eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
11.9هزار ویدیو
384 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️شعر کوهسنگی 🌸این‌جا چه جای باصفایی‌ست 🌱تفریحگاه ما همین‌جاست 🌸مخصوصا الان که بهار است 🌱این پارک خیلی سبز و زیباست 🌸زیر درختی می‌کند پهن 🌱بابا گلیم کهنه‌مان را 🌸می‌آورد از ساک بیرون 🌱مادر فلاسک و قندان را 🌸من دوست دارم توی این پارک 🌱بازی کنم خوشحال و خندان 🌸هنگام بازی با بهاره 🌱قایم شوم پشت درختان 🌸غیر از درخت و سبزه و گل 🌱استخر پر آبی همین‌جاست 🌸خیلی بزرگ و باشکوه است 🌱مانند یک دریاچه زیباست 🌸نزدیک ما کوهی بلند است 🌱کوهی که اسمش کوهسنگی است 🌸حتماً شکاف سنگ‌هایش 🌱الان پر از گل‌های رنگی است 🌸در چشم ما خیلی عزیز است 🌱کوهی که اینجا ایستاده 🌸زیرا امام هشتم ما 🌱یک روز بر آن تکیه داده (ع) 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
39.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌ آی قصه قصه قصه بزو زنگله پا قصه گو: -تصویری، ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
pdf 🌸عنوان قصه: 🍃 بلوط کوچک 🐿 👇👇👇👇👇👇👇👇
1_1960406385(1).pdf
6.82M
🌼پی دی اف 🐿 عنوان: بلوط کوچک 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از .
هدایت شده از .
دو تا چنل فوق‌ العاده برای فول کردن مکالمه 😌👆🏼
🌱 روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔹امام حسین(ع): شکر و سپاس از نعمت‌های گذشته، نعمت‌های آینده را در پی دارد. امروز پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۷ ذی‌القعده ۱۴۴۵ ۱۶ مه ۲۰۲۴ 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
کجاست بارشی، از ابر مهربان صدایت؟ که تشنه مانده دلم، در هوای لطف و عطایت هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز ، به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت... حسین منزوی 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
1_11098777958.mp3
1.95M
💠 یک دروغ کوچولو 🔻موضوع: عاقبت دروغگویی، راستگویی 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
41.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ هوای مشهد الرّضا منتشر شد به عشق بانوی کرامت و مهربانی حضرت فاطمه معصومه ( سلام الله علیها ) و امام رؤوف علی ابن موسی الرضا ( علیه‌السلام ) ببینید 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
36.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼شعر ولادت امام رضا (ع) خوش به حالِ کفترای حَرَمِت امام رضا جون که یکی یکی نشستن روی گُنبدِ طلاتون نه غَمی دارن نه غُصه با شما خوشِ دِلاشون چه قشنگه حال و روزِ حرم و کبوتراتون با خودم میگفتم ای کاش منم عین کفتراتون می شدم زائرِ صَحنِت الهی بِشَم فداتون به خودم هَمَش میگفتم به دِلِت نزن تو صابون تو کجا وُ صَحنِ آقا نِمیشی زائرِ ایشون شما که خودت می دونی آقا از شما چه پِنهون باورم نمیشه الان حَرَمَم با چشمِ گِریون من و دَعوتم نِمودی من و مثلِ عاشقاتون روزِ میلادت عزیزم من و کردی آقا مهمون حالا که دعوتم اینجا منم عینِ خادِماتون میرسم به زائراتو میریزَم گل کفِ پاشون میزنم جارو به فَرشا میریزم چایی براشون خلاصه هر کاری باشه میکُنم از دل و از جون عاشقونه میشه صَحنِت تا میاد یه خورده بارون حرم و پنجره فولاد آبِ سَقاخونه هاتون خُنَکای صَحن و سَنگا توی گرمای تابستون صدای نَقاره از دور بوی اِسپَند و غَذاتون هَمَشون بَرام عزیزن عزیزم امام رضا جون شاعر : علیرضا قاسمی 🌸🍂🍃🌸 @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این نقاشی می گن خراش خراش : اول با مداد شمعی رنگی به صورت دلخواه کل صفحه رنگارنگ می کنیم ؛ بعد با مداد شمعی سیاه کل روی رنگارنگ ها رو سیاه می کنیم بعد با یه وسیله ی تیز روی صفحه رو خراش می دیم ؛ نقاشی مورد نظر می کشیم. @mah_mehr_com
