eitaa logo
🇵🇸مه‌نگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
97 دنبال‌کننده
340 عکس
88 ویدیو
10 فایل
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ #زهرا_جعفری_نعیمی من اینجام🤞: @Zjafari690 آدرس من توی به خوان: https://behkhaan.ir/profile/Sanama #free_palestine
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی بزرگ! بچه که بودم، با خودم میگفتم آدمی که خانهاش اینقدر بزرگ است، خودش چقدر بزرگ است؟! با قد کوچکم میخواستم سقف رواق را نگاه کنم، پس می افتادم. هرچقدر با پاهای کوچکم میدویدم به ته حیاطش نمیرسیدم. هر اتاقش چهار پنج تا خانهی ما بود لااقل. سوال بود برایم، چقدر پول دارند که فرش جلوی در هر اتاقشان آویزان میکنند؟ دردشان نمیگیرد با هر بار رفت و آمد میخورد توی سرشان؟ تازه سقفشان هم از طلاست. هنوز هم همینطوری فکر میکنم. آخر حرم یک مدلی است که اگر زبانم لال گوشیات یک گوشهاش جا ماند، باید بروی یکی دیگر از دم در بخری. یا مثلاً شک در وضو حرام مطلق است، در غیر اینصورت برو یک گوشه تیمم کن و نمازت را بخوان رفیق، بیرون سرد است. در این حد نمیصرفد آن همه راه را برگردی، مخصوصا وسط سوز و سرما. گرما را میشود یک کاریش کرد. حقیقتش مشهد توی گرم ترین حالتش بهار یزد است. یا اگر بچهات را تازه از پوشک گرفتهای، برو یک بستهی کمکی بخر حتما. وسط رواق تا بخواهی به هم بجنبی و خودت را برسانی به اول سرویس مدنظر، بچه و فرش و همه چیز رفته هوا. دارم این حرف هارا وسط روضهی فاطمیه مینویسم و قباحت دارد، پس میدهم زودتر منتشرش کنند قباحتش بریزد. وسط سرما آمدهایم حرم. فقط همین موقع سال جا گیرمان میآمد، نشد زودتر بیاییم. همین موقع از سال هم اینقدر شلوغ است، نمیتوانم به بیرون رفتن فکر کنم، خودتان حسابش را بکنید. الان توی تاکسی، راننده با لهجهی مشهدی قشنگش میگوید توی تابستان مسافرها میگویند گرم است، توی زمستان سرد است. امام رضاع اما سرجایش است. مهربان، خوش آب و هوا، بزرگ. خیلی بزرگ... پ.ن: تشکری باید بکنیم از خدام دم در، همان انتظامات. به خاطر ایکس_ری و اسکن کیف ها. همچنین بابت چادر رنگی آستینداری که میدهند به خانم ها شاید چادرشان را بهتر بتوانند نگهدارند، که خوب نمیتوانند. به هرحال، مرسی از همهتان، دمتان گرم. خوش به حال امام رضاع که همچین خادمانی دارد. اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
سیاه سیاه یک لیست درست کرده‌ام از کتابهایی که باید بخوانم، نیازی به توضیح نیست که همه‌شان فانتزی هستند. کتابهایی که از دو سال پیش به این لیست بلند بالا اضافه کرده‌ام، من را به این برداشت مهم رسانده‌اند: عصر پیروزی آدم خوب ها تمام شده، حالا نوبت آدم بدهاست. ایزدان خوب رفته‌اند، شوالیه‌های سفید مرده‌اند، و قهرمان ها پوشالی‌اند. این نکته ها در تک تک کتابهای جدید‌الچاپ موج می‌زند. ساحران باروت(سه جلدی)، شش کلاغ(دو جلدی)، ماجراهای لاک لامورا(سه جلدی و بیشتر)، نخستین قانون(سه جلد اصلی)، خون خورده، مه‌زاد( شش جلدی)، تلماسه(سه جلد به بالا) و... . عنصر مشترک همه‌ی این کتابها، دنیایی سیاه، قهرمان هایی تباه و فاسد، و ضد قهرمان هایی متعفن و درب و داغان است. خبری از خوبی نیست، آدم خوب ها به هیچ هم حساب نمی‌شوند، و صد البته