eitaa logo
ماهڪ☁️🌚
3.3هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
6.5هزار ویدیو
139 فایل
ماهڪ؟ معشوقک‌ زیباروی 😌💖 تبلیغاتمون 🤍 https://eitaa.com/T_Mahak حرفامون 🌱 https://eitaa.com/mahakkkkmaannn گروه دخترانه ماهک 🌙 https://eitaa.com/joinchat/1885996099Cdbc403c584 مدیر ☕️ @Mobina_87b | @H0_art
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیدونستم چی این خونه ی قدیمی و کوچیک و ... منو اینقدر آروم میکنه !! کفشامو درآوردم و رفتم تو دلم میخواست این خونه رو بغل کنم !! نگاهمو تو اتاق چرخوندم همون شکلی بود ! اون قدری هم که میگفت بهم ریخته نبود ! فقط چند تا کتاب و دفتر رو زمین پخش بود و یه بشقاب نشسته رو ظرفشویی بود ! رفتم سمت کتابا عربی بودن ! جامع المقدمات ، مکاسب ، بدایة الـ.... نمیدونم چی چی !! اسمشون حتی تا بحال به گوشمم نخورده بود ! توجهم به دفترچه ای که کنار کتابا بود ، جلب شد ! ورق زدم توش پر از شعر بود !! و صفحه اولش یه اسم بود سجاد صبوری !! یعنی اسم "اون" بود ؟؟ صفحه اول یکی از کتاب ها رو هم باز کردم ! همین اسم بود ! پس اسمش سجاد بود ! سجاد صبوری ! کتابا رو جمع کردم و گذاشتم یه گوشه . اما دفترچه رو گرفتم دستم و شروع کردم به خوندن ....!
🌈 امیر: هووووممم بزار فکر کنم - اوووو پس نمونه خیلی داری ،از قدیم میگفتن از نترس که هایو هو دارد ،از آن بترس که سر به تو دارد ،داره به تو میگه هااا امیر: استغفرلله ،پاشو پاشو خواستم خوابت بپره یه چی گفتم ،من میرم پایین تو هم زود بیا - اررررره جون خودت ،تو گفتی و من باور کردم ،باشه برو دست و صورتمو شستم و لباسمو پوشیدم برم پایین که گوشیم زنگ خورد عاطفه بود - آخ که چقدر دلم برات تنگ شده عاطی عاطی: سارا اصلا حالم خوب نیست؟ - چرا ؟ عاطی: این چه کاریه که میخوای انجام بدی!چرا میخوای آینده تو خراب کنی - واااااییی عاطی یادم رفت بهت بگم عاطی: چیو - اینکه من دیگه نمیخوام برم ،میخوام با امیر زندگی کنم عاطی: برو بابا دروغ میگی که ارومم کنی - به جون آقا سیدت راست میگم عاطی: جونه شوهرمو الکی قسم نخور - به خاک مامان فاطمه ،عاشقش شدم ) صدایی جیغش،گوشمو کر کرده بود( هوووو چته تو گوشی دم گوشمه هاااا عاطی: سارا میکشمت ،پوستتو میکنم الان به من میگی،میدونی چه حالی داشتم این مدت - جبران میکنم فعلا من برم شاه دوماد پایین منتظرمه عاطی: باشه ..واااییی چی بپوشم من بای بای - دیووونه از پله ها رفتم پایین مریم جون لقمه به دست دم در منتظر من بود - الهی فداتون بشم چقدر ماهین شما مریم: خوبه حالا لوس نشو برو که زیر پای امیر اقا علف سبز شد - واییی اره اره بیچاره فعلا مریم: در امان خدا رفتم دم در دیدم امیر نیست به گوشیش زنگ زدم - الو امیر کجایی؟ امیر : شرمنده بانو جان دیر کردی پشیمون شدم رفتم - عع لوووس نشو دیگه بیا امیر : شرمنده خواهر دیگه خودتون باید بیاین دنبالم تماس و قطع کرد - واااا پسره لوووس رفتم سمت ماشین که خودم برم ارایشگاه دیدم داخل ماشین نشسته - خیلی بیمزه بود امیر : ها ها ها سوار ماشین شدم و رفتیم سمت ارایشگاه ساعت دو بود که اماده شده بودم شماره امیرو گرفتم - سلام برادر امیر : سلام خواهر - برادر من آماده ام منتظر شمام امیر : ببخشید خواهر من که ماشین ندارم شما بیاین دنبال من - وااا امییر امیر: جاااانه امیر - بیا دیگه دیر میشه هاات امیر : میترسم بیام بیرون دخترا بدزدنم