eitaa logo
254 دنبال‌کننده
230 عکس
20 ویدیو
4 فایل
مدرس حوزه و دانشگاه؛ نویسنده، پژوهشگر حوزه دین و فرهنگ ارتباط با نویسنده سید جواد محمدزاده: @seyedjmdz
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 حرکت نرم افزاری تمدن اسلامی امام رضا (ع) پایه های تمدن اسلامی را پیامبر اکرم (ص) در مدینه پی ریزی کردند و با ساختن هرم انسانی و اشکال حکومتی آن، مسیر سنگلاخ ابوسفیان ها و ابولهب ها را با شق القمر خود به عرش الهی متصل ساختند. 📌امام رضا (ع) بسترهای حرکت نرم افزاری تمدن اسلامی را با هجرت به ایران افتتاح کردند. 💠بستر های حضرت امام رضا (ع) در جهت شکل گیری تمدن اسلامی: 1- اسلام ناب در دستگاه عریض و طویل هارون و امین و مامون عباسی،آنچه گم شده بود؛ توحید و رابطه امامت بود. حدیث سلسله الذهب یک ماراتن نفس گیر برای ساختن اهرام ثلاثه توحید و امامت و معاد بود که با نگارش بیست و چهار هزار نفر در نیشابور امام آن را به جهان بشریت مخابره کرد و بنیاد تمدن اسلامی با یک جمله ژرف و عمیق بنا نهاد:«كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي«بشروطها و انا من شروطها» 2- جامع از اسلام یکی از چالش برانگیزترین مسائل دین، انحراف و خرافات است. کاریکاتوری کردن احکام و عقائد و اخلاقیات دین و دست بردن به اعوجاج و التقاط؛ طعم شیرین و جان بخش را از اسلام مبین می گیرد. حضرت رضا (ع) کرسی تدریس و سخنرانی به راه انداخت و با مناظرات علمی و تبیین صحیح؛ غبار از کجی های دین شست. که شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا تبیین کرده است. 3- انتشار و عقلانیت اجتماعی جنگ مامون عباسی در میانه چکاچک جبر و مرجئه بیداد می کرد که امام کشتی عقل را به دریا انداخت و جمع علم و عمل و ایمان و عمل صالح را بر عرشه نمایان ساخت. ترجمه کتب فلسفی یونانی و حضور اندیشمندان ادیان مختلف و ظهور شخصیت های افراطی در دین؛ امام رضا ( ع) را به معرکه گشودن معدن عقل کرد. و مکتب اسلام را با نگاه عقلانی به دست مردم سپرد«لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ....» 4- پاسخگویی به سرازیر شدن مغزهای جهان در سرزمین اسلامی، نشست های متعدد علمی و چالشی، همایش های مکرر نخبگانی، کرسی های شبهه پراکنی مامون عباسی؛ با سعه صدر و منطق استدلالی و کرسی آزاد اندیشی با سایر پیروان مذاهب به سوالات و شبهات پاسخ می دادند. 5-تفکیک جریان کفر با محمدی در عصر علی بن موسی (ع) اسلام و کفر از مو باریکتر شده بود و این جریان هر روز گروهی را به کفر می کشاند! دنیا و زرق و برق آن ازطرفی و اصالت نگاه به اسلام با رویکرد ولیعهدی و حکومت امام بر جامعه از سوی دیگر؛ اذهانی را دچار مه گرفتی کرده بود!! که حضرت مرز این دو را پررنگ تر و شفاف ساخت. 6- مشق داری امامت بر جامعه امام با قبول ولایت عهدی با شروط عدم دخالت و حضور در خلافت مامون عباسی با هوشمندی از مزیت های فضاهای بوجود آمده برای گفتار و تربیت انسان های قوی بهره بردند و جامعه مردم را به یک نوع از سیاست ورزی حکیمانه هدایت کردند. 7- کرسی اندیشی امام برای تمدن نیاز به ارتباط با جهان داشت. مناظرات علمی که با ریشه حسادت و کینه خلفای عباسی پی ریزی شده بود و یک تهدید جدی تلقی می گشت؛ در دستان علی بن موسی به فرصت تبدیل شد و با تکلم به زبان های مختلف دنیا و ارائه منطقی مباحث علمی و دینی با صبوری و شرح صدر؛ هزاران کتاب و مقاله و فیلم و سریال را در مناظره ها با «جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی) رأس الجالوت (پیشواى بزرگ یهودیان) و هربز اکبر و على بن محمد بن جهم به جهان بشریت مخابره کرد. 8- نگری و شاگرد پروری تمدن اسلامی با کلام رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اُطْلُبُوا اَلْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ اَلْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ. کلنگ زده شد. امام رضا (ع) دانشگاه خود را بر کاخ و تاج و جبروت مامون بنا نهاد و خط علم و ایجاد مراکز فقهی و علمی را با سرعت افتتاح می کرد.ابراهیم بن عباس صولی، حسن بن جهم، صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمن، محمد بن ابی‌عمیر، عبدالله بن مُغَیْره، حسن بن محبوب، احمد بن ابی‌نصر بَزَنْطی، فضل بن شاذان نیشابوری، حسن بن علی بن فَضّال، عثمان بن عیسی و فَضّالَةِ بن اَیّوب و بسیاری دیگر از پای درس استاد خود حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام برخواسته بودند. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