سرنوشت خوبی در انتظار هیچ کس نیست. میدانم ذائقه‌ی امروزم با پنج سال پیش فرق کرده، تغییرش داده‌اند. حالا حالم از این همه تاریکی به هم نمی‌خورد. یک نگاه به دنیا می‌اندازم و میبینم دنیا هم انگار همان‌قدر تاریک است. بیخ گوشمان یک گروه تروریستی آمده‌اند روی کار و مدعیان آزادی کراواتی، دارند بال بال می‌زنند تا با این پیشانی پینه بسته های ریشو دست بدهند و بهشان تبریک بگویند. یک روز داد می‌زدند می‌خواهند بروند با طالبان بجنگند، حالا از خوشحالی نمی‌دانند چطور بپرند بغل طالبان. قهرمان های پوشالی، رسانه های دروغگو، و حزب های تهوع‌آور. حالا جمعشان جمع است. دنیای امروز عین رمان هایی که گفتم تاریک و سیاه شده. میگویند نور، دور است. باید امیدوار باشم؟ صدف سیاه است، مروارید درونش نه. دنیا هم همینطور. اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فصل را بی‌خواب کن، این نسل را بی‌تاب کن، میراث خود پرتاب کن، آن چوب اسرائیل کُش... ... اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
🇵🇸مه‌نگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
این فصل را بی‌خواب کن، این نسل را بی‌تاب کن، میراث خود پرتاب کن، آن چوب اسرائیل کُش... #یحییِ_عزیز.
زندگی یا زنده‌گی؟! زندگی چیز عجیبیست. خیلی از آدم‌ها برایش دست و پا می‌زنند. میگویند راز این دست و پا زدن، غریزه‌ی بقاست. تنها یک غریزه که از نیای حیوانیِ داروین، سرایت کرده به نسل بشری. صد البته که بشر از آدم است و داروین جد خودش را مد نظر داشته. بگذریم. برای زندگی، خیلی ها دست و پا می‌شکنند. فیلم های فرار از زلزله و تیراندازی و سونامی، شاهد مثالند. اصولا با تماشایشان نچ نچ کنان میگوییم چرا افراد حاضر در فیلم، زن و بچه را ول کرده اند پی امان خدا و دویده‌اند سمت نجات. پس بقیه چه؟! خودمان توی آن موقعیت، قطعا سریعتر خواهیم دوید، به سمت نجات. عزیزی می‌گفت آنها می‌دوند سمت زنده ماندن، نه زندگی. آخر زندگیشان لا به لای همان خرابه ها جا می‌ماند. خاطراتشان، کودکیشان، خانواده‌شان. آنها بعد از این فقط نفس خواهند کشید، همین. یک زندگی نباتی، یک زندگی بی معنا. رمانی میخواندم، درمورد فلسطین. اسمش را نمی‌آورم تا راحت داستانش را لو بدهم. یکی از شخصیت ها، مبارزیست همراه با یاسر عرفات، عضو فتح. وقتی قرارداد اسلو بین فتح و اسرائیل بسته می‌شود، مجبور می‌شود زن باردار و فرزندش را ببرد به اردوگاه صبرا و شتیلا. خودش هم فرار می‌کند مصر یا اردن. آریل شارون، صبرا و شتیلا را محاصره میکند و همه را از دم می‌کشد، و او همه‌ی این صحنه ها را از تلویزیون می‌بیند. تا آخر عمر، خود را سرزنش می‌کند که چرا رفته پی زنده ماندن، نه زندگی. کسی را می‌شناسم، برعکس آن مبارز فتح، که زندگی را رها نکرد. او ماند، میان تک تک آثار زندگی‌اش. نشست روی مبل هموطنش، چوبی را به دست گرفت، آخرین سلاحش را، و با لب های خشکش ذکر گفت و پرتابش کرد. او زنده نماند، اما زندگی میکند، تا ابد. کسی راهم می‌شناسم، که زندگی و زنده‌ماندن یک کشور را تاخت زد با اعتماد بی‌جایش. نشست توی هلیکوپتر و فرار کرد، و حالا معلوم نیست کجاست، کجا قرار است نفس بکشد و زنده بماند، و شاید حسرت بخورد برای زندگی. قهرمان هارا اینجا می‌شود شناخت. رهبرهای واقعی