eitaa logo
250 دنبال‌کننده
229 عکس
20 ویدیو
4 فایل
مدرس حوزه و دانشگاه؛ نویسنده، پژوهشگر حوزه دین و فرهنگ ارتباط با نویسنده سید جواد محمدزاده: @seyedjmdz
مشاهده در ایتا
دانلود
یک سال از عضویت من در شوری ارزشیابی و نظارت بر تئاتر گلستان در کنار هنرمندان عزیز گذشت. روزها و هفته ها نشستیم و در سالن تئاتر دیدیم و با عزیزان هنرمند بحث و گفتگو کردیم. حالا که امروز است به همه هنرمندان و جوانان عزیز پرتلاش هنرمند تبریک عرض می کنم. سال های دور در شهر مقدس قم در کنار درس حوزه و فقه و اصول و تاریخ و ...ساعتی در هفته را به مدرسه اسلامی هنر می رفتم و در برنامه نقد فیلم و سینما فعالیت می کردم. بعدها که تهران رفتم تئاتر دیدن هم به برنامه هایم اضافه شد. حالا نیز دوباره این هنر را با افتخار می بینم و بهره می برم.
🗓 بانوی ایستاده ◾️به بهانه وفات حضرت خدیجه(س) 🔸بانویی که ایستاد؛ پای عشق محمد لیلی و مجنون ، شیرین و فرهاد ؛ عشق را سرمشق از خدیجه گرفته بودند . می دانستند اگر بخواهند شهره عالم شوند به عشق ؛ باید بایستند همانند خدیجه که پای عشق محمد ایستاد . زخم زبان ها ، اذیت ها ، خاک روبه ها ، جعل خبرهای دروغین ، فتوشاپ سازی از محمد، سنگ پراکنی ها ، جنون و ساحر خواندن همسر ؛ هیچکدام نتوانست پر مگسی از عشق به محمد را در دل خدیجه بکاهد .و او پای این عشق خود ایستاد . 🔸بانویی که ایستاد ؛ پای تربیت فرزند هیچ تکنولوژی وفضاپیمایی نتوانسته است رباط تربیت ساز یک انسان را خلق کند . غزالی درست می گفت :تربیت پس از پیامبری ، شریف ترین کار آدمی است . افلاطون خوب فهمیده بود : فنی عالی تر و مقدس تر از تربیت نیست و کانت از صمیم دل می گفت : بزرگ‌ترین و دشوارترین مسئله آدمی تربیت است. همان عنصری که تمدن غربی قرن هاست فاتحه آن را خوانده است و تربیت نسل را به هری پاترها، مرد عنکبوتی ها ، بت من ها سپرده است . تربیت ریشه در هزاران نسل پیشین انسانی دارد و سایه تاثیر آن بر تمام نسل های پسینی نیز ادامه خواهد داشت . بانویی که ایستاد ؛ فاطمه را بپروراند و نسل سراسر خیر امامت و ولایت را تا قیامت مهره چینی کند خدیجه بود . 🔸بانویی که ایستاد ؛ پای محاصره اقتصادی جبهه زورگویان و مستکبران که تمامی ندارد ، تا انسان هست ، اسلام هست ، گردن فرازی و عربده کشی اینان هم هست ؛ از بدو تا ختم . قطعنامه نوشتند ، خون ریختند ، پیراهن چاک دادند ، خنجر در قلب فرو کردند ، خانه ویران ساختند ، تحریم کردند ( آب ، غذا ، دارو ، مایحتاج اولیه ) ولی بانویی که قد خم نکرد و شعب ابی طالب را سعی صفا و مروه کرد تا لقمه نانی در دهان مبارزان بنهد خدیجه بود. با همان پای پر آبله ، صورت برافروخته از آفتاب سوزان ، مقاوم و ایستاده . 🔸بانویی که ایستاد ؛ پای بخشش کسی چه می دانست بخشش چیست ؟ ایثار چیست ؟ مال را خوب می شناخت . بازار ناصر خسرو را همه بلد بودند. قیمت سکه و دلار و ارز را به روز ، ثانیه می دانستند ! با احتکار و اختلاس هم خانه بودند ! گونی پشت گونی ، انبار پشت انبار ، خانه و ویلا پشت هم ، حرمسرا و شهوترانی بی نهایت ! همه نشسته بودند در کمین زر و زیور ؛ که بانویی ایستاد ؛ هشتاد هزار شتر ، چهارصد غلام و کارگر ، بارگاهی از حریر و پارچه ، حساب ها پر از طلا و درهم و دینار ؛همه را یکجا تقدیم اسلام محمد کرد ، تقدیم ضعفاء ، مستمندان ، یتیمان . 🔸بانویی که ایستاد ؛ پای مقام زن گردباد جهالت چنان می وزید که پدر ، دست دخترک نازک و نحیف خود را به میان گور می نهاد ! زنده زنده !بدون هیچ قطره اشکی ! در قساوت تمام ،خاک بر جان فرزند خود می ریخت ! درآن هیاهو که سینمای هالیوود در حال نمایش زنان برهنه با جامی در درست به دنیا بود ؛ بانویی ایستاد ؛ قامت بر افراشت ؛ پله پله مسیر معنویت و رشد را طی کرد تا به مقام «طاهره » دست یافت و اسکار سیده قریش را به نام خود حکاکی کرد . 🔸بانویی که ایستاد ؛ پای مکتب ضد فمنیسم این مکتب نامیمون جنبش برابری خواهانه زنان کجا هستند ؟ کانت کجاست که می گفت : زن در تمامی زمینه ها و قدرتهای عقلی ضعفیف است ؟ ژان ژاک روسو کجاست که می گفت : زن تنها برای مسائل جنسی و تولید مثل آفریده شده است ؟ فروید کجاست که می گفت : زن جنس ناقصی است که نمی تواند به پایه مرد برسد ؟ کجا هستند ! تا ببینند بانویی که یک تنه ایستاده است ، در برابر تیرهای سهمگین این تهمت ها و التقاط ها ، بی سوادی ها ، ناجوانمردی ها ؛ تا بگوید من ، یعنی خدیجه: در همان عصر جاهلیت یک دستگاه عظیم تجارت خانه راه انداختم و اول شخص جهان محمد مصطفی مرا نه منع کرد ، نه سد شد ، نه ظلم کرد ، نه راه بست ؛ بلکه یار شد برای ساختن جامعه ، ساختن انسان ها ، مردان و زنانی با هوشی مومنانه و صادقانه . ✍سید جواد محمدزاده @https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
سفینه سفینه ما چند صباحی در ساحل سکوت، لنگر انداخت. هر روز بر روی عرشه کلمات و جملات ایستادم و راه رفتم و یک فنجان قهوه خوردم تا شاید این کشتی به گل نشسته؛ تعمیر شود و سوی دریای محبت شما خوانندگان عزیز به حرکت درآید. ناخدا دستور داده که بادبانها را بکشند و مسافران سوار بر کشتی گردند. سفینه کوچک من نیز به آب انداخته شد تا بعد از این وقفه طولانی با چند خط و چند نیم خط، دل و قلب و جان شما عزیزان کانال را جلا ببخشد. از صبوری همه شما عزیزانم، تشکر می کنم. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
شیر بی یال و دم هر روز روزنامه ها مجبور هستند؛ یک تیتر هیجانی با قلاب کردن چشم بینندگان انتخاب کنند که هم چرخ روزی رسانه های مکتوب و شنیداری بچرخد و هم روز را به شب برسانند. روزی قیمت پراید را به عرش می رسانند! روزی قتل زنی را بوق و کرنا می کنند! روزی صف نان و مرغ را تا سواحل مدیترانه می کشانند! و روزی بشقاب را پرنده می کنند و روزی دیگر خورشید را مهمان شب می کنند! هر انسانی، نان را باید از زیر سنگ در بیاورد و سر سفره خانواده خود ببرد. اما سنگ این رسانه ای ها؛ هزاران امید را گاهی به دره سقوط می کشاند! دل هایی را خرد می کند و دست هایی را فلج می سازد. شیر اگر شیر باشد حتی در قفس ترسناک و زهره آب کن است. خبر نیز همین است که اگر در یک خط مستقیم و بدون تورم و چاقی مفرط بیان شود، اثرگذار و پر مخاطب خواهد بود. حالا که ما هستیم و یک شیر بی یال و دم، چاره ای نداریم که دستی بر یال این خبرهای متراکم بکشیم و بخوانیم و چند قهوه تلخ بنوشیم. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
