eitaa logo
🇵🇸مه‌نگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
97 دنبال‌کننده
340 عکس
88 ویدیو
10 فایل
اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ #زهرا_جعفری_نعیمی من اینجام🤞: @Zjafari690 آدرس من توی به خوان: https://behkhaan.ir/profile/Sanama #free_palestine
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸مه‌نگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
بچه هام دیگه خطرناک شدن😐😂 ____________________ @tah_dige_sookhte
این صحنه واقعیه، خواستم در جریان باشین. هیچ وقت دماغتون رو نزدیک بچه‌ای که داره دندون در میاره نکنین😬
جهان، بر این منوال ظلم نخواهد ماند. امید ریشه در قلب ما دارد. دنیا به سرانجام و نهایت خویش خواهد رسید، آنگاه که سرتا سر پر از زیبایی و شکوه خواهد شد. آه ای انسان، ای فرزند آدم، ای رنج‌دیده‌ی سرگردان! تورا خطاب قرار می‌دهم، ای حیران. غره بر نفس خویش می‌تازی و جلو می‌روی، اما این گونه بر زمین خواهی فتاد. دو روزی بیشتر نخواهی زیست، اندکی از عمرت مانده، همین! بدان بشارت حقیقیست، موعود جهان باز می‌گردد. تو، ای موجود دون و زبون! هابیل را کشتی، نوح را به ستوه آوردی، ابراهیم را سوزاندی، موسی را راندی، عیسی را به صلیب کشیدی، خاتم ص را انکار نمودی، و حسین را... آه، حسین را! حال، منتقمی باز خواهد گشت، و خواهد ستاند تاوان تمامشان را. به درستی، و به راستی. تویی، انتخاب گر و انتخاب شده. میتوانی بمانی، میتوانی بسوزی. این راه را یا رو سفید طب خواهی کرد و یا رو سیاه. انتخاب دیگری نخواهی داشت، ای انسان...! اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️گویا دیروز دونالد ترامپ ، در حال سخنرانیش یک پس گردنی محکم از یک جوان ایرانی کُرد تبار خورد که هیچوقت تا عمر داره فراموش نکنه ، داستان اینجاست که درست قبل از سخنرانی ، دونالد ترامپ یک زن ایرانی که لباس کُردی پوشیده بود را مورد تمسخر قرار میده و بهش میخنده.. پ.ن: باورش کردین عایا؟؛ اینو یکی از کانال های رسانه‌ای فرستاده بود. فوتوشاپه،‌ توی خود کلیپ هم نوشته فوتوشاپه، بعد دوستان میشینن داستان می‌سازن منتشر میکنن. چرا خوب؟!🤦‍♀😂
دامن ناجور پادشگاه انگلیس + سند
اینم که توی خبرگزاری ها فرستادن و درموردش تیتر زدن، کار هوش مصنوعیه. چقدر فیک نیوز در روز به خوردمون میدن؟
🇵🇸مه‌نگار″زهرا_جعفری″🇵🇸
چگونه یک کتاب، نویسنده‌اش را میکشد؟! تفاوت آدم حرفه‌ای و آدم مبتدی، توی میزان اشتیاقشان برای انجام یک کار است. اگر موقع انجام محاسبات ریاضی سر از پا نمی‌شناسید، پس شما یک آدم حرفه‌ای در ریاضی هستید. حالا چه بالقوه، یا بالفعل. اما اگر حالتان از آن به هم می‌خورد و هربار دارید با انجام حساب و کتاب، جان می‌کنید،خوب! حتی اگر حسابدار بزرگترین کارخانه‌ی جهان هم باشید، حرفه‌ای نیستید. دارید ادای حرفه‌ای هارا در می‌آورید. حرفه‌ای بودن یعنی ترکیب استعداد با مهارت، هرکدامش بلنگد شمارا زمین می‌زند. حالا دوباره مرور کنید، توی چه چیزهایی حرفه‌ای هستید؟ توی کدام ها حرفه‌ای نما هستید؟ نویسندگی هم یک حرفه است و حرفه‌ای های خودش را دارد. جرج اورول یکی از همان هاست. آدمی که سر نوشتن ۱۹۸۴، زندگی‌اش را به معنای واقعی بر باد داد. ۱۹۸۴ را می‌شناسید، نه؟! ساده بگویم. یک رمان دیستوپیایی ضد توتالیتر است که سوسیالیسم اجتماعی را مورد نقد قرار می‌دهد. از این ساده تر آخر؟! ( خوب به زبان آدمیزاد، دارد می‌گوید اگر شوروی پیروز شود بدبخت می‌شوید، البته این را خیلی خوشگل و هنری می‌گوید.) بگذریم. میگویند برای نوشتن این رمان، جرج اورول می‌رود ینگه‌ی دنیا. توی کلبه‌ای در جزیره‌ای به نام جورا، در پرت ترین نقطه‌ی اسکاتلند خودش را حبس می‌کند تا کارش