را هم. یک رهبر قهرمان، روی مبلی فرسوده می‌نشیند و با تشنگی، آخرین تیرش را پرت می‌کند. یک رئیس ترسو، دوستانش را از خود می‌راند. قهرمان ها، تا ابد زندگی میکنند. ترسوها، فقط زنده می‌مانند، با حسرت، تا ابد... اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داشتم فیلم های زندان صیدانیا را تماشا میکردم، بعد از اسد. سه طبقه زندان، در سه ضلع متفاوت، جمعا نه طبقه زندان عظیم و امنیتی. زندانیانی با سالیان سال حبس، زندانیانی که توی طبقات پایینتر گیر افتاده‌اند، و سرنوشتی نامعلوم برای زندانیان روی زمین که فعلا آزادند. با خودم فکر میکردم اگر آمریکا چنین بلایی بر سرش بیاید، چند زندان امنیتی لو خواهند رفت؟ وقتی گوانتانامو را خارج از مرز هایش می‌سازد، قطعا هزار برابر خلاق تر است و توی مرز هایش ترسناک تر عمل می‌کند. یا بریتانیای کبیر با آن همه دبدبه و کبکبه، چندتا سیاهچال زیر قصرهای پادشاهی‌اش دارد؟! چند زندانی که سالیان سال است آفتاب را ندیده‌اند و امیدی به جهان خارج ندارند؟! دلم برای بشریت می‌سوزد. برای این گونه‌ی نادر و درحال انقراض. میلیون ها سال موجودات مختلف پیش از ما می‌زیستند، به زمین احترام می‌گذاشتند، به آسمان، و به خودشان. چند هزارسال تمدن بشریت نه، دویست سال تمدن مدرن دارد چه بر سر ما و جهانمان می‌آورد؟! چرا اینقدر با خودمان بی‌رحمیم؟! چند سال زندگی برایمان کافیست که چنین رنجی را به خودمان و دیگران تحمیل میکنیم؟ این همه قتل و ناامنی و شکنجه، برای رسیدن به چیست؟! میگویند تنها ۵۰ سال دیگر زمین قابل استفاده خواهد بود. بگویید صدسال. چندسال از این صدسال را یک حاکم به چشم خواهد دید، که اینطور ملتش را به زندان های عمیق می‌اندازد؟ آن تروریست ها، چقدر زندگی میکنند که اینقدر زندگی می‌گیرند؟! ما، عجیب ترین گونه‌ی جاندار روی زمینیم. ما همنوع آزارهای همنوع‌خوار و ویرانگر. دارم به زمین می‌نگرم. ما به خودمان رحم نمی‌کنیم، چگونه زمین را نجات دهیم؟!
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک قاعده‌ی ترسناک توی جهان امروز وجود داره، یه دیکتاتور بد، خیلی بهتر از یه تروریست خوبه. اینو به زودی به صورت فول اچ دی توی سوریه خواهید دید... اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
چند روز بود دنبالش می‌گشتم. کتاب دورهمیِ دی‌ماهمان. سایت ها داشتند، کتابفروشی ها نه. قیمت ارسال از تهران، از خود کتاب گران‌تر بود. ماهم یکجا نشین نبودیم که کتاب را بیاورند در خانه‌مان. هرجا زنگ می‌زدم، به در بسته می‌خوردم. مانده بودم کجا باید این گوهر نایاب را پیدا کنم، هاتف از غیب رسید. گفت برو کاما کتاب، دارنش. گفتم کسی نیست منو ببره. گفت ببین ارسال ندارن؟! زنگ زدم، خانمی مهربان از آن طرف، گفت هرجا باشید می‌رسانیم دستتان. فامیلم را پرسید، با شماره و آدرس. یک پیامک محترمانه قیمت و شماره کارت، و یک تماس که بیایید دم در. ساعت ۹ و نیم جمعه فکرش را هم نمی‌کردم کتابفروشی ای باز باشد. ساعت ۱۰ و نیم، باورم نمی‌شد کتاب توی دستم باشد. به همین آسانی، به همین خوشمزگی!🤩 ممنونم کاماکتاب، که به فکر ما تنبل های بدون وسیله‌ی نقلیه هستی!😁 اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
