‹ مَحــٰـاءْ ›
-
در آغوشم بگیر ؛
که این زخم ها عمیق اند
و استخوان هایم خسته ..
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
آقای امام رضا ..
تنها چیزی که میتونه حالمو خوب کنه ؛
حرم شماست :)
تا کسی به خدا پناهنده نشود
به هیچ جا نخواهد رسید ؛
جز خدا همهی پناه ها و
تکیه گاه ها سست اند ..
-استادصفاییحائری-
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
آقای امام رضا ..
ما تو زندگی خیلی ضربه خوردیم ؛
از آدمای دورمون ..
از کسایی که انتظار نداشتیم ؛
ولی بین این دلشکستی ها ؛
این بی قراریها ، این دلآشوبها
بین این سختیها ؛
ما دلمون به این خوشه که شما رو داریم :)
شما رو داریم که مثل بقیه نیستید ؛
شما همونی هستید که نام و یادش
یک آرامشِ واسه دلهایِ خسته و بیقرارِ ما ؛
شما یک دلخوشی هستید واسه این دل هایِ
شکسته :)
‹ مَحــٰـاءْ ›
-
چیزی نبود که با حرف ها بگویم ؛
باید در آغوشت گریه می کردم :)