🌺به نام خدای قصه‌های قشنگ🌺 وقتی نگاهمان به گنبد قشنگ حضرت شاهچراغ(ع) افتاد، مادر که زهرا را بغل کرده بود، به او گفت: «سلام بدیم؟»🧕 زهرا هم با آن زبان شیرینش گفت: “سلام آقاجون”👶 بابام میگه هر وقت ما به حضرت سلام میکنیم در واقع اول حضرت به ما سلام کرده که دل ما متوجه ایشان شده و سلام ما جواب سلام آقاست!🧔‍♂ وارد صحن حرم شدیم. من محو تماشای گنبد و صحن زیبای حضرت احمدبن‌موسی (علیه السلام) بودم، حس خوبی داشتم که نگفتنی بود.👧 از بابا پرسیدم:«بابا! چرا حرمها را اینقدر قشنگ می کنند؟»☺️ بابا جواب داد:«زینب جان دیدی عکس شما را تو چه قاب قشنگی گذاشتم؟ فکر میکنی برای چی؟»😍 در حالیکه خجالت میکشیدم گفتم:«خوب چون خیلی دوستم دارید.»🤩 بابا دستی به سرم کشید و گفت««خوب بابا جون خودت جوابو گفتی . ما هم چون پیامبر و امامان و فرزندان خوبشونو دوست داریم، هر یادگاری که از اونها مونده رو سعی می کنیم خیلی قشنگ کنیم. یکی از نشانه های دوست داشتن هم ساختن حرم برای آنهاست.🕌 همین‌طور اگر کسی رو واقعا دوست داشته باشی سعی می کنی کارهایی که ناراحتش می کنه انجام ندی. خودت بگو مثل چه کارهایی؟🧐 گفتم:«مثلاََ اینکه نماز نخونیم، به پدر و مادرمون بی احترامی بکنیم، دروغ بگیم،…»☺️ بابا گفت:«آفرین، از طرف دیگه هر کار خوبی که ما انجام بدیم باعث خوشحالی حضرت میشه مثل نماز خوندن، قرآن خوندن، احترام به پدر و مادر، راستگویی‌ و کلی کار خوب دیگه .»😇 از بابا جدا شدیم و من و مادر و زهرا وارد حرم شدیم. زیارتنامه خواندیم بعد به سوی ضریح حضرت رفتیم و ضریح را بوسیدیم.😌 گوشه ای کنار مادر نشستم. مادر مشغول نماز خواندن شد. من هم یکی از قرآنهای داخل قفسه را برداشتم تا برای هدیه به حضرت قرآن بخوانم . زهرا هم سر از پا نمی شناخت و مرتب دور و برمان می چرخید.👶👧🧕 داخل حیاط بابا منتظرمان بود. زهرا چشمش افتاده بود به فواره های آب درون حوض وسط حیاط و همگی کنار حوض رفتیم تا آب بازی زهرا تمام شود.👶 این بار بابا شروع به صحبت کرد و گفت: «حضرت احمد بن موسی (ع) برادر بزرگ امام رضا (ع) است و رابطه اش با امام رضا (ع) خیلی شبیه رابطه و احترام گذاشتن حضرت اباالفضل (ع) با امام حسین (ع) است. از طرفی حضرت احمد بن موسی (ع) بسیار نزد پدر گرامیشان حضرت امام موسی کاظم (ع) محبوب و مورد احترام بودند، به دلیل همین محبت زیادی که امام نسبت به حضرت احمدبن موسی (ع) داشتند، بعد از شهادت امام موسی کاظم (ع) اکثر مردم خیال می کردند امام بعدی حضرت احمد بن موسی (ع) است.👨👨‍🦰🧑‍🦳👱‍♂👱🧑‍🦳 ولی حضرت همه مردمی را که برای بیعت با ایشان آمده بودند، جمع کرد و نزد حضرت امام رضا (ع) برد و به آنها فرمود:«ای مردم، من در بیعت برادرم علی بن موسی (ع) هستم. او پس از پدرم، امام و خليفه به حق و ولی خداست، از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.» همه مردم با حضرت امام رضا (ع) بیعت کردند. امام رضا (ع) هم برادرشان را دعا کردند و فرمودند: «هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.» بابا گفت: زینب جون اگه خسته نشدی ماجرای شهادت حضرت احمد بن موسی (ع) را هم برات بگم؟😊 گفتم:«نه بابا جون خسته نیستم.»☺️ بابا گفت:«مأمون خليفه ستمگر عباسی، امام رضا (ع) را به اجبار از مدینه به خراسان آورد. البته برای فریب دادن مردم گفت که می‌خواهد امام رضا (ع) را ولیعهد کند. اما امام هنگام خداحافظی به اهل بیتش فرمود برایش عزاداری کنند و اینطور به آنها فهماند که این سفر را باز گشتی نیست. به همین دلیل حضرت احمد بن موسی (ع) پس از مدتی با جمعی از یاران خویش برای یاری امام رضا (ع) از مدینه به سمت خراسان حرکت کردند ولی در نزدیکی شیراز با سپاه حاکم شیراز، قتلغ خان که از طرف خلیفه دستور داشت آنها را به شهید کنه، روبرو شدند و در همانجا هم از شهادت امام رضا (ع) با خبر شدند. با اینکه تعدادشان کمتر از دشمن بود با شجاعت جنگیدند و سپاه قتلغ خان را مجبور به عقب نشینی کردند. ولی پس از ورود حضرت احمدبن موسی (ع) و یارانش به شهر ناجوانمردانه از بالای پشت بامها و کمینگاه‌ها با تیر و آتش و سنگ به آنها حمله کردند و آنان را به شهادت رساندند.😔 بیشتر از ۴۰۰سال هم محل دفن حضرت مشخص نبود، تا اینکه بدن حضرت را در حالیکه بعد از این همه سال سالم مانده بود پیدا شد. پرسیدم:«بابا از کجا فهمیدند که این بدن حضرت احمد بن موسی (ع) است؟»🧐 بابا گفت:«از انگشتری که به دست حضرت بود. آخر روی انگشتر نوشته شده بود (العزة لله احمد بن موسی یعنی عزت سربلندی برای خداست. احمد بن موسی)»😇 یک نگاه به این همه زائری که به زیارت آقا احمد بن موسی آمده بودند کافی بود تا بفهمی خدایی که عزت برای اوست چقدر حضرت را عزیز کرده😍🤩 ✍🏻علی اکبر رستگار @mah_mehr_com