☀️ حرکت نرم افزاری تمدن اسلامی با امام رضا(ع) ✍️ سیدجواد محمدزاده پایه‌های تمدن اسلامی را پیامبر اکرم (ص) در مدینه پی ریزی کردند و با ساختن هرم انسانی و اشکال حکومتی آن، مسیر سنگلاخ ابوسفیان ها و ابولهب ها را با شق القمر خود به عرش الهی متصل ساختند. امام رضا (ع) بسترهای نرم افزاری تمدن اسلامی را با هجرت به ایران افتتاح کردند.تمدن یعنی عینیت یافتن یک نظم اجتماعی و مدنی پیشرفته در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی که معارف و اندیشه ها خود تمدن ساز هستند. 1- دومینوی اسلام ناب توحیدی در دستگاه عریض و طویل هارون و امین و مامون عباسی؛ آنچه گم شده بود؛ توحید و رابطه امامت بود. حدیث سلسله الذهب یک ماراتن نفس گیر برای ساختن اهرام ثلاثه توحید و امامت و معاد بود که با نگارش بیست و چهار هزار نفر آن را به جهان بشریت مخابره کردند و بنیاد تمدن اسلامی با یک جمله ژرف و عمیق بنا نهادند:«كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي«بشروطها و انا من شروطها» 2-دوم. ارائه تصویری جامع از اسلام یکی از مشکلات جامعه اسلامی چه در آن مقطع و چه سایر مقاطع من جمله الآن، عدم درک صحیح جامعیت اسلام و هماهنگی میان اجزای تعالیم اسلامی است و من معتقدم مجموعه معارف رضوی، جامعیت و انسجام تعالیم مترقی اسلام را به رخ می‌کشد. این مطلب را باید توجه داشته باشیم که این جامعیت انگاری برای تمدن اسلامی یک نیاز ضروری است و مادام که چنین نگاهی به اسلام شکل نگیرد، نظم روشنی از بطن اسلام متولد نمی‌شود. 2- مینیاتوری جامع از دین اسلام یکی از چالش برانگیزترین مسائل دین، انحراف و خرافات است. کاریکاتوری کردن احکام و عقائد و اخلاقیات دین و دست بردن به اعوجاج و التقاط؛ طعم شیرین و جان بخش را از اسلام مبین می گیرد. مناظرات پدر و اجداد علی بن موسی با اندیشمندان حضرت رضا (ع) کرسی تدریس و سخنرانی به راه انداخت و با مناظرات علمی و تبیین صحیح؛ غبار از کجی های دین شست. که شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا آورده است. متن کامل @HOWZAVIAN
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
♨️ درجه‌ی حرارت معلمی ✍️ سیدجواد محمدزاده این روزها و ماه‌های گذشته، بازار جذب معلم داغ داغ است و هر عطاری با دیدن دختر و پسر جویای کار؛ چندین خطبه غرّا و شوق انگیز می خواند و توصیه می کند که بروید معلم شوید و اندر احوالات تعطیلات شب عید و تابستان و آب و هوای آن دم گوش آن جوانک بیکار مثنوی می خوانند. معلمی از برترین شغل‌ها و در ردیف شغل انبیای الهی است که افتخاری بالاتر از این نیست. ولی تنها نداشتن شغل می تواند ما را رهنمون به این مقام کند؟! لوازم معلمی 1-عشق و علاقه یک کارگر برای کندن یک چاه یا راننده کامیون برای راندن ماشین نیاز به علاقه دارد. نویسنده، پزشک و پرستار تا وکیل و مخترع و تولید کننده بدون علاقه نمی تواند قدم از قدم بردارد. معلم از علاقه بیشتر به عشق نیازمند است و تنها دست و پای نیست که حرکت می کند! جان و قلب او نیز باید بجوشد از چشمه زمزم، بسوزدهمانند شمع برای شاگردان خود که بیش از علاقه به عشق نیازمند است. 2- تفکر و اندیشه معلم یک بیل و کلنگ برنمی دارد که زمینی را شخم بزند تا کشاورز گندم یا جو یا کلزا در آن بکارد! مغز و اندیشه انسان در کلاس روی میز است تا حضرت معلم به هر شکلی که دوست دارد آن را بچرخاند، باز کند و در درون آن خزعبلیات بریزد یا علوم الهی یا شبهات منظومه های کفر یا نا امیدی ها یا کرور کرور ابن سیناها و خوارزمی ها و ملاصدراها بپاشادو اندیشه شاگرد را به عرش برساند. 3-سوز و گداز معلم در کوره دلسوزی باید بسوزد، جزقاله شود، تکه تکه شود، آب شود، نیست گردد، محو شود، تا مدال معلمی بر گردن او بیاویزند. نمی‌دانم در مصاحبه‌ها چرا از قانون نیوتن و معادله چند مجهولی و ترکیبات هیدورژن و اکسیژن می‌پرسند؛ ولی درجه حرارت سوز معلم را اندازه نمی‌گیرند! 4-شاگردپروری نشستن و سخن گفتن و مطلب پشت مطلب، داده‌های مختلف، معلومات نامتناهی و شاگرد را یک هارد و فلش و رباط دیدن از معلمی به دور است. با شاگرد باید زندگی کرد و راه رفت و غذا خورد و خندید و گریه کرد و آن را پروراند. @HOWZAVIAN
از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد شب به شب در میزنم,چون در زدن مال من است دست سائلها فقط تا حلقه درمیرسد گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد من فقط یک نوکرم,کار خودم را میکنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد فقر آمد میرود ایمان, ولى پیش شما میشود ایمان من فقرى که از در میرسد رزق در بین الطلوعین است,بین طوس وقم رزق از دو سفره موسى بن جعفر میرسد هم به زیر دین قم, هم زیر دین مشهدم گاه به دادم برادر,گاه خواهر میرسد علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
