#شعر
#پاسخ_شبهه
رزق گر میرسد از سوی خدا /
فقر پس گشته چرا سهم شما؟
ادعا کرده خدا رزق مرا/
میدهد تا نشود بنده گدا.
پس کجا رفته؟چرا پول نداد؟/
حرف بود این همه، تا گردم شاد؟
گشت نزدیک یکی از آن سو/
داد پاسخ همه را بس نیکو.
گفت: آیا تو تلاشی کردی؟/
یا فقط حرف تراشی کردی؟
صحبت از روی عمل داشته اي؟/
یا فقط بذر فتن کاشته ای؟
اگر این روز تو گشتی بی چیز/
چشم بگشا تو ببین در همه چیز
نقص از هردو طرف باید ديد/
یک طرف را تو گرفتی ناديد.
همه چیز از طرف خالق بود/
حرفهایت همگی صادق بود.
یک ولی دارد و صد ها اما/
تو نپرداخته ای باقی را.
ضعف ها، تنبلی و بیماری/
عاملش چیست؟به جز کم کاری؟
اینهمه ربط به خالق دارد ؟/
یا به آن کس که بدی میکارد؟
عقل داده است خدا تا انسان/
فرق واضح بشود با حیوان .
حیف اما طرق حیوانی/
به همان نحو که خود میدانی،
پیشه کردیم و چه بد رفتاری است/
این طریقی ز دگر آزاری است.
شد سفارش همه از سوی خدا/
دیگران را نبُود فرق ز ما.
همه انسان و همه محدودیم/
در حقیقت همگی معبوديم.
کم اگر بوده ز ما خاسته است/
حرف هارا به شما باید بست.
همه گر راه خدا میرفتند/
شیطنت ها ز شما ميرفتند،
جلوه ی حق به جهان می آمد/
سبز می گشت، عیان می آمد.
باید این فکر جهان گیر شود/
شاید این قصه زمان گیر شود.
همه ی حق فقط از آن تو نیست/
زندگی در دو جهان مال تو نیست.
همگی حق و حقوقی دارند/
شرط احقاق اگر بگذارند!
همه را همچو خودت انسان بین/
دیگران جمله مقصر تو نبین.
کم اگر دیده شود خوبی ها/
نفي کردی تو چرا خوبی را؟
خالق این ها همه داده است به ما/
عقل و فکر و عمل انسان را
تا که از عقل و عمل بهره برد/
با همه راه سعادت بخرد.
✍ #أحد
#رزق
#روزی
#خدای_روزی_رسان
#فقر
#گرسنگی
#توحید_در_رازقیت
#رازقیت_خدا
#طلب_روزی
#کد1019_4