فرهنگ سریالی زندگی این روزهای نسل نو و خانواده ایرانی، زیر شهاب سنگ های سریال های نمایش خانگی در حال تغییر دکوراسیون است. بی سر و صدا ! آرام و شیک و مجلسی! سخن از ماهواره و دیش و بشقاب گذشت! اینترنت و پهنای باند و شبکه های متعدد با یک لقمه نهنگ توییتر و فیس بوک خورده شد! سینما هم پرده خودر ا به سر کشید و آهسته خواب قیلوله را برای اکران انتخاب کرد! سریال های نمایش خانگی در یک کورس تا عمق استراتژیک زندگی خانواده فرو رفته اند و تاثیر گذاری کرده اند. سریال پوست شیر، نامرئی می آید و می رود! فرهنگ در تغییرات از همان دریچه ای رشد می کند که دیده نمی شود و شنیده نمی شود و صدای تار این خرده فرهنگ ها در صبح روشنایی آینده به صدا خواهد آمد. همان سوالاتی که من و تو در گوشه ای از حجره و دانشگاه و میزگرد ساعت ها به تحلیل آن خواهیم پرداخت و چرایی آن را بارها سرمشق می نویسیم. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
بهروز بهروز همان آقا معلم نرم و نازک و مهربان،کلاس پنجم ابتدایی من بود که حالا بعد از گذشت بیش از 30 سال از خاطره آن روزها و کلاس و درس؛ سراغ بهروز رفتم و به رسم ادب، روز معلم را به ایشان تبریک گفتم. جدول ضرب، تقسیم و جمع، ادبیات، علوم، اعداد و ارقام، حروف الفبا، راز و رمزهای زمین و آسمان و نجوم؛ همه این حروف و کلمات و اعداد رفت و گذشت ! و تنها رسم معلمی و مهربانی و انسانیت و معرفت باقی می ماند. معلم یک رباط چند مجهولی نیست که بخواهد از طریق واژگان کلمه بسازد و جمله برویاند و دفتر مشق را برای دانش آموز و دانشجو سیاه کند! معلم یک انسان نیست! یک نبی! یک پیامبر! یک امام! یک خدا! یک انسان معراج رفته است. برای اینکه دست انسان را بگیرد و در ملکوت معرفت و انسانیت و عرش الهی به مقصد برساند. روز مبارک 🔰شاگرد. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
دو ضرب در دو می شود؛ چهار! هشت ضرب در هفت مساوی است با پنجاه و شش! پنج ضرب در هشت؛ می‌شود چهل! در نظام آموزش و پرورش، هر دانش آموزی که پای خود را به مدرسه می‌گشاید و پشت نیمکت مدرسه می‌نشیند و دوازده سال از صبح تا شب، مدرسه و مشق و کلاس و درس را تمرین می کند و می آموزد؛ از ریاضی، فارسی، علوم، مطالعات، قرآن، همان جدول ضرب است که معلم با هزار فن و فوت، در مخچه فرزند من و شما فرو می‌کند و تا پایان در ذهن او حکاکی می‌شود. در ادبیات؛ همان یک بیت شعر(میازار موری که دانه کش است، توانا بود هرکه دانا بود) در حافظه پدربزرگ، پدر و فرزند بطور مساوی باقی می‌ماند! واعجبا! مهارت حل مسئله کجاست؟! مهارت زندگی مسالمت آمیز کدام بخش از کتاب است؟! شکست و پیروزی در هیچ دفتری سرمشق گرفته نمی‌شود؟! ساختن و رنج کشیدن برای رسیدن در کلاسی آیا هست؟! اشک ریختن نمره ای دارد؟! دورهمی، کارگروهی و تیمی در انباری ها خاک می خورد! دوازده سال آموختن چند کلمه و چند بیت شعر و چند عدد ریاضی و چند خط و نیم خط دانستن، و سیاه مشق کردن دفتر؛ در کدامین انسان زندگی آورده است!؟ معلم عزیز، بعد از سی سال خدمت؛ چند شاگرد، یاد او می کنند و در سبد تربیت او باقی می ماند؟! شاگرد پروری راه تربیت و معلمی است. شاگرد وقتی وارد سبد معلمی شد، تا آخر زندگی؛ دست در دست معلم به قله باید برسد و همراه باشد. والسلام https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
دو کلمه حرف حساب زندگی چند بخش است؟چند حرف دارد؟ «ز ن د گ ی» سه بخش و پنج حرف و یک صدا دارد. بخش اول؛خردسال و نونهال بودیم که به بازی و سرگرمی گذشت. بخش دوم؛ نوجوان و جوان شدیم که به غرور و جاهلی رفت. بخش سوم؛ قد کشیدم و مرد و خانم گشتیم که در فردای امروز جان دادیم. بخش چهارم؛ میانسال و کمی سالخورده آمدیم که در حسرت جوانی سپری شد. بخش پنجم؛ پا در پیری و کهنسالی و قد خمیدگی گذاشتیم که توانی نماند. زندگی یک صدا بیشتر ندارد. صدای زندگی؛ عشق و دوست داشتن! دست گشودن و آغوش باز کردن! کشیدن سکه ای از زیر سنگ برای مرهم زخم همسایه! نشاندن لبخند، روی لب دختر معلول! گل زدن در دروازه بندگی خدا ! دو رکعت نماز در غار حراء ! صدای زندگی؛ پدر است و مادر! خواهر است و برادر! لالایی فرزند! هق هق گریه مادر! فاتحه ای کنار قبر برادر! صدای زندگی؛ مرگ است! تولد یک فرزند! خوردن خرمای مراسم سوم دوست عزیزت! صدای زندگی؛ صدای خداست که هر روز صبح و ظهر و شب بانگ بر می دارد؛ الله اکبر! https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
💢دانشمند تمام عیار "ویژه عبدالعظیم حسنی " 📚یوهانس گوتنبرگ،سر ایزاک نیوتون،توماس ادیسون،لویی پاستور،الکساندر گراهام بل؛ دانشمندان بزرگی هستند و هر کدام ابزاری برای بشریت اختراع کردند. ماشین چاپ، ساعت، برق،هواپیما، قطار، بالن ، کامپیوتر، دارو و هزاران وسیله کار آمد برای جهانیان ساختند. ⚠️ ولی هیچ کدام از این دانشمندان نتوانستند انسان را از جهالت برهانند! ⚠️از چاه گمراهی نجات ببخشند! ⚠️جنگ جهانی اول و دوم با میلیون ها کشته بر زمین؛ حاصل همین دانشمندان است.کتاب روی کتاب انبار کردند! دانش روی دانش چیدند! همه دنیا را محو کراوات رنگین خود ساختند! ولی نتوانستند چرخ نیلوفری را به زیر در آورند. 🖍دانشمند عبد العظیم حسنی است؛که پای چهار خورشید ولایت زانوی ادب می زند تا از نور علم آنان بهره ببرد. 🖍دانشمند عبد العظیم حسنی است؛ که چند خرده اطلاعات اوراقی را به کام مردم نریخت؛ بلکه دست مردم را در دست تابان امامت قرار داد. 🖍دانشمند عبد العظیم حسنی است؛ که ایستاد تا عیار علم همان هیجده بماند. 🖍 دانشمند عبدالعظیم حسنی است؛ که ایستاد در برابر سیستم هوشمند جهل سازی متوکل عباسی تا منهدم سازد. 🖍دانشمندعبد العظیم حسنی است؛ که انسانیت را اختراع کرد، مکتب انسان سازی راه انداخت ، مردم را به انسان رهنمون ساخت. 🖍دانشمند عبدالعظیم حسنی است؛ که یار بودن را با تارو پود تلاش خود معنی کرد. 🖍دانشمند عبدالعظیم حسنی است. ✍️سید جواد محمدزاه https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