🔹کتاب را بخورید! نمایشگاه کتاب در مصلای تهران، فرصتی مناسب است تا محکی برای من و شما باشد تا ذائقه سنجی کنیم. 🔸کتاب را بعضی ها می خرند و می خوانند و از آن لذت می برند. 🔸چندین جلد گالینگور کتاب را برخی ها برای زیبایی و دکور در بوفه و کتابخانه منزل می خرند و می گذارند. 🔸کتاب های رنگارنگ و خوش نقش، اطلس ها، دائره المعارف ها را گاهی می خرند و از زیبایی آن سرمست می شوند. 🔸گروهی از خردمندان، کتاب را می خرند که خریده باشند. 🔸و انگشت شمار هستند که کتاب را می خرند و می خوانند. نمایشگاه کتاب یک بازار برای عرضه محصولات نوشتاری است که همه قوانین بازار را دارد. از ویترین و راه های فروش و تخفیف و بازاریابی و مشتری مداری، و تفاوت آن با قابلمه و لباسشویی، کتاب است. 📌کتاب را باید خورد، ریز ریز کرد، لقمه لقمه کرد، سرسفره باید گذاشت تا خانواده با سس خردل میل نمایند. وقتی کتاب خورده شود، تبدیل به ویتامین و پروتئین می گردد و وارد افکار و اندیشه می شود و حالا رفتار تغییر می کند و جامعه را متحول می سازد. ‼️کتاب خوردنی است. 🌾همه کتاب ها خوردنی نیستند. سید جواد محمدزاده باز نشر مطلب https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
💢درب بسته و جذب طلبه! این روزها حوزه های علمیه، شب و روز ندارند. بندهای پوتین را محکم بسته اند و برای جذب طلبه سعی مشکور به راه انداخته اند! ابزارهای مدرنیته هم به کمک آمده اند. از نصب بنر، اینستاگرام، شبکه های مجازی و صدا و سیما و مدارس آموزش و پرورش گرفته تا هزار ترفند مزایا و امکانات و خوابگاه و بیمه و تضمین آینده شغلی! 📌درب بسته! در حوزه های علمیه در مرکز شهر و میانه شلوغ ترین و پر رفت و آمد ترین مکان مردم بود؛ بازار. کنار حرم امام یا امامزاده یا نزدیک مسجد جامع شهر و یا در گذر بازار یک مدرسه علمیه ساخته می شد که درب آن باز بود و مردم برای نماز جماعت، درون حوزه می آمدند. عالم شهر نیز درس مکاسب خود را از حوزه به بازار می کشاند و کاسب ها و متدینین را پای رساله کسب می نشاند. 📌درب بسته! این روزها درب حوزه های علمیه بسته شده است! گاهی برخی برای وجوهات به حوزه مراجعه می کنند که این هم به برکت اپلیکیشن های بانکی نیاز به حضور و مراجعه ندارد. مردم درس اخلاق خود را از آمدن به حوزه می گرفتند که الان درب بسته است و علمیه مخصوص طلبه ها است همانند دانشگاه که اگر کارت ورود ارائه ندهید؛ شما را راه نمی دهند! 💠 طعم شیرین طلبگی یک طعم شیرین دارد و آن هم چشیدنی است. هزار مثنوی در وصف آن گفتن؛ جان نمی بخشد. حوزه؛ دانشگاه نیست تا انتخاب واحد کند و مدرک بگیرد و دکتر و مهندس بشود! حوزه؛ بیمارستان نیست تا درد آپانتیس بگیرد و سراسیمه خودش را به آن برساند! حوزه؛ آموزشگاه رانندگی نیست که برای گواهینامه خودش را به آب و آتش بزند! حوزه؛ مدرسه و کلاس نیست تا پدر و مادر مجبور باشند، بچه را مدرسه بفرستند! 🔸حوزه؛ حوزه است. 🔸حوزه؛ طعم دارد و آن هم طعم شیرین طلبگی. ✍️سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
انتشار مقاله حجت الاسلام و المسلمین محمدزاده در نشریه گلستان مهر با یادداشت: حرکت نرم افزاری تمدن اسلامی امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
💢درب بسته و جذب طلبه! ✍️ سید جواد محمدزاده این روزها حوزه‌های علمیه، شب و روز ندارند. بندهای پوتین را محکم بسته‌اند و برای جذب طلبه سعی مشکور به راه انداخته‌اند! ابزارهای مدرنیته هم به کمک آمده‌اند. از نصب بنر، اینستاگرام، شبکه‌های مجازی و صدا و سیما و مدارس آموزش و پرورش گرفته تا هزار ترفند مزایا و امکانات و خوابگاه و بیمه و تضمین آینده شغلی! 📌درب بسته! در حوزه‌های علمیه در مرکز شهر و میانه شلوغ‌ترین و پر رفت و آمدترین مکان مردم بود؛ بازار. کنار حرم امام یا امامزاده یا نزدیک مسجد جامع شهر و یا در گذر بازار یک مدرسه علمیه ساخته می‌شد که درب آن باز بود و مردم برای نماز جماعت، درون حوزه می آمدند. عالم شهر نیز درس مکاسب خود را از حوزه به بازار می‌کشاند و کاسب‌ها و متدینین را پای رساله کسب می‌نشاند. 📌درب بسته! این روزها درب حوزه‌های علمیه بسته شده است! گاهی برخی برای وجوهات به حوزه مراجعه می‌کنند که این هم به برکت اپلیکیشن‌های بانکی نیاز به حضور و مراجعه ندارد. مردم درس اخلاق خود را از آمدن به حوزه می‌گرفتند که الان درب بسته است و علمیه مخصوص طلبه‌ها است همانند دانشگاه که اگر کارت ورود ارائه ندهید؛ شما را راه نمی‌دهند! 💠 طعم شیرین طلبگی یک طعم شیرین دارد و آن هم چشیدنی است. هزار مثنوی در وصف آن گفتن؛ جان نمی بخشد. حوزه؛ دانشگاه نیست تا انتخاب واحد کند و مدرک بگیرد و دکتر و مهندس بشود! حوزه؛ بیمارستان نیست تا درد آپانتیس بگیرد و سراسیمه خودش را به آن برساند! حوزه؛ آموزشگاه رانندگی نیست که برای گواهینامه خودش را به آب و آتش بزند! حوزه؛ مدرسه و کلاس نیست تا پدر و مادر مجبور باشند، بچه را مدرسه بفرستند! 🔸حوزه؛ حوزه است. 🔸حوزه؛ طعم دارد و آن هم طعم شیرین طلبگی. @HOWZAVIAN
روز تولد اول خرداد روز تولدم است. از همون دوران کودکی و خردسالی و نوجوانی و جوانی آرزو داشتم که یکجای دنج گیر بیارم و کلی کتاب دو رو برم بریزم و مطالعه کنم و بنویسم و چند تا رفیق مشتی داشته باشم که همیشه با هم بحث های علمی و تحلیل ها کنیم. برنامه ما با برنامه خدا خیلی فرق می کند. در این سال ها از عمر خودم به همین یک خط رسیدم: » همین یک خط تمام تجربه این عمرم است. تمام سید جواد محمدزاده تولدت مبارک https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