تمام شود. دلیلش هم ساده‌است، نمی‌خواسته کسی مزاحمش شود. جرج و همسرش، یک فرزندخوانده به نام ریچارد داشتند. آنها داشتند خیلی خوشبخت بودن را صرف می‌کردند که نازی ها خانه‌شان را خراب می‌کنند. بعد هم وقتی جرج می‌رود جنگ، همسرش بر اثر تزریق اشتباه داروی بیهوشی، پرواز می‌کند به آن دنیا. حالا جرج مانده و بچه‌ای یتیم و تک تنها. بر اثر همین حوادث، جرج اورول همه‌ی زندگی‌اش را صرف نوشتن می‌کند. تا آنجا که در جورا، میفرستد خواهرش را بیاورند تا از ریچارد مراقبت کند. خودش می‌ماند و طرح یک داستان پرطمطراق که می‌شود یکی از پرفروش ترین رمان‌های تاریخ. مسئله اینجاست که ظاهراً تهویه‌ی اتاق نویسندگی‌اش مشکل داشته، آب و هوای اسکاتلند به مذاقش خوش نمی‌آمده و از سیگار کشیدن بیش از حد رنج می‌برده. همین ها باعث می‌شوند ذات‌الریه کند، بعد هم سل بگیرد. اینطور توصیفش می‌کردند که خودش را در مهی از دود سیگار غرق می‌کرده و مشغول نوشتن می‌شده. پس ریه‌اش حق داشته به فنا برود. آن روزها سل بیماری قابل درمانی نبود. یکی از دوستانش که از قضا جزو بالادستی ها هم بود، با هزار زحمت برایش دارویی خاص گیر می‌آورد که درمانی تازه برای سل بوده و هنوز توی مرحله‌ی تست بالینی قرار داشته. دقت کنید، جرج اورول می‌شود موش آزمایشگاهی این دارو. دارو باعث واکنش های وحشتناکی در بدن جرج می‌شود، اما قرار نیست اینجا تمام کند. الکی دلتان را صابون نزنید. درمان جواب می‌دهد و او از شر سل خلاص می‌شود. وقتی پیش‌نویس رمان را تمام می‌کند، کسی را گیر نمی‌آورد که نسخه را تایپ کند. (نتیجه میگیریم همان موقع که دارید پیش‌نویس می‌نویسید، ذره ذره تایپش کنید که به فنا نروید!) پس خودش دست به کار می‌شود، اما سر این یکی کم می‌آورد و بیماری‌اش عود می‌کند. سه سال بعد از انتشار رمان، اریک آرتور بلر یا همان جورج اورول، بر اثر خونریزی ریه فوت می‌کند، اما میراثی گرانبها از خود به جا می‌گذارد، ۱۹۸۴! یک آدم حرفه‌ای، جانش را هم بر سر حرفه‌اش می‌گذارد. همینقدر شسته رفته و اتوکشیده. اینطوری حرفه‌ای باشید، البته نه در این حد که بیفتید بمیرید، ولی خوب گسسته هم نباشید. آفرین! اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar
اینجا بودیم، گذرگاه شادی، یا همچین چیزی. اسمش را نمی‌دانم (از پشت صحنه گفتند شادراه نور). زیبا بود، کلی غرفه‌ی جذاب با یک عالم برنامه فوق‌العاده. مطمئنا بعد از برنامه از خستگی جانتان به لبتان خواهد رسید، پاهایتان گز گز خواهد کرد و حسابی خاطره با خودتان خواهید برد. متشکل است از چندین و چند مدل غرفه، خوراکی های جور وا جور و نمایش های قدیمی. یک جنگ شادی هم ته مسیر هست، کنار یک توپ طلایی بزرگ و نورانی. همراه با غرفه‌ای برای خوردن چای و حاجی بادام. ته ته مسیر، بعد از جنگ، یک سرازیری وجود دارد. از دروازه‌ی آن که می‌گذری، کلی تابلوی نئونی وجود دارد از طرح های ورزشی و زورخانه‌ای. دور تا دور محوطه، میزهایی برای بازیست. از فوتبال نشسته و فوتبال دستی تا دوز و بولینگ روی میز و حلقه های امتیاز. هر بازی را ببرید، یک کارت امتیاز می‌گیرید و سرآخر، می‌روید کنار گردونه برای نقد کردن جایزه هایتان. کار باحالشان طراحی یک نوع بازی نقشه‌ی گنج است. تقریبا اول مسیر بودیم که یک نفر روزنامه فروش از کنارمان رد شد. توصیه میکنم تا او را دیدید، خفتش کنید و یک روزنامه از او بگیرید. یکی از مهمترین مراحل بازی بسته به آن کاغذ های لعنتی توی دستش است. بعد باید کیوآر کد روی کارتی که برای بازی به دستتان خواهد رسید را اسکن کنید، بازی را شروع کنید و.... دیگر لو نمی‌دهم. در کل با برنامه‌ی هیجان انگیزی طرف هستید. اینجا قبلا تاریک بود، الان روشنه☺️ @mah_negar https://eitaa.com/mah_negar