‹ مَحــٰـاءْ ›
-
از مراقبتِ دائمی شما برای
روحِ خستهام سپاسگزارم ؛
آقای امام حسین :)!
#عزیزمحسین
کجا پیدا کنم مرهم برای دردهایی
که ندارد التیامی جز نگاهِ مهربانِ تو
#حسینجانم
تا نفهمید درد چیست و چطور
باید تحملش کرد ؛
تا نسوزید و معنی سوختن
را نفهمید ..
نمی توانید به هدفتان برسید !
-شهید مصطفی چمران-
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
ما اگر تمام شدنی بودیم ؛
در کانالِکمیل و شلمچه و
فکه و اروند تمام می شدیم
ما زندهایم ؛ چون آرمان ما زنده است ..
یا رَبِّ ؛ ﻣَﻦ ﻟِﻰ ﻏَﻴﺮُﻙَ ؟ﺃَ
ﺳﺄَﻟُﻪُ ﻛَﺸﻒَ ﺿُﺮِّﻯ ﻭَ ﺍﻟﻨَّﻈَﺮَ ﻓِﻰ ﺍَﻣﺮِﻯ ..
خدایِ من ؛ غیر از تو کی رو دارم :)؟!
که ازش بخوام به دادم برسه ؛
و به حالم نگاه کنه ..
-دعایِکمیل-
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
حفره ای بود پُر از خون وسطِ سینه من
مهرت افتاد به قلبم ضَربان شکل گرفت ..
میگفت..
خدایا از این پا و آن پا کردن ؛
برایِ رسیدن به تو خسته شدم :)
کمکم کن..
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
و تو همانی که
گاه و بی گاه، ز اختیار و گاهی هم جبر،
گریان و شادان و خلاصه؛
در همه حال
می خوانمش... :)!
بعضی وقتا انقد دلم می گیره که حد نداره ...
بعضی وقتا از روی بچگی زنگ می زنم به ۱۱۸،
بلکه بتونم یه راه تماس با شما پیدا کنم ...
دلم می خواد یه دل سیر با شما حرف بزنم ؛ همین که به حرفام گوش میدی آروم میشم !
همین که هستی ممنونم ...
من، مثل یه بچه ی گمشده ی وسط بازار بی تابم
و هی بلند بلند صدات می زنم که به دادم برسی
سلام، بیا و کمی با ما حرف بزن، دلداریمان بده
هر چند خودت داغ غیبت داری!
ما دلمان از این زمانه به تنگ آمده
‹ مَحــٰـاءْ ›
ما را هوای توست ؛ ایهاالرئوف ...
اصلا بی دلیل؛ اصلا یهویی؛ اصلا بی هوا فقط می خوام سلامتون کنم؛
سلام آقای امام رضا :))!
گر طبیبِ دلِ بیمار ؛
فقط شش گوشه است ..
من مریضم برسانید مرا تا حرمش :)
خدایا
بیاختیار ما رو بکشون سمتِ
آغوشِ خودت ؛
ما خِیری ندیدیم از این اختیارها ..
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
من مور دشت بودم و در قصر آمدم
از آن شبی که چشم سلیمان مرا گرفت
یکشب قرار بود بیوفتم به قعر چاه
دست کریم شاه خراسان مرا گرفت ..
میگفت..
تو مشهد یه مکان خوب وجود داره
که هرجا غصه و دلتنگی اذیتت کرد ؛
میری حرم و به امام رضا میگی چِت شده
و در نهایت امام رضا بهت میگه؛
غصه نخور درستش میکنیم :))
حالا بفرما چایی ..