💢 و زندگی ایرانیان «تحلیلی بر فرایند چگونگی و چرایی سگ گردانی» ✍سید جواد محمدزاده این روزها که پدیده ای به نام سر سفره زندگی ایران اسلامی پا نهاده است و عضو جدید برخی خانواده های ایرانی شده است و دل و قلوه به جناب سگ می دهند و باهم به هواخوری می روند و زیست جدیدی را در حال راه انداختن هستند؛ چند نکته بیان می کنم: 🔻نکته اول از گذشته سگ همانند دیگر مخلوقات خداوند نقش خود را می دانست و در نگهبانی و پاسبانی از مکان ها و حراست از دام ها و گله های گوسفندان در مقابل گرگ ها و درندگان؛ یک قهرمان بی نظیر با همان آناتومی دفاعی خود می درخشید. حتی در همراه جوانمردان اصحاب کهف با همان شرح وظیفه نگهبانی خود جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. مورد احترام بود. غذا به او داده می شد. همراه بود اما با همان نفر اولی مواظبت ها و حراست ها و تمام. 🔺نکته دوم جامعه ماشینی با غول افکن های برج و آپارتمان و شهرنشینی ها با سرعت نور دست به تغییر همه سنت ها و لوازم در گذشته زد. بهم ریخت.ساخت و سازها و شب بیداری ها و فست فودها و پیتزا خوری ها با ماشین گردی را به منوی زندگی خود تزریق کرد. ناخودآگاه جناب از پست نگهبانی ارتقا پیدا کرد و به مقام عزیز دردانه و لوس و ملوس وارد خانه ها شد! روی مبل نشست! دست در گردن مادر و پدر انداخت و با هم تخمه شکاندند و خندیدند و از یک قلاده به یک نفر تغییر کاربری داد! 🔹نکته سوم چرایی جناب مستطاب سگ وقتی دست در دست ما گذاشت و راه رفت و صاحب شناسنامه هویتی شد! هر شخص و گروهی اندر احوالات و چرایی آن مقاله نوشتند و سخنرانی ها کردند!! ▪️بعضی ها نوشتند که صاحب تخت خواب شد؛ چون زن و شوهر ها بچه ندارند و مشکل در نبود فرزند است. بلندگو ها را روشن کردند و فریاد فرزند آوری را با صدای بلند سر دادند! ▪️برخی ها گفتند که تنهایی مردان و زنان را پر می کند و این را با اجتماعات کامل کنیم! ▪️گروهی قلم زدند که نجس است و مساله طهارت و نجاست را مردم نمی دانند. فیلم و انیمیشن ساختند که سگ نجس العین است! ▪️عده ای پوستر و بنر و نشریه زدند اندر مضرتات میکروبی و ناله سردادند که ای وای سگ حامل بیماری ها و میکروب ها است! ▪️جمعی با راه انداختن ماشین حمل در محیط های عمومی تلاش کردند تا فرهنگ گردانی را جمع کنند! همه این نگاه ها و راه ها در نوع خودش مفید است و گاهی نیز راهگشا می باشد. 🔸نکته چهارم مدرنیته تمدن غرب در حال گلاویز شدن با تمدن نوین اسلامی است و این همنشینی ایرانی ها در سفر به کشورهای غربی از طریق فضای مجازی و حقیقی و غور کردن در افعال و رفتار اروپایی ها و آمریکایی ها و غربی ها، سوغات گردانی را وارد بلاد اسلامی ایران کردند. امپراطوری رسانه ای غرب از چشم خیلی از ما مغفول مانده است. جهان مدرن چنان چشم نواز است که انسان های شرقی مبهوت جلال و جبروت آن گشته اند و از آن را برگزیده اند!! مردم ناآگاه نیستند. مساله ما از نوع فقهی و طهارت و نجاست نیست. نبود فرزند و مشکلات اقتصادی دلیل نمی تواند باشد. آنچه را آراسته و در بغل مرد و زن و دختر و پسر ما جا داده است؛ همان تاثیر همنشینی و جلوه سوغاتی تمدن غرب است. 📌نکته پنجم حل با این سوغاتی نامیمون جهان غرب چه باید کرد؟! راه بیان مسائل فقهی و طهارت و نجاست نیست که هیچ جواب نمی دهد. راه یک کلمه است و آن انسان شناسی الهی است. انسان در نگاه غربی ها همان کالای بی ارزشی است که با مرگ نابود می شود! انسان در نگاه اسلام یک خلیفه الله است که می تواند به مقام خلت برسد و همه عالم در تسخیر اوست. انسان را باید به مخاطب شناساند و نور ولایت الهی را بر قلب تاباند. https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
💢 و زندگی ایرانیان «تحلیلی بر فرایند چگونگی و چرایی سگ گردانی» ✍سید جواد محمدزاده این روزها که پدیده ای به نام سر سفره زندگی ایران اسلامی پا نهاده است و عضو جدید برخی خانواده های ایرانی شده است و دل و قلوه به جناب سگ می دهند و باهم به هواخوری می روند و زیست جدیدی را در حال راه انداختن هستند؛ چند نکته بیان می کنم: 🔻نکته اول سگ سنتی از گذشته سگ همانند دیگر مخلوقات خداوند نقش خود را می دانست و در نگهبانی و پاسبانی از مکان ها و حراست از دام ها و گله های گوسفندان در مقابل گرگ ها و درندگان؛ یک قهرمان بی نظیر با همان آناتومی دفاعی خود می درخشید. حتی در همراه جوانمردان اصحاب کهف با همان شرح وظیفه نگهبانی خود جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. مورد احترام بود. غذا به او داده می شد. همراه بود اما با همان نفر اولی مواظبت ها و حراست ها و تمام. 🔺نکته دوم سگ مدرن جامعه ماشینی با غول افکن های برج و آپارتمان و شهرنشینی ها با سرعت نور دست به تغییر همه سنت ها و لوازم در گذشته زد. بهم ریخت.ساخت و سازها و شب بیداری ها و فست فودها و پیتزا خوری ها با ماشین گردی را به منوی زندگی خود تزریق کرد. ناخودآگاه جناب سگ از پست نگهبانی ارتقا پیدا کرد و به مقام عزیز دردانه و لوس و ملوس وارد خانه ها شد! روی مبل نشست! دست در گردن مادر و پدر انداخت و با هم تخمه شکاندند و خندیدند و از یک قلاده به یک نفر تغییر کاربری داد! 