ماهڪ☁️🌚
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡
اگر عشق گناه است
تو زیبا ترین گناه زندگیمی❤️
Novan - Shabe Eidi (320).mp3
7.19M
من همین شب عیدی میرم اینجا نمی مونم🤍☁️
اهنگ بالا
ماهڪ☁️🌚
ــــــــــــــــــ
توهمونی
هستی که
شهریار میگه
بدون وجودش
شهر ارزش
دیدن را ندارد♥️
ماهڪ☁️🌚
#دختر_سرکش پارت89 خودت میدونی که بودنم تو این شرایط چقدر بهت کمک میکنه من که حریف این شیش متر زبون
#دختر_سرکش
پارت 90
اصلا انتظار نداشت همچین چیزی بگم خیلی عصبانی شده بود واقعا داشتم حال میکردم
قبلا که از این بو ها نمیداد ولی خب شاید تو که اومدی...
واقعا حاضر جواب شده بود منم کم نیاوردم
نه بابا فری این بو که مال یه روز دوروز نیست معلومه که مونده هست
واقع که چه رویی داری دختر : من اینم دیگه
بعدشم به هر زوری بود شبو پیش من خوابید صبح که بلند شدم حس کردم در حال خفه شدنم که دیدم لنگ فرزاد رو سینمه ماشالله چقدر هم . که سنگین بود
با یه حرکت کاملا هوشمندانه یه لگد بهش زدم اون بیچاره هم هاج و واج از خواب پرید حالا نوبت من بود که بهش
بخندم خدایی وضعیت خنده داری بود چه مرگته اول صبحی؟
: علیک سلام حال منم خوبه بله بله صبحانه . مسخره بازی در نیار این وحشی بازیا چیه؟ یه نگاه به لنگ مبارک بنداز خودت متوجه میشی
تازه فهمید که پاش تو حلق من بوده انگار حقو به من داده بود چون دیگه ادامه نداد خیلی خوابم میومد فرزاد هم صد
و هشتاد درجه چرخید تا اومد رو بالش بعدشم خیلی ناشیانه منو تو و کشید تو بغلشو محکم گرفتم بعدشم آقا مثلا خوابش برد خیلی زورش زیاد بود هر کاری کردم نشد از زیر دستش بیام بیرون بیخیال شدم گرفتم خوابیدم وقتی از خواب بیدار شدم دیدم فرزاد نیست به ساعت نگاه کردم باورم : ساعت یک بعد از ظهر بود با یه قیافه ی ژولیده رفتم بیرون دیدم فری رفته دوش گرفته و مرتب منظو نشسته
به به سلام ساعت خواب
علیک سلام ساعت بیداری
- بیخیال برو حاضر شو مامانت زنگ زد گفت بریم اونجا
: باشه صبر کن
جلدی حاضر شدم و باهم از خونه رفتیم بیرون تو راه رسیدن به خونه هر دو تامون ساکت بودی فقط صدای
ماشین میومد
دخی دخی رو مخی خوبه که نیستس هیچ پخی
تا خونه سیدن کی آهنگ گوش دادیم وقتی رسیدیم به مامان کمک کردم تا سفره رو بچینه و باهم شروع کردیم به ناهار خوردن عصر طرفای ساعت شش رفتم طرف اتلیه تا با میترا حرف بزنم.... سلام خانوم خانوما راه گم کردین تو کجا اینجا کجا: علیک سلام منم خوبم همه سلام میرسونن
زهر مار دوباره چه گندی زدی این طرفا پیدات شده؟
همچین میگه انگار من همیشه در حال گند زدنم پ ن پ من همیشه گند میزنم اونم جفت جفت
کوفت بشین راضی به زحمت هم نیستم اما چون اصرار میکنی چای میخورم با کیک شکلاتی
< >
#دختر_سرکش
پارت91
پیتزا هم هستا تعارف نکن نه دیگه قربونت اون باشه واسه ظهر
میترا یه دونه کوبید تو سر خودشو گفت
خاک بر سرم مگه میخوای تاظهر بمونی؟!
: آره دیگه
یکم که فکر کردم فهمیدم چرا ماتش برده اخ خدا چرا من اینقدر خنگم؟ الان عصره من چه طوری میخوام تاظهر بمونم؟ دیدم سوتی که دادم خیلی خیلی بزرگ بود و نمیشه پاکش کرد خسیس میخواستم امتحانت کنم اصلا همین الان میرم خوبه؟
اه ها با اصرار من مسموم دي مارا آج آن در استان خیلی راحت نشته بود و اصلا دنبالم نیومد
باشه بابا نکن
تو از رو نریا سارا
گه آخ آخ دستم کنده شد
نه گلم تو نگران من نباش تازه یادم اومد واسه چی رفتم اونجا
رویا بیا بشین کارت دارم
ا...مگه تو چای و کیک نخواستی؟
یه لبخند شیطانی زد
الان میرم میارم
منم هیچی ننگفتم اون بیچاره نمیدونست وقتی سارا خانم سکوت میکنه .
بیچاره
بای بدی و است دیده... نچ نچ نچ
تا اومد از جلوی پام رد شه پامو گرفتم جلوی پاش با ملاج داشت میخورد زمین خدایی حال داد خدا خیر دوران مدرسه بده چه تکنیکایی یاد میگیریم
خیلی صحنه ی جالبی بود میترا عصبانی بود و خنده منم عصبانی ترش میکرد خلاصه بعد از کل کل کردن(که عادت همیشگی منه نشستیم و من اول کل چیزایی رو که فرزاد گفته بود بهش بگم رو گفتم بعد هم ازش خواستم
کمکمون کنه
سارا مطمئنی از پسش بر میاین؟
اره چرا که نه ولی اگه میترسی میتونی قبول نکنی
بحث ترس نیست شماها فکر همه جاشو کردین؟ چند بار میپرسی؟اره بابا معلومه دیگه
باشه من حرفی ندارم با اینکه به تو اعتماد ندارم اما چون آقا فرزاد هستن باشه
روتو برم من میترا منی رو که دوستتم ول کردی میری طرف اون شوهر قزمیت درسته؟!!!!) من رو میگیری؟ اونم که حس کرد به بلای دیگه در انتظارشه گفت
شوخی کردم سارا جون معلومه من به خاطر تو قبول کردم
بعد به من میگه شیش متر زبون داری
< >
ماهڪ☁️🌚
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برایت بیالف خواهم فقط فردای بهتر را...
تو اما آرزو کردی جهانم بیالف باشد...!
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر اندازه شخصیت خودمونو کسیو تحویل میگیریم! 🤍