦆
@mah_mehr_com
قصه شب.pdf
496.9K
[
🦙مفاهیمی که در این داستان به فرزند دلبند شما منتقل میشود:
👈لزوم برنامه ریزی برای رسیدن به همه کارهایی که دوست داریم
👈لزوم همراهی با برنامه جمعی
👈کمک گرفتن از دیگران برای برنامه ریزی درست
╔═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com