🔹نکته سوم چرایی سگ جناب مستطاب سگ وقتی دست در دست ما گذاشت و راه رفت و صاحب شناسنامه هویتی شد! هر شخص و گروهی اندر احوالات و چرایی آن مقاله نوشتند و سخنرانی ها کردند!! ▪️بعضی ها نوشتند که سگ صاحب تخت خواب شد؛ چون زن و شوهر ها بچه ندارند و مشکل در نبود فرزند است. بلندگو ها را روشن کردند و فریاد فرزند آوری را با صدای بلند سر دادند! ▪️برخی ها گفتند که سگ تنهایی مردان و زنان را پر می کند و این را با اجتماعات کامل کنیم! ▪️گروهی قلم زدند که سگ نجس است و مساله طهارت و نجاست را مردم نمی دانند. فیلم و انیمیشن ساختند که سگ نجس العین است! ▪️عده ای پوستر و بنر و نشریه زدند اندر مضرتات میکروبی سگ و ناله سردادند که ای وای سگ حامل بیماری ها و میکروب ها است! ▪️جمعی با راه انداختن ماشین حمل سگ در محیط های عمومی تلاش کردند تا فرهنگ سگ گردانی را جمع کنند! همه این نگاه ها و راه ها در نوع خودش مفید است و گاهی نیز راهگشا می باشد. 🔸نکته چهارم سگ سوغات مدرنیته تمدن غرب در حال گلاویز شدن با تمدن نوین اسلامی است و این همنشینی ایرانی ها در سفر به کشورهای غربی از طریق فضای مجازی و حقیقی و غور کردن در افعال و رفتار اروپایی ها و آمریکایی ها و غربی ها، سوغات سگ گردانی را وارد بلاد اسلامی ایران کردند. امپراطوری رسانه ای غرب از چشم خیلی از ما مغفول مانده است. جهان مدرن چنان چشم نواز است که انسان های شرقی مبهوت جلال و جبروت آن گشته اند و از آن سگ را برگزیده اند!! مردم ناآگاه نیستند. مساله ما از نوع فقهی و طهارت و نجاست سگ نیست. نبود فرزند و مشکلات اقتصادی دلیل نمی تواند باشد. آنچه سگ را آراسته و در بغل مرد و زن و دختر و پسر ما جا داده است؛ همان تاثیر همنشینی و جلوه سوغاتی تمدن غرب است. 📌نکته پنجم چگونگی حل سگ با این سوغاتی نامیمون جهان غرب چه باید کرد؟! راه بیان مسائل فقهی و طهارت و نجاست نیست که هیچ جواب نمی دهد. راه یک کلمه است و آن انسان شناسی الهی است. انسان در نگاه غربی ها همان کالای بی ارزشی است که با مرگ نابود می شود! انسان در نگاه اسلام یک خلیفه الله است که می تواند به مقام خلت برسد و همه عالم در تسخیر اوست. انسان را باید به مخاطب شناساند و نور ولایت الهی را بر قلب تاباند. ____________________ 🆔 @howzavian_mazandaran
💥آیا وقت آن نرسیده است؟! «نهضت » 📌این یک خبر نبود ((صف طولانی مردم برای خرید طلا در ۱۳ صفر)) یک بود. حضور مردم در صف های طولانی برای خرید طلا به بهانه خوش یمن بودن آن در 13 ماه صفر در بازار؛ یک قیام بود. 🔗آتشفشان تبلیغ این روزها از گدازه های زمین فضای مجازی می خروشد و ذهن و فکر انسان هارا می تراشد و رفتار اجتماعی از آن می سازد! 🖇منبر و کلاس و وعظ و خطابه یک اصل ازلی و ابدی است که میثاق تبلیغ است و هیچگاه کهنه نمی شود. ولی با ابزار نو و اژدهای هفت سر فضای مجازی باید چه کنیم؟ با این سیل چند دهقان فداکار ساخته ایم؟ 🧷نهضت سواد آموزی را یادتان هست که چگونه همه را خواندن و نوشتن آموخت. حالا در این چهاردیواری گوشی و تبلت و رایانه؛ میلیون ها جوان و مرد و زن به دام افتاده اند! به اندازه قوت بخور و نمیر؛ کنار خانواده می نشینند و بعد دوباره همانند زندان زاویراه سنگ می شکنند! کانال باز می کنند! فیلم دانلود می کنند! چت می کنند! فکر می سازند! رفتار می بافند! لازم است. مبلغ در این فضا نیاز است. ✍سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
اربعینی و یک کلمه چه غوغایی برپا شده است! صدای هل من ناصر ینصرنی حسین بن علی به گوش می رسد! زینب کبری بالای تلّ به نظاره نشسته ایستاده! زمین تاب این همه عاشقی را ندارد! خورشید می تابد! گرمای خود را به اوج رسانده! آغوش گرم باز کرده! جبرئیل امین نازل شد؛ فاخلغ نعلیک را فریاد می زند! چه غوغایی برپا شده است! یعنی حرکت و توقف ممنوع است. ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را از همان خُطوه اول و گام نخست ملائکه می نویسند! بال پهن می کنند. آسمان را ریسه و چراغانی می سازند. برای حرکت من و تو!!! زیارت برگردان همان کلمه توقف_ممنوع است. اربعین یعنی بلند شوید و حرکت کنید. راه بروید. زن و مرد و بچه ها را بیاورید. اربعین یعنی ؛حرکت از امام تا امام! کعبه تا کعبه! حرم تا حرم! نجف تا کربلا! اربعین یعنی حرکت از علم به عشق! از باب العلم امیر المومنین علی علیه السلام تا سید الشهدا حسین بن علی علیه السلام! از محراب عبادت ابوتراب تا دشت خونین و سر جدا نینوا! از چکاچک شمشیر صفین و نهروان تا اسارت آل الله! سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
