تا نفهمید درد چیست و چطور
باید تحملش کرد ؛
تا نسوزید و معنی سوختن
را نفهمید ..
نمی توانید به هدفتان برسید !
-شهید مصطفی چمران-
۴ اسفند ۱۴۰۲
۶ اسفند ۱۴۰۲
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
ما اگر تمام شدنی بودیم ؛
در کانالِکمیل و شلمچه و
فکه و اروند تمام می شدیم
ما زندهایم ؛ چون آرمان ما زنده است ..
۶ اسفند ۱۴۰۲
یا رَبِّ ؛ ﻣَﻦ ﻟِﻰ ﻏَﻴﺮُﻙَ ؟ﺃَ
ﺳﺄَﻟُﻪُ ﻛَﺸﻒَ ﺿُﺮِّﻯ ﻭَ ﺍﻟﻨَّﻈَﺮَ ﻓِﻰ ﺍَﻣﺮِﻯ ..
خدایِ من ؛ غیر از تو کی رو دارم :)؟!
که ازش بخوام به دادم برسه ؛
و به حالم نگاه کنه ..
-دعایِکمیل-
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
حفره ای بود پُر از خون وسطِ سینه من
مهرت افتاد به قلبم ضَربان شکل گرفت ..
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
میگفت..
خدایا از این پا و آن پا کردن ؛
برایِ رسیدن به تو خسته شدم :)
کمکم کن..
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
و تو همانی که ..
گاه و بیگاه ز اختیار
و گاهی هم جبر ؛
گریان و شادان و خلاصه ..
در همه حال می خوانمش :)!
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
‹ مَحــٰـاءْ ›
ما را هوای توست ؛ ایهاالرئوف ...
اصلا بی دلیل؛ اصلا یهویی؛ اصلا بی هوا
فقط می خوام سلامتون کنم ؛
سلام آقای امام رضا :))!
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
گر طبیبِ دلِ بیمار ؛
فقط شش گوشه است ..
من مریضم برسانید مرا تا حرمش :)
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
خدایا
بیاختیار ما رو بکشون سمتِ
آغوشِ خودت ؛
ما خِیری ندیدیم از این اختیارها ..
۲۸ اسفند ۱۴۰۲