هات چاکلت خورشید این روزها از شرق دیگر طلوع نمی کند! ماه نیز شب را به صبح نرسانده، کت و شلوار را به تن می کند و یک لنگه پا منتظر عروس خانم می ایستند! تخته و گچ نیست! معرکه گیر ها؛ مار از درون جعبه بیرون نمی کشند! زنجیر پاره نمی کنند! ذائقه ها تغییر کرده است. هات چاکلت، اسپرسو،کاپوچینو از پرفروشترین سفارش های کافی شاپ های ایران به حساب می آید. شکلات داغ در سرزمین اسپانیا و ایتالیا مشهور است که این روزها جوانان ما با تغییر ذائقه خود روی هات چاکلت خامه یا مارشمالو استفاده می کنند. و ما همچنان نسل جوان را به یک استکان چای دعوت می کنیم. ذائقه ها تغییر کرده است. خانواده ایرانی اسلامی، آبگوشت را کنار گذاشته و پیتزای پپرونی را در صدر علائق خود نگه داشته است. وقتی ذائقه افراد و نسل نو و پرهیجان امروزی ما تغییر کرده و بهم ریخته است، چرا در برخی روشها ما در یک قندیل زمستانی سخت؛ با مقاومت بالا، توقف کرده ایم؟! پیشنهاد می کنم یک فنجان هات چاکلت را میل نمایید و بعد کمی قدم بزنید و دمی بیاسایید. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
سلام بر قهرمانان! آنهایی که؛ یک فیلم، یک رمان، یک کتاب، یک جشن بزرگ، یک نمایشگاه فوق العاده، یک خانه ... می سازند. اما سلام من به پهلوانان!!! آنهایی که هر هفته دارند. آنهایی که می سازند. والسلام سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
🔹کلین و هزار نکته روزی در روستای کلین شیخ ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق رازی معروف به کُلِینی، شیخ کلینی، ثقةالاسلام کلینی صاحب کتاب الکافی- یکی از کتب اربعه- و معروف ترین فقیه و محدث شیعه به دنیا آمد. چند نکته؛ 🔸نکته اول؛ طلاب دهه نودی، وارد حوزه های علمیه ای می شوند که اتاق اندیشه ورز و سلف غذاخوری و کتابخانه و سالن ورزشی و اساتید فاضل و عالم دارند.در گوشه ای دیگر از همان بنر تبلیغاتی؛ امتیازاتی از قبیل بیمه و پرداخت شهریه و امثال آن چشم نوازی نیز می کند. آموخته ایم که این ترقی در تکنولوژی و بهره مندی از امکانات جدید، بسیار لازم و درست است. هفته و ماه و ترم و سال نیز به طرفه العینی؛ پایه طلبه را از یک با همان منچ و نردبان معروف به پایه ده و درس خارج می رساند و طلبه با یک مراسم پرطمطراق عمامه گذاری به مقام لحیه و تسبیح و انگشتر نائل می شود که سعادتی بالاتر از این در حوزه های علمیه وجود ندارد. 🔸نکته دوم مرحوم کلینی ها با رنج و سختی فراوان کتابی را تالیف می کنند که هزاران سال از آن می گذرد و همچنان قامت برافراشته، هر عالم و دانشمندی را سر سفره خود میهمان می کند. طلبه های نو و هیبریدی این روزها، در کمترین سختی به استاد و حجره و کتاب و منابع؛ کدامین کتاب موثر حقیقی و گره گشای مردم را تالیف می کنند؟! 