😶‍🌫️کاشف آمریکا، یا اولین خواننده‌ی زن؟! اولین قسمت مختارنامه که با آن لالایی عجیب و مادرانه پخش شد، صدای واحیرتای خیلی ها درآمد. صدای زن، وسط صدا و سیمای مملکت اسلامی؟! عجیب و غریب بود. تحمل ناپذیر و دشوار، آنهم برای یک سریال کاملا مذهبی. به آن میگفتند شروه خوانی، یک رسم محلی و قدیمی. خیلی ها با آن کنار نیامدند. بعدا، توی معراجی ها هم ماجرا تکرار شد. ولی اینقدر خود فیلم حاشیه داشت که صدای همخوانی نسیم بدیسار، لا به لای سر و صداها شنیده نشد. *** حاج قاسم، یک جا از یک خواننده‌ی زن نام برد، خواننده ای که نعلین سید را تاخت می‌زد با زندگی‌اش. خیلی ها می‌شناختند آن خواننده را. مذهبی ها هم شامل آن خیلی ها می‌شدند. کانالی رسمی و فارسی زبان توی آپارات و تلگرام و ایتا، کلیپ هایش را می‌گذارد و کنسرت هایش را پوشش می‌دهد. نامش جولیا پطرس است. یک جورهایی صدای زنانه‌ی حزب‌الله است، با آن نوای خاص و محکمش. سر این یکی هم بحث ها زیاد است، یک عده آرزومندند کنسرتش در تهران را ببینند، یک عده محکم ایستاده اند و میگویند حکم خدا گفته نه. حالا واقعا گفته نه؟! مستندش را هم ساختند، حلال ممنوعه. حرف داریم درموردش، ولی همینکه یکی به داد این قضیه رسیده شکر. *** توی یکی از قسمت های خاتون، یک مهمانی برگزار می‌شود. شیرزاد می‌رود پشت پیانو و فهیمه اکبر، که نقشش را غزل شکور بازی می‌کند، والس نوروزی را می‌خواند. صدای غزل شکور غالب است، خودمان را گول نمی‌زنیم. زیبا هم میخواند. این قطعه، یک فولکلور شمالیست.کسی سریال را توقیف نمی‌کند، کسی هم گیر نمی‌دهد. توی دینامیت هم، زیبا کرمعلی تقریبا دو سه خط آهنگ سیاوش قمیشی را بازخوانی می‌کند. صد البته مورد تذکر آقا محمد حسین، یکی از طلبه های فیلم قرار می‌گیرد که: مکروه است خانم. *** اپرای سیصد را کامل نگذاشته اند، اکتفا می‌کنم به یکی دو اجرا. برجسته ترین تیتر خبرگزاری ها برایش این است، درخشش دلنیا آرام در کنسرت تئاتر سیصد. فیلم هایش را باز می‌کنم. الحق صدای سوپرانوی خاصی دارد، قوی و پر کشش. شنیده‌ام کنسرت خصوصی هم برگزار میکند. پدیده‌ی جدیدیست، هرکس را میخواهی بیاور بخواند، هرکس را هم میخواهی دعوت کن. راحت راحت. البته، پولتان نرسید، یک دی جی خانم را دعوت کنید هم کارتان را راه می‌اندازد. توی اینستا اجراهای حاج خانم دی جی ها هست، برای همه‌ی سلیقه ها. *** سرچ کنید خوانندگان زن ایرانی، یک عکس جالب است، خانمی میانسال و با شال فیروزه. پری ملکی. رئیس گروه خنیا. کنسرتش تماما با همخوانی خانمها برگزار می‌شود و تک‌خوانی هم دارد، ورود برای همه آزاد است. کتابش هم چند سال پیش چاپ شد. توی رونمایی، خبرنگار پرسید چرا کسی شمارا نمی‌شناسد؟! گفت مهم نیست، من رسالتم را انجام داده‌ام. *** کریستف کلمب آمریکا را گرفت، داد زد کشفش کردم. صدای کسی در نیامد. بومیان قبل از او آنجا را پیدا کرده بودند اما رسانه‌ای نداشتند. کلی سایت و خبرگزاری تیتر زده‌اند اولین اجرای کنسرت تک نفره‌ی زن، با حجاب اختیاری. شبیه اولین اکبرجوجه‌ی ایران، با سس باربیکیو. در همین حد تکِ خاج. صرفا چون لباسش تقریبا تا نصف بدنش وجود خارجی ندارد، همین و بس. «کنسرت فرضی» مخاطب حقیقی ندارد. یک چیز مجازیست، در حد موزیک ویدیوی دی‌جی های خانم. برعکس کلی کنسرت حقیقی زنانه که آن هم مخاطبی