سلام #خدا جون
حالت چطوره؟
شکرت برای امروز ،
شکرت برای تموم لحظه هایی که کنارمونی و حواسمون رو داری.
شکرت برای بودنت ..
شکرت برای کادوهایی که بهمون میدی چه حالا خودمون خواسته باشیم چه خودت یهویی میدی ..
خلاصه همه جوره شکرت و مرسی که هستی ...
میگم کاش یه نردبونی بود میومدم بالا میبوسیدمت. همین☺️😘
@mah_mehr_com
سلام #خدا جون
حالت چطوره؟
شکرت برای امروز ،
شکرت برای تموم لحظه هایی که کنارمونی و حواسمون رو داری.
شکرت برای بودنت ..
شکرت برای کادوهایی که بهمون میدی چه حالا خودمون خواسته باشیم چه خودت یهویی میدی ..
خلاصه همه جوره شکرت و مرسی که هستی ...
میگم کاش یه نردبونی بود میومدم بالا میبوسیدمت. همین
@mah_mehr_com
💠شعر زیبا و کودکانه درباره #خدا
😍به نام خداوند رنگین کمان
😍خداوند بخشنده ی مهربان
😍خداوند سنجاقک رنگ رنگ
😍خداوند پروانه های قشنگ
😍خدایی که آب و هوا آفرید
💠درخت و گل و سبزه را آفرید
🌺خدایی که از بوی گل بهتر است
😊صمیمی تر از خنده ی مادر است
😊خدایا به ما مهربانی بده
😊دلی ساده و آسمانی بده
😊دلی صاف و بی کینه مانند آب
😊دلی روشن و گرم چون آفتاب
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
✅ @mah_mehr_com
ما باید کاری کنیم که #کودک، #خدا را دوست داشته باشد .
در این صورت است که او میتواند عامل به احکام خدا شود .
در طریق وصول به این هدف ضروری است، خدا را دوست داشتنی، مهربان و بخشنده و صمیمیتر از پدر و مادر معرّفی کنید.
همچنین ضروری است این تصور در ذهن کودک مستقر شود که خدا او را دوست دارد و می خواهد او فردی ارزنده شود و خوشبخت و سعادتمند گردد.
با کودکان لااقل تا شش سالگی باید دائماً از مهر و عنایت خدا و از لطف و کرامت او سخن گفت ، نه از خشم و غضب و جهنّم و عذاب او.
در طریق تزریق محبّت خدا در دل کودک از هر وسیله ای می توان استفاده کرد و داستانها و قصّه هایی در این رابطه می توان ساخت.
البتّه باید درنظر داشت که تصور و سخن والدین درباره ی خدا در کودک، مؤثر است، این که برای کودک، خدا را فردی خشمگین معرفی کنند یا رحیم .
منبع:الگوی ایرانی
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
@mah_mehr_com
یکی بود یکی نبود غیر از #خدا هیچکس نبود.
در خانهای قدیمی که دیوارهایش نمناک بود، عنکبوتها با خیال راحت تار تنیده بودند و زندگی میکردند. در این خانۀ قدیمی، گردوغبار همهجا را پوشانیده بود و هیچ نشانهای از دوستی و محبت و صفا و یکرنگی نبود. در گوشهای از این خانه چند موش زندگی میکردند و هرروز یکی از آنها طعمۀ گر به میشد.
موشها هرروز دورهم جمع میشدند و میگفتند:
– باید فکری بکنیم. وگرنه همۀ ما طعمه گر به میشویم!
موشها آن روز تصمیم گرفتند از بزرگترهایشان کمک بگیرند و از آنها بخواهند راه فرار از چنگ گربۀ بیانصاف را -که هرروز در گوشهای کمین میکند- به آنها یاد بدهند.
چند ساعت بعد موشهای پیر و باتجربه به دعوت موشهای جوان در خانۀ قدیمی جمع شدند و به مشورت پرداختند.
یک موش جوان گفت:
– ما هر چه مراقبت میکنیم نمیفهمیم گر به چه موقع از کمینگاه خارج میشود و خودش را به ما میرساند. شما باید از تجربیات خودتان برای رفع این مشکلِ ما کمک بگیرید.
یکی از موشهای باتجربه گفت:
– پس اولین کارِ ما باید این باشد که راهی برای باخبر شدن از حضور گربه پیدا کنیم، چون زورمان که به او نمیرسد. چارۀ کار این است که همهجا نگهبان بگذاریم و مراقب باشیم.
موش جوانی گفت:
– این کار را کردهایم، ولی نتیجه خوبی نداشته است. در این خانه همهچیز کهنه و کثیف است و گر به آنچنان خودش را پنهان میکند که قابلتشخیص نیست.
بالاخره موش دانایی که از همۀ موشها پیرتر بود گفت:
– من میدانم چکار باید کرد، یکی از ما باید زنگولهای به گردن گربه ببندد تا وقتی نزدیک میشود، متوجه بشویم و فرار کنیم!