🔸نکته سوم سفر در قاموس طلبه کجاست؟ اگر کلینی و شیخ طوسی و فضل بن شاذان و علامه حسن زاده و عسکری ها درخشیدند و از شمع به مقام خورشید رسیدند؛ سفر کردند. رفتند. دیدند. شنیدند. گرما و سوزان را چشیدند. عرق ریختند. خجالت کشیدند. گشتند و گشتند و گشتند. خامی را به چهارده روایت صرف کردند و با پختگی راهی شدند. طلبه را هشت میخه در مدارس علمیه شهرستان چهار قبضه کرده ایم! مبادا سفری را تجربه کند! این روش هر چند برکاتی دارد اما طلبه را از نعمت سفر با دنیایی از اندوخته ها؛ غریب نگه می دارد. 🔸نکته چهارم شیخ کلینی ها با منابع اصیل از قرآن و روایات، هم آغوش بودند. نظام آموزشی طلاب، آنان را با اولیات قرآن کریم و روایات شریف دور می سازد. 🔸نکته پنجم نا امیدی در طلاب اینیستاگرامی و تلگرامی است. شیخ کلینی ها در همان عهد بوق؛ که نه مجازی بود و نه بازی کلش و نه استوری موشن ها؛ با کوهی از امید؛ درس خواندند و نوشتند و تحقیق کردند و موی سفید کردند. طلبه پایه چندم با کاسه چه کنم چه کنم در حال جنگیدن است و نا امیدی را در وجود خودش نهادینه می کند. 🔸نکته ششم شغل کلینی ها مشخص بود. آنان یک طلبه بودند. یک آخوند. یک روحانی. یک معمم. یک عبا بپوش. یک قرآن خوان. یک روایت دان. یک معلم. طلبه های شیک پوش و کفش واکس زده این سالهای نزدیک ما، پی در پی منتظرند تا سطح یک و دو را تکمیل کنند تا وارد دستگاه و اداره ای شوند و جذبی صورت پذیرد و تکلیف خود را ادا شده فرض می کنند. «19اردیبهشت سالروز بزرگداشت شیخ کلینی است» ▪️سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
درس اخلاق کجاست؟! حوزه علمیه، درس اخلاق را در یک بسته آموزشی مهر و موم کردند!!! دانشگاه چ؛ خبری از درس اخلاق نیست!! در مساجد و هیات، سخنرانی و تفسیر هست؛ ولی درس اخلاق کجاست؟!! پیامبر برای اخلاق مبعوث شد. فطرت انسان ها به اخلاق نزدیکتر است. والسلام سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
📌جمجمه صورت زیبا و شیک و مجلسی ما؛ چهارچوب جمجمه باقی می ماند. اگر چیزی بماند! از چشم و لنز و قرنیه؛ همین جمجمه برای شکستن، چشم نوازی می نماید! اگر چیزی بماند! از موهای افشان و ژل زده و ساعت ها شانه کرده؛ همین طاسی جمجمه، برق می زند و می ماند! اگر چیزی بماند! از دندان های ارتودنسی شده، ایمپلنت کرده؛ جمجمه ای دهان باز؛ می خندند و می ماند! اگر چیزی بماند! از گوش های نخراشیده و گوش به زنگ برای انتقال حرف های این و آن؛ جمجمه ای با هزار سخن می ماند! اگر چیزی بماند! از زبان سخن گو؛ زبان تیز، زبان تند، زبان خشم؛ جمجمه می ماند و بس ! اگر چیزی بماند! از مغز متراکم، مغز حسرت گرفته، مغز خسته، مغز نا امید؛ تنها چهارستون جمجمه باقی می ماند! اگر چیزی بماند! 💠 سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad رواندا/ یکی از رهبران روستا، پس از کشف اجساد بیشتر در یک گور دسته جمعی، جمجمه های متعلق به قربانیان نسل کشی رواندا در سال 1994 را روی هم قرار می دهد.