ندارد. *** چرا زن ها همدیگر را قبول ندارند؟! تا چهارتا مرد ننوازند و چهارتا مرد تشویق نکنند، باورشان نمی‌شود آزادند. توی ورزشگاه می‌آیند برای بازی مردها و به شجاعتشان افتخار می‌کنند، آن طرف ماجرا بازی فوتبال بانوان بدون تماشاچی برگزار می‌شود. نمیدانم. شاید من اشتباه می‌کنم، شاید واقعا صدای هیچ زنی در ایران نپیچیده است، این را ولی می‌دانم. از زن، فقط صدایش را نمی‌خواهند. اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
🇵🇸مه‌نگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
😶‍🌫️کاشف آمریکا، یا اولین خواننده‌ی زن؟! اولین قسمت مختارنامه که با آن لالایی عجیب و مادرانه پخش شد
💢 هشدار: این یک متن حاشیه‌دار است!💢 پ.ن: نمی‌دونم توی جامعه‌‌ی امروز ما کدوم تصویر بیشتر دیده خواهد شد. یک زن موفق که بدون حاشیه حتی ناممکن ترین کارها رو انجام می‌ده، یا یک زن هوچی‌باز که رسانه ها پشتش در میان تا کار معمولیش رو خاص جلوه بدن.
🇵🇸مه‌نگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
💢 هشدار: این یک متن حاشیه‌دار است!💢 پ.ن: نمی‌دونم توی جامعه‌‌ی امروز ما کدوم تصویر بیشتر دیده خواهد
خوشحال میشم نظر شمارو بدونم. اگر در جریان ماجرا نیستید، لطفا سرچ کنید پرستو احمدی. خواهشمندم البته اگر آقا هستید صداش رو گوش ندید، اون دنیا منو بازخواست نکنن.
یک-موضوع موسیقی و خوانندگی( چه زنانه و چه مردانه)از دیرباز تاکنون مورد مناقشه و بحث بین عالمان دینی بوده و در طول قرون نظرات متفاوتی را در این موارد صادر کردند که خب البته در دوران معاصر شاید تفاوت نظرات بیشتر شده باشد. مثلا بعضی معتقد بودند که اصل شنیدن زن حرمت دارد حالا اگر خوانندگیباشد که واویلا. و بعضی دیگر این اواخر حرمت صدای شنیدن صدای زن را نفی کردند و قائل به حلیت شدند. دو- آنچه که باعث پیچیدگی مباحث فقهی در مورد خوانندگی مردانه و زنانه میشود خط مرز غناست ‌و تقریبا بالاتفاق بیشتر مفتیان دینی به حرمت غنا قایلند حالا تشخیصش چگونه است و چه باید کرد بماند. سه- البته غالب مردم مخاطب در این موارد به تشخیص خودشان عمل میکنند و خیلی خود را درگیر جزییات این موضوع نمی‌کنند و مطابق سلیقه خودشان به آواز زنانه یا مردانه گوش میدهند. چهار- اشاره شما به مسأله رسانه بسیار درست و بجا بود و اهمیت نقش رسانه در بالابردن یا به زیر افکندن اشخاص اعم از هنرمند و غیر آن با هر سلیقه ای، واقعا بی نظیر است و غیرقابل انکار.و همین مسأله باعث شده که در عصر رسانه ها با پدیده جنگ رسانه ای مواجه شویم و جنگ روایتها در این عصر نقشی اساسی در جذب و دفع مخاطبین به سوی هر کدام از جبهه ها دارد. پنج- مورد اخیر که در مورد پرستو احمدی رخ داده را نباید جدا از اتفاقاتی که در منطقه رخ میدهد دید . دشمنان ایران و نه حتی اسلام ، که در کمین نشسته اند و مانند گرگی منتظر فرصت هستند که ایران را پاره پاره کنند ، هر از گاهی این موضوعات که بیشتر با سلیقه جوانان مرتبط است را برای تحریک افکار و عواطف آنان، با استفاده از رسانه علم میکنند تا چه بسا بتوانند از آن برای برهم زدن آرامش جامعه سود ببرند، و حال آنکه در سطوح سیاسی هم بیکار ننشسته اند و در این برهه زمانی فشارهای خود را بیشتر کرده اند تا امتیازات بیشتری از ایران بگیرند