یک روز، یک جایی، ناگهان، این اتفاق برایِ ما میافتد
کتابمان را میبندیم، عینکمان را از چشم بر میداریم
شمارهای را که گرفتهایم قطع میکنیم و گوشی را روی میز میگذاریم، ماشین را کنار جاده پارک میکنیم و دستمان را از رویِ فرمان بر میداریم، اشکهایمان را پاک میکنیم و خودمان را در آینه نگاه میکنیم، همانطور که در خیابان راه میرویم، همانطور که خرید میکنیم، همانطور که دوش میگیریم، ناگهان میایستیم، میگذاریم دنیا برای چند لحظه بایستد و بعد همانطور که دوباره راه میرویم و خرید میکنیم و شماره میگیریم و رانندگی میکنیم و کتاب میخوانیم، از خودمان سوال میکنیم :
واقعا از زندگی چه میخواهم؟؟؟
به احتمالِ قوی از آن روز به بعد اجازه نمیدهیم، هیچ کسی، هیچ حرفی، هیچ نگاهی ، زندگی را از ما پس بگیرد.
📙به همین سادگی
برای من هیچ اهمیتی ندارد که دیگران مرا باور کنند یا نکنند.
فقط میترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم . . . !🌿
- صادق هدایت
و آدم کیمیاگر است!
او می تواند روحی لطیف و نورانی را
از دلِ کوه های سرسخت ِ زندگی
استخراج کند.
- معصومه صابر
راهی وجود نداشت که حقیقت را به آنها بگویم ، لازم به توضیح هم نبود ، بنابراین گذاشتم هر جور دوست دارند فکر کنند.
- چوب نروژی | هاروکیموراکامی
امّا اين نهايت ناشُكری است كه آدم بخواهد همه نعمتهایی را كه در اختيارش است،
فقط به خاطر اين كه آن چيزی را كه ميخواسته، به دست نياورده است ناديده بگيرد!!!
گوش کن هفت آسمان درشور و حالی دیگرند
عرشیان و فرشیان نام محمد (ص) میبرند
میلاد پیامبر نور و رحمت بر همه شما مبارک باد✨