‼️در شگفتم! در شگفتم!! انسانی که از کابوس ترس می بیند و هر روز از فردای نیامده می ترسد؟! در آغوش خدا پناه نمی گیرد؟!« حسبنا الله و نعم الوکیل» درشگفتم!! مخلوقی که کوه غم و انده او را به زانو درآورده، و تمام رگهای امید او بسته شده است؛ به یونس نبی اقتدا نمی کند و ذکر یونسیه را به زبان نمی چرخاند؟! «لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» در شگفتم!! بیچاره ای که در کوی و برزن، کلاه سر او گذاشتند و طعم حیله را چشیده است؛ خاطره مکر فرعون را سرمشق نمی نویسد؟! «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد» در شگفتم!! چشمی که رنگارنگی درختان و موی افشان کرده طبیعت زیبا، خیره کرده است و دنیا در چشم او می درخشد؛ زیر سایه حول و قوه الهی دمی نمی ساید؟! «ماشا الله و لا قوه الا بالله» 💠سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ کَیْفَ لاَ یَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ: عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ کَیْفَ لاَ یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ « حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ » فَإِنِّی سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِهَا « فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ » وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اِغْتَمَّ کَیْفَ لاَ یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ - « لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ سُبْحٰانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِینَ» » فَإِنِّی سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِهَا - « وَ نَجَّیْنٰاهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ کَذٰلِکَ نُنْجِی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُکِرَ بِهِ کَیْفَ لاَ یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ - « وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ بَصِیرٌ بِالْعِبٰادِ» فَإِنِّی سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِهَا - « فَوَقٰاهُ اَللّٰهُ سَیِّئٰاتِ مٰا مَکَرُوا وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ اَلدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا کَیْفَ لاَ یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ - « مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ لاٰ قُوَّةَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ » فَإِنِّی سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِهَا -
🔸فتح اندلس و پل تمدن اسلامی «22 اردیبهشت سالرز فتح اندلس به دست مسلمانان» اندلس را عده ای به کنج تحلیل های سیاه خود برده اند و قلم و دوات برداشته و سیاه مشق می کنند! و مکرر از اندلس به یک تمدن باخته و از بین رفته و منهدم شده از طریق فساد و برهنگی و استعمار نام می برندو فریاد می زنند. 🔻ولی واقعیت چیست؟ 🔻حقیقت کجاست؟ 🔻اندلس؛ تمدن ساخت؟ موسی بن نضیر که تاج فرمانروایی شمال آفریقا را داشت با لشکری هفت هزار نفری به فرماندهی طارق بن زیاد در سال 92 هجری قمری، شبه جزیره ایبری(اندلس) را فتح کرد.و در مدت کوتاهی تمام شبه جزیزه ایبری ( اسپانیا و پرتقال) به دست مسلمانان فتح گردید و از سلسله جبال پیرنه گذشتند و به خاک فرانسه رسیدند و حکومت اسلامی اندلس را تا سال 897 بیش از هشت قرن به اهتزاز در آوردند. و بعد از آن نقطه اتصال جهان اسلام با اروپا و پل تمدنی همان اندلس گشت. اسلام از همان طلوع خود در غار حراء ندای اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ را سر داد و تفکر و تعقل را تا سرحداد چین یک فریضه واجب برشمرد. اندلس نیز یکی از کشورهای اسلامی بود که با تابیدن نور اسلام بر دلهای مردم، اندیشمندان بزرگی از میان آنان برخاستند و تمدن اسلامی را ساختند و شگفتی ها آفریدند.