eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.1هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
12هزار ویدیو
384 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه‌هاجونم 📣 اسم «شاهنامه» رو شنیدین؟ اسم حکیم «ابوالقاسم فردوسی» رو چطور؟ بله، آفرین👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻 ایشون یکی از شاعران بزرگ ایرانی هستن و زبان قشنگ فارسی مدیون تلاش‌های ایشونه🤩 اگه سفر در زمان رو دوست دارین، می‌تونین از آرامگاه ایشون که موزه هم هست، توی شهر مشهد و محله‌ی طوس بازدید کنین.😊 @mah_mehr_com
🌸🍃🌸🍃 این ضرب المثل در مورد کسی به کار می رود که دست از عادتش برندارد و با وجود توبه های مکرر بازهم به کارها و عادت های ناپسندش ادامه می دهد آورده اند كه ... گرگ پیری بود كه در دوران زندگیش حیوانات و جانواران و پرندگان زیادی را خورده بود و به دیگران هم زیان فراوان رسانده بود . روزی تصمیم گرفت برای اینكه حیوانات دیگر هم او را دوست داشته باشند ، به نقطهٔ دور دستی برود و توبه كند . به همین قصد هم به راه افتاد . در راه گرسنه شد ، به اطرافش نگاه كرد ، اسبی را دید كه در مرغزاری می چرد . پیش اسب رفت و گفت ! می خواهم به سرزمین دوری بروم و توبه كنم ، اما حالا خیلی گرسنه ام از تو می خواهم كه در این راه با من شریك بشوی ؟! اسب گفت : كه از دست من چه كاری بر می آید ؟ گرگ گفت : اگر خودت را در این راه قربانی كنی من می توانم از گوشت تو سیر شوم و از گرسنگی نجات پیدا كنم و هم اینكه دیگران از گوشت تو می خوردند و سیر می شوند . تو با این كار خودت به همنوعان خود كمك می كنی . اسب برای نجات جان خود بفكر حیله افتاد و رو به گرگ كرد و گفت : عمو گرگ ! من آماده ام كه در این كار خیر شركت كنم و خودم را قربانی كنم . اما دردی دارم كه سالهای زیادی است كه ز جرم می دهد . از تو می خواهم در دم را چاره كنی ،‌بعد مرا قربانی كنی !‌ گرگ جواب داد : دردت چیست حتماً چاره اش می كنم ، اگر هم نتوانستم پیش روباه می روم تا درد ترا علاج كند . اسب گفت : چه گویم ؟ ، چند سال قبل ، پیش یك نعلبند نادان رفتم كه سم هایم را نعل بزند ، اما نعلبند نادان نعل را اشتباهی روی گوشت پایم زد و این درد از آنروز مرا زجر می دهد . از تو می خواهم كه نزدیك بیایی و زخمهای مرا نگاه كنی . گرگ گفت : بگذار نگاه كنم ، اسب پاهایش را بلند كرد و چنان لگد محكمی به سر گرگ زد كه مغزش بیرون ریخت ، گرگ كه داشت می مرد به خودش گفت : آخر ای گرگ ! پدرت نعلبند بود ، مادرت نعلبند بود ؟ ترا چه به نعلبندی ؟ اسب هم از خوشحالی نمی دانست چه كند ؟ هی می رقصید و به گرگ می گفت توبه گرگ مرگ است . @mah_mehr_com
تولد حضرت معصومه(س).mp3
12.37M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟢ماجرایی شنیدنی از علم حضرت معصومه(س) در دوران کودکی 🟠 امام کاظم(ع)💚 با خوشحالی فرمودند: بابا فدای این دخترش بشود. 🔹قصه قهرمان ها🔸 @mah_mehr_com
داستان حضرت معصومه(س).mp3
10.45M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟢 ویژگی های مهم قهرمان واقعی دختر خانم ها(حضرت معصومه) 🟠 حضرت معصومه(س) برای خانم های شیعیان🧕🏻ماجرای غدیر خم را تعریف می‌کردند و... 🔹قصه قهرمان ها🔸 @mah_mehr_com
🔸️شعر کوهسنگی 🌸این‌جا چه جای باصفایی‌ست 🌱تفریحگاه ما همین‌جاست 🌸مخصوصا الان که بهار است 🌱این پارک خیلی سبز و زیباست 🌸زیر درختی می‌کند پهن 🌱بابا گلیم کهنه‌مان را 🌸می‌آورد از ساک بیرون 🌱مادر فلاسک و قندان را 🌸من دوست دارم توی این پارک 🌱بازی کنم خوشحال و خندان 🌸هنگام بازی با بهاره 🌱قایم شوم پشت درختان 🌸غیر از درخت و سبزه و گل 🌱استخر پر آبی همین‌جاست 🌸خیلی بزرگ و باشکوه است 🌱مانند یک دریاچه زیباست 🌸نزدیک ما کوهی بلند است 🌱کوهی که اسمش کوهسنگی است 🌸حتماً شکاف سنگ‌هایش 🌱الان پر از گل‌های رنگی است 🌸در چشم ما خیلی عزیز است 🌱کوهی که اینجا ایستاده 🌸زیرا امام هشتم ما 🌱یک روز بر آن تکیه داده (ع) 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
39.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌ آی قصه قصه قصه بزو زنگله پا قصه گو: -تصویری، ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
pdf 🌸عنوان قصه: 🍃 بلوط کوچک 🐿 👇👇👇👇👇👇👇👇
1_1960406385(1).pdf
6.82M
🌼پی دی اف 🐿 عنوان: بلوط کوچک 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از .