💠مسموم یک قطره کوچک سم به تنهایی می تواند یک گردان را مسموم کند! یک ته مانده کپکی از غذای؛ برای کشاندن چند خانواده به بیمارستان و مسمومیت کافی است! مسموم!!! 🔸یک حرف مسموم می تواند؛مهر باطلی بر نماز بنشاند! 🔹یک کلمه مسموم؛ چنان گسلی بین زن و شوهر می نشاند که تنها سه طلاقه می تواند مرهمی بر قلب شکسته آنان باشد! ▪تنها یک جمله مسوم؛ دست قاضی را در لابلای پرونده می تواند به حکم اعدام سرازیر کند! 🔸تنها یک نگاه مسموم؛ می تواند؛ دل دخترکی را برباید و سالها او را کنج خانه به اسارت بکشاند! 🔹تنها یک رفاقت مسوم؛ می تواند کارخانه ای را به ورشکستگی برساند و با سر سقوط کند! 🔺انسانهای مسموم کم نیستند! 🔻حرفهای مسموم بی نهایت می تواند باشد! 🟢دلیلش شاید همان حب دنیا و جاه و مال و شهوت طلبی ها باشد! هر چه هست مسموم است. ✅زلالی را باید جُست. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad/1364
🔹سوزن و جوالدوز «تحلیل بر منابر » ✍سید جواد محمدزاده 📌عصر تکنولوژی و فضای مجازی با همه هیمنه و شیفتگی خود، هنوز به پله اول منبر نرسیده است. در این چکاچک غول مدرنیته؛ جایگاه معتبر و مقدس منبر با همان سنت خود در میان مردم، می درخشد و انسان می سازد و جریان راه می اندازد. در این سالها فراز و فرود کم نبوده است! گاهی پای منبرها غلغله و جای سوزن انداختن نیست! و گاهی در خلوتی پایین منبر، سکوت حکفرما بوده است! یک سوزن برداشتم برای خودم تا چند نکته در باب منبر عرض کنم. نکته اول: مسائل کلی معاد، قیامت، گناه، عالم قبر، عدالت، نهج البلاغه، اعجاز قرآن، و هزاران موضوع دیگر که در بهترین حالت از کلیات و مسائل کلان است که صد جلد سخن است. تلسکوپ باید برداشت و موضوع هایی با ابعاد آسمان و زمین را بشکافیم و لقمه لقمه در جان مخاطب بنشانیم. نکته دوم: مخاطب شناسی منبر در محیط بانوان که سرشار از احساس و عواطف هستند با مجلس مردانه متفاوت است. هیات جوانان که شور و حماسه می آفرینند با جلسه دختران آسمان تا زمین فرق دارد. منبر مجلس ختم با مجلس عزا، منبر مدرسه و اداره با مسجد و حسینیه، منبر مسقف یا در محیط باز متفاوت است. شاقول مخاطب شناسی از مهمترین ارکان منبر است. نکته سوم: احساس یا عقل منبر با دو رکن عاطفه و عقل بالا می آید. کلاس درس را نمی توان روی منبر چیدمان کرد. سخنرانی با سایه عقل و استدلال های عمیق فلسفی اگر با روح و جان و احساس مخاطب آغشته نشود؛ ره به جایی نمی برد. نکته چهارم: فراز و فرود یکنواختی در زندگی یا رانندگی عاقبتی جز خواب آلودگی یا آشفتگی ندارد. تغییر لحن و کشاندن افکار به زنجیره صعود و پراندن حواس ها از چالش های یک منبر استاندارد است. نکته پنجم: منبر برای خراب کردن؛ افکار پریشان، دیوار حجاب، رفتار کج و معوج است. منبر برای ساختن؛ مسیر سیر و سلوک، بلند شدن و حرکت، بخشیدن، زندگی امید بخش، است. منبری که جملاتی را کنار هم بگذارد و پاراگراف بسازد و خانه ای را خراب یا آباد نسازد از دایره خارج است. نکته ششم: همراه سازی سخنران وقتی بالای منبر می نشیند؛ متکلم وحده است و تک و تنها سخن می راند و مستمع فقط شنونده است. منبری برای اینکه همه را با خود همراه سازد و ومسیر را تنها نرود، باید با فنون سخنرانی همه پامنبری ها را با خود قدم به قدم همراه سازد. نکته هفتم: پاورقی فرصت محدود در منبر به تنهایی قادر به پاسخ و حل مسئله مستمعمین نیست لذا ارجاع و معرفی چند کتاب در سخنرانی یک پاورقی مناسب برای شوق آفرینی و ایجاد پیوست است. نکته هشتم: اضلاع گاهی منبر بدون گوشه است. داشتن چند ضلع تاریخی، قرآنی، روایی، تمثیل، مسائل روز و جهان می تواند اضلاع خوبی برای یک منبر باشد https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
مهر ماه بوی ماه مهر همه جا را گرفته است و خانواده ها مشغول خرید، کیف و کفش و لوازم التحریر دانش آموزان خود هستند. در این سال ها و دهه ها نظام آموزشی مدارس؛ چه تغییر و رشدی کرده است؟ مشق و نوشتن ده بار از درس تصمیم کبری؛ برداشته شده است! دغدغه معیشت معلمان؛ تر و تازه باقی مانده است! کتاب ها با ویرایش جدید، چند درس و تصویر را به خود اضافه کرده اند! دانش آموز که بهترین فصل زندگی خود را می گذراند این روزها در یک چرخه به گِل نشسته این مدل آموزشی، می آید و می رود. معلم که خود از نخبگان جامعه است با چال کردن خلاقیت خود در بیرون مدرسه به یک رباط شباهت پیدا کرده است. سند تحول آموزش و پرورش نیز همچنان در سند بودن خود ایستاده است و قدم از قدم برنداشته است. البته گاه گاهی همایش و نشست و مجلس از سند سخن می رانند و زینت می باشد. امروزه نظام آموزش و پرورش با نزول حضرت هوش مصنوعی و فضای مجازی؛ هزاران سال نوری با هم فاصله دارند! بوی ماه مهر وزیدن گرفته و داغ چند ساله ما تازه گشت. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