تمام موشها با این فکر موافقت کردند. ولی چه کسی باید این کار را انجام دهد. دراینبین چند موش جوان به موش پیر خندیدند و گفتند:
– شما بیخود باعث میشوید که ما بیشتر از گربه بترسیم! زنگوله باعث میشود که همیشه از صدای زنگ در تکان باشیم!
موش پیر گفت:
– ترس باعث میشود با احتیاط بیشتری رفتار کنیم و گرفتار گربه نشویم.
موش دیگری گفت:
– من میتوانم یک زنگوله پیدا کنم، اما جرئت نزدیک شدن به گربه را ندارم.
موش پیر گفت:
– من چون پیر شدهام و قدرت دیدن ندارم، نمیتوانم به گربه نزدیک شوم و زنگ را به گردن او بیندازم!
و به دنبال او تعداد دیگری از موشها نیز همین حرف را زدند.
بچه موشها هم گفتند:
– ما خیلی کوچک هستیم و نمیتوانیم این کار را انجام دهیم.
بالاخره هیچکدام از موشها حاضر به فداکاری نشدند. درنتیجه زنگوله هرگز به گردن گربه آویزان نشد و گر به هم که چند تا موش تنبل و ترسو پیدا کرده بود هرروز یکی از آنها را میگرفت و میخورد.
بچههای خوب به خاطر داشته باشیم که گفتنِ خیلی از حرفها آسان است. ولی انجام دادن آن بسیار مشکل است.
@mah_mehr_com
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هیچکس منو ندید!
🔸 حالا ایلیا میدونه که اگه وسط روز روزه بهش فشار آورد میتونه یه چیزی بخوره. زنگ ورزشه و تشنهش شده و #یواشکی رفته یه گوشه یکم آب بخوره، اما خانم معلم یادش میندازه که هرجا باشه، بازم #خدا نگاهش میکنه.
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این داستان زیبا رو ببینید🤍💭
شما هم هروقت دیدین که اوضاع غیر قابل تحمل است، فرار کنید تو در آغوش خدا... هرجا که ترسیدین، بدونید که راه فرار به سمت خداست!
#خدا
@mah_mehr_com
🟩 #ضربالمثل"از تو حرکت از خدا برکت"
🔹️شخص ساده لوحی مکرر شنیده بود خداوند متعال ضامن رزق و روزی بندگان است . بهمین خاطر به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگیرد .
به همین قصد یکروز صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد .همینکه ظهر رسید از خداون طلب ناهار کرد ولی هرچه به انتظار نشست برایش ناهار نرسید تا اینکه شام شد و او باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم براه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته بود که درویشی وارد مسجد شد در پای ستونی نشست ، شمعی روشن کرد و از کیسه خود غذایی بیرون آورد و شروع به خوردن کرد . مردک که از صبح با شکم گرسنه از خدا طلب روزی کرده بود و در تاریکی چشم به غذا خوردن درویش دوخته بود ، دید درویش نیمی از غذای خود را خورد و عنقریب نیم دیگر را هم خواهد خورد .مردک بی اختیار سرفه ای کرد و درویش که صدای سرفه را شنید گفت : هر که هستی بفرما پیش . مرد بینوا که از گرسنگی داشت میلرزید پیش آمد و مشغول خوردن شد . وقتی سیر شد ، درویش شرح حالش را پرسید و آنمرد هم حکایت خود را تعریف کرد.
درویش به آن مرد گفت : فکر کن تو اگر سرفه نکرده بودی من از کجا میدانستم تو در مسجد هستی تا به تو تعارف کنم و تو هم به روزی خودت برسی ؟ شکی نیست که خدا روزی رسان است ولی یک سرفه ای هم باید کرد .
#خدا #حرکت #برکت
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چهار عبارت رو آویزه ی گوشت کن !
هیچکس جز #خدا
بهت روزی نمی رسونه !
هیچکس جز خدا
بهت کمک نمیکنه !
هیچکس جز خدا
رفیق تنهاییت نیست !
هیچ وقت خدا رو
با هیچ چیز عوض نکن !
@mah_mehr_com
💢 #شعر_نگاشت | خانه خوب خدا
🔸 زود پرسیدم: «پدر اینجا کجاست؟»
🔹 گفت: «اینجا خانهی خوب خداست!»
🔸 گفت: «اینجا میشود یک لحظه ماند
🔹 گوشهای خلوت، نمازی ساده خواند
🔸 با وضویی دست و رویی تازه کرد
🔹 با دل خود، گفتگویی تازه کرد
🔸 میتوان با این خدا پرواز کرد
🔹 سفره دل را برایش باز کرد».
📙 قیصر امینپور.
📎 #مسجد
📎 #خدا
@mah_mehr_com