ترفند 📌انبوهی از تجربه های ما در زندگی؛ مهارت ترفندها است. 🔹صداقت و درست کرداری نیاز به هیچ ترفندی ندارد و هر آنچه هست؛ هست و تمام. اینکه ما در شب و روز به ترفندها نیاز پیدا می کنیم و آن ها را بکار می بندیم چند دلیل بیش ندارد: 🔻اول: ساختار انسانی را استحاله کرده ایم و به مکرها و حیله ها آغشته ساخته ایم و برای برون رفت از آن ها نیاز به ترفند ها داریم. 🔻دوم: در مسیر رسیدن به قله ابرحیله ها می خواهیم قرار بگیریم که سخت محتاج جابجایی کوه ترفند ها هستیم! 🔻سوم: عالم را با دو چشم سر می بینمیم و بدون تزویر، راه به جایی نخواهیم داشت لذا دست به دامان جناب ترفند می شویم برای نجات از این سرگردانی و آشوب ها! 🔻چهارم: ترفند مترادف ترفند: تزویر، چاره، حیله، دروغ، شعبده، فریب، مکر، سخن بیهوده، محال سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
وَمَا مُحَمَّدٌ ای محمد خوش آمدی! بر چشم و جان قدم بگذار که چشم انتظار تو بودیم. خورشید از شدت عشق به تو؛ تب کرد و در آتش نور تو روز شد! ماه قهر کرد و شب ها در آسمان سُو سُو می کند به امید انتظار تو! زمین پاهای خود را قطع کرد و ایستاد! آدم و حوا برای آمدن تو، هبوط کرده اند! نوح گریبان چاک داد و به دریا زد! کشتی ساخت! ابراهیم گفت که تو می آییی! ولی از ناباوری مردم به آتش گریخت تا در گلستان نشانی از تو بیابد! موسی نیل را شکافت تا شاید تو را در زیر دریا پیدا کند! عیسی تاب نیاورد و به آسمان خودش را رساند! یونس مامور شد تا دل نهنگ تو را جستجو کند! راستی با ابرهه و آن فیل ها چه کردی؟! خاطرتان هست؟! ای محمد خوش آمدی! تولدت مبارک! حال و روز تو را نمی دانیم. کمی در کتاب خدا و گاهی در تاریخ چیزهایی از تو شنیده ایم. دوست داشتیم روی ماهت را ببینیم. صدایت را بشنویم. یک استکان چای با شما بنوشیم. اگر شد یک سفر حج با شما می رفتیم و رمی جمره می کردیم. حال روز ما چندان تعریفی ندارد. روز را شب و شب را روز می کنیم تا پیری و بازنشتگی و حرف های خاله زنکی هایمان کامل شود! هنوز عقل خیلی از مردم به چشم هایشان است! ای محمد خوش آمدی! انسان ها همان چند دسته ای هستند که گفتید: یا گوشه ای خزیده اند و یواشکی پول و درهم و سکه انبار می کنند و خوشحال از فتح ثروت ها می دانند! یا سجاده و دلقی پهن کرده اند و سبوح و قدوس می خوانند تا آسمان بشکافد و غول چراغ جادو ظاهر شود؟! یا چهار دیواری برای خود ساخته اند که اختیارش با خودشان باشد و آهسته می روند و می آیند تا دنیای آنان ترک برندارد! یا کدو زیاد خورده اند و عقل کل شده اند و هر چه آیه و روایت می خوانی به گوششان نمی رود که نمی رود! آن انسانهایی که تو درست کرده ای هم بی شمار هستند. همانی که نیمه شب بر سجاده می نشینند و روز عبای خدمت بر تن می کنند و نفاق و دورویی را زیر پاهای خود له می کنند. صداقت را بر پیشانی او نقش بسته و هزاران ترفند را را بلد نیست. ای محمد خوش آمدی! ✍️سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
گدایی شیک این روزها اگر گذر شما به خیابان افتاده باشد، شاهد گدایی مدرن هستید. چند جوان گوشه ای از خیابان بساط خوانندگی پهن کرده اند و با یک میکروفون ساده در حال خواندن هستند. مردم هم خیلی مجلسی و شیک پول کلانی هم دم پای این خواننده ها می ریزند! اینکه جناب گدا با اشکال و قیافه کج و معوج دیگر توان بیرون کشاندن پول از جیب مردم را ندارد و گول فیلم بازی کردن را نمی خورند؛ یک قدم رو به جلو است. تمدن غربی دست تک تک سبک های زندگی را گرفته و خانه به خانه و محله به محله و شهر به شهر آمده است و در رفتارها و کنش ها در حال تغییر است. شناخت مبانی اسلامی در کنار آشنایی با غرب، راه برون رفت از مسائل فرهنگی است سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از سفینه
💠 بُت سومین نوشتار ویژه نامه نگین آفرینش حضرت محمد (ص) کاهن اعظم آمن هوتپ، بُتی را تراشیده و به حراج گذاشته است. چنگیز خان مغول، نمایشگاه بُت های سخنگو راه انداخته است. کانت و هگل و مارکس، بُت های سه بعدی متحرک ساخته اند. ادیسون و گراهام‌بل و داوینچی، بُت های رنگارنگ به بازار فرستاده اند. حراجی شده است. بت آورده اند. بُت هبل، بئت یعوق، بُت لات و عزی! فرعون نمرده است، زنده است! سامری همچنان با گوساله خود؛ بُت فروشی می کند. ابوسفیان و ابولهب؛ نعره می زنندو می تازندو بُت می فروشند. محمد آمد. پیامبر آمد. محمد پیام آورده است. بُت پرستی؛ مدرن شده است! با آسانسور در افکار می نشیند! از پله برقی آدمها بالا می رود! پسرک جوان، ازدواج نمی کند، می گوید؛ با کدام پول؟ با کدام سرمایه؟ دخترک جوان, بله را نمی گوید! می گوید؛ با کدام خانه؟ با کدام مهریه؟ با کدام ماشین به او بله بگویم؟! بُت پرست شده ایم و به پول و خانه و ماشین و سرمایه هویت بخشیده ایم و خدا را در اعماق زمین افکار دفن کرده ایم. بُت پرستی من و شما مبارک باد. کاسب که روزگاری حبیب خدا بود و دست در دست خدا می گذاشت، برای جلب یک عدد مشتری لنگ و لوک، به هزار دروغ متوسل می شود تا کالای بنجل خود را به قیمت گزاف بفروشد و روزی بدست بیاورد! بُت پرست شده ایم و روزی دهنده را مشتری پنداشته ایم و خدا را در پستوی مغازه خود چهار قفله کرده ایم. بُت پرستی من و شما مبارک باد. پرسیده ایم؛ این کار برای من چه سود دارد؟ چه فایده دارد؟ کمک به فقیر کنم چه سودی نصیب من می شود؟ خانه مستمندی را بسازم چه مبلغی به حسابم واریز می شود؟ شام و ناهاری به نیازمندان بدهم چه فایده ای برای آینده من دارد؟ بُت پرست شده ایم و در کوچه و بازار فریاد می زنیم که خدا نمی بیند و کار نیک به دستش نمی رسد! بُت پرستی من و تو مبارک باد. ستون فقرات را تا کمر خم می کنیم. زبان را چرب و نرم می کنیم. چاه چاپلوسی را پر از کلمات و وصف های ریز و درشت نثار رئیس و بالا دست می کنیم تا یک وام و اضافه حقوق و کار نصیب ما شود. بُت پرست شده ایم و آدمیان را از مرز انسان به خدایی رسانده ایم. بُت پرستی من و تو مبارک باد. اشک می ریزیم، ناله می کنیم، فریاد می زنیم، غصه می خوریم، برای فردای نیامده!! برای آینده ندیده! برای روزهای نرسیده! بُت پرست شده ایم و خدا را در زیر چرخ های افکار ناامیدانه له کرده‌ ایم. بُت پرستی من و تو مبارک باد. فرزند به دنیا نمی آوریم. همه اقوام و عشیره و استاد و رسانه ها؛ کنار هم جمع می شوند تا یک زوج؛ یک عدد فرزند به بار بنشاند. پدر و مادر با صدای بلند می گویند؛ که گفته آنکه دندان دهد نان دهد!! بُت پرست شده ایم و خالق را خالق نمی دانیم. بُت پرستی من و تو مبارک باد. بُت پرستی من و تو مبارک باد. ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از سفینه
💠صعود! نوشتار دوم ویژه نامه نگین آفرینش حضرت محمد (ص) بلال حبشی به قله اورست صعود کرد! سلمان فارسی به قله هیمالیا صعود کرد! میثم تمار به قله دماوند صعود کرد! اویس قرنی به قله دنا صعود کرد! مطهری و بهشتی به جام باشگاه های جهان صعود کردند! بالا رفتن از یک کوه، یک قله، یک تله از خاک؛ صعود نیست! سقوط است اگر از قله انسانیت بالا نرفته باشید و در دامنه زمینگیر گشته باشید. رفتن به دانشگاه و نشستن پشت میز و مدرک دکتری کسب کردن؛ صعود نیست! سقوط است اگر نتوانی الفبای مسئولیت پذیری و دردمندی انسان را بیاموزید و کشف کنید. لباس عروس به تن کردن و دست شاه داماد را گرفتن و به خانه بخت رفتن؛ صعود نیست! سقوط است اگر زندگی مرد کنار زن؛ آنان را به عرش الهی نزدیکتر نسازد و در همان فرش میخکوب شهوت کند. جرینگ جرینگ سکه ها و شمارش دلار و برج و باروت و ثروت؛ صعود نیست! سقوط است اگر نتوانی افسار پول و مال را به دست بگیرید و این اسب سرکش را رام کنید. کسب مدال طلای المپیک و تشویق یک ملت؛ صعود نیست! سقوط است اگر نتوانید بینی شیطان رجیم را در روی تشک به خاک بمالید و دست یک یتیم و مستمند را بگیرید. زیارت مکه و طواف و رمی جمره و غار حراء رفتن؛ صعود نیست! سقوط است اگر دل حرم اغیار باشد و اسباب و اثاثیه خدا در میان کوچه و خیابان پهن باشد. صعود؛ بالا رفتن از فریب نیست! صعود؛ زیرکی در گرفتن پست نیست! صعود؛ کلاه بر سر عقل گذاشتن نیست! صعود؛ نشستن و حذف یکی یکی از بازیکنان نیست! صعود؛ رشوه دادن و کار راه انداختن نیست! صعود؛ نان بریدن نیست! صعود؛ همان سقوط است. سقوط از من خودخواهی سقوط از نادانی به آگاهی سقوط از جهل به دانایی سقوط از من به ما سقوط از دره گناه به اقیانوس طهارت سقوط از کویر سنگدلی به دشت محبت سقوط از فرش به عرش سقوط از مرد یا زن به خانواده صعود؛ همان سقوط است. محمد آمد! پیامبر آمد! صعود آورد! انسان برای صعود به قله انسانیت و از آنجا به آسمان توحید الهی به توسل و توکل و تعقل و تلاش نیاز دارد. 🌼سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از سفینه
دغدغه! نوشتار اول ویژه نامه نگین آفرینش حضرت محمد (ص) آب؟ نان؟ شکم و شهوت؟ لباس و تاج و تخت؟ مبل و سیستم و ماشین؟ سفر و عشق و لب ساحل؟ جنگ و خون و کشتن؟ خانه و ویلا و باغ و مزرعه؟ اسب و بیلیارد و استخر؟ دغدغه انسان چیست؟ دغدغه من و تو؛ کدام است؟ دغدغه در کدام طبقه از افکار ما زندگی می کند؟ انسان با دو گِرم دغدغه، طلا می شود نه با هشتاد کیلو وزن! تفاوت ها در کت و شلوار همرنگ نیست! تفاوت در لباس دغدغه آدمیان است. کباب باشد یا چنجه، آش باشد یا نان خشکیده! چه فرقی می کند, وقتی انسان عاری از دغدغه باشد. سنگ با چوب چه فرقی می کند! کاسه مغز آدم با کاسه بشقاب بلورین چه فرقی می کند اگر سلولهای خاکستری نجوشد و نخروشد و نتراشد و نهراسد و نکوبد و نخواهد! پیام آمد! پیامبر آمد! محمد فرستاده الهی فرود آمد! ؛ بانگ برافراشت! فریاد زد! آی انسان! برایتان دغدغه آورده ام! دغدغه انسانیت دغدغه علم دغدغه سلامت دغدغه امنیت دغدغه رشد دوست دغدغه باز کردن گره از مشکل همسایه دغدغه خالی بودن یخچال پسرک همکلاسی دغدغه ظلم ستیزی دغدغه بی خانمانی آن مرد سیاهپوست آفریقایی دغدغه آوار شدن خانه بر روی مردمان قاره اروپا دغدغه شلیک گلوله رژیم سفاک اسرائیل دغدغه جهیزیه دخترک دانشجو دغدغه درس نخواندن بچه های خیابان بهشت دغدغه ظهور دغدغه دین اسلام ناب محمدی دغدغه تربیت دینی دغدغه عشق و محبت دغدغه نماز شب و اشک و مناجات دغدغه تلاش و کار و تولید دغدغه شهادت و سر سپردن در راه امام پیام آمد! پیامبر آمد! محمد فرستاده الهی فرود آمد! ✍️سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad الله علیه و آله و سلم