« لاین پل‏» مستشرق انگلیسى مى ‏نویسد: (اسپانیا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن، اروپا را نورانى ساخته بود) ابن‌حزم اندلسی،ابن باجه،ابن رشد اندلسی،محمد بن طُفیل،محیی الدین بن عربی،هراوی (از پزشکان بنام سرزمین اندلس)، ابن بیطار (داروساز و گیاه شناس مسلمان در اندلس)، ابن عبد ربه (مولف کتاب مشهور العِقد الفرید در تاریخ)، محمد بن احمد انصاری قرطبی (صاحب تفسیر مشهور به «الجامع لأحکام القرآن» معروف به تفسیر قُرطُبی)، ابن عبد البر (صاحب کتاب مشهور الاستیعاب فی معرفة الأصحاب) همه حاصل تمدن اندلس هستند که رشد کردند و بالیدند و منتشر شدند. این تحول و پیشرفت در اندلس زمانى بود که اروپا گرفتار دوره رکود علمى قرون وسطى بود! دکتر «مارتینز مونتابث‏» مستشرق اسپانیایى می گوید: (اگر حاکمیت هشت قرنه اسلام بر اسپانیا نبود، هرگز این کشور وارد گردونه تاریخ تمدن نمى ‏شد، این دوره در حالى که اروپاى همسایه، اسیر تیرگى جهل و عقب ماندگى بود، روشنایى خرد و فرهنگ را به آنجا منتقل کرد) با ایجاد مدارس رایگان، همگانى کردن آموزش و ترویج فرهنگ علم دوستى و دانش پژوهى در اندلس، بزرگانى در میدان علم و اختراع قدم نهادند و تازه‏ هایى را به بشریت و جهان علم عرضه کردند. در پزشکى با ظهور افرادى چون على بن عباس، زهراوى، باهلى، ابن زهر و . . . بدان پایه از تخصص علمى رسیدند که جراحى‏هاى دقیق چشم را انجام مى ‏دادند . مسلمانان اندلس در سایه دانش پژوهى و علم دوستى در اسلام، بدان پایه از پیشرفت در رشته‏ هاى مختلف علمى، صنعت، کشاورزى، شهرسازى و زیباسازى شهرها رسیدند که «جان دراپر» در «تاریخ پیشرفت فکر در اروپا» پس از توصیف شهر سازى و زیبا سازى شهر قرطبه (پایتخت اندلس) مى ‏نویسد: (هفتصد سال بعد از این تاریخ (زمانى که قرطبه چنین شکوهى داشت) هم حتى یک چراغ در راه هاى عمومى لندن و پاریس وجود نداشت و قرن‏ها پس از این تاریخ، افراد پیاده در شهر لندن و پاریس در روزهاى بارانى تا قوزک پا در گل فرو مى‏رفتند) مهندسان مسلمان در معمارى به قله‏ هاى رفیع این دانش دست‏یافتند و چنان آثار ماندگارى را از خود به جاى گذاشتند که امروزه بیش از 45 میلیون نفر جهانگرد سالانه از این آثار بازدید مى ‏کنند. یکى از این آثار که مسجد جامع شهر قرطبه است، از شاهکارهاى معمارى است، مسجدى با 4868 متر مربع فضاى سرپوشیده و باز، 1293 ستون که گاه ارتفاع آن به 9 متر مى ‏رسد، ولى قطر آن 25 سانتیمتر است، در حالى که در همان زمان ماهرترین مهندسان براى پیشگیرى از سقوط احتمالى چنین سقفهاى بلندى، قطر پایه‏ هاى سنگى ساختمان را کمتر از چهار متر قرار نمى ‏دادند. 💠سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
🔹کتاب را بخورید! نمایشگاه کتاب در مصلای تهران؛ فرصتی مناسب است تا محکی برای من و شما باشد تا ذائقه سنجی کنیم. 🔸کتاب را بعضی ها می خرند و می خوانند و از آن لذت می برند. 🔸چندین جلد گالینگور کتاب را برخی ها برای زیبایی و دکور در بوفه و کتابخانه منزل می خرند و می گذارند. 🔸کتاب های رنگارنگ و خوش نقش، اطلس ها، دائرة المعارف ها را گاهی می خرند و از زیبایی آن سرمست می شوند. 🔸گروهی از خردمندان؛ کتاب را می خرند که خریده باشند. 🔸و انگشت شمار هستند که کتاب را می خرند و می خوانند. نمایشگاه کتاب یک بازار برای عرضه محصولات نوشتاری است که همه قوانین بازار را دارد. از ویترین و راه های فروش و تخفیف و بازاریابی و مشتری مداری، وتفاوت آن با قابلمه و لباسشویی؛ کتاب است. 📌کتاب را باید خورد. ریز ریز کرد. لقمه لقمه کرد. سرسفره باید گذاشت تا خانواده با سس خردل میل نمایند. وقتی کتاب خورده شود، تبدیل به ویتامین و پروتئین می گردد و وارد افکار و اندیشه می شود و حالا رفتار تغییر می کند و جامعه را متحول می سازد. ‼️کتاب خوردنی است. 🌾البته همه کتاب ها خودرنی نیستند. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
با خودم هستم! با شما هستم! ساختن را چقدر یاد گرفتیم؟! بلد هستیم؟! امام صادق (ع) ساخت! مکتب سازی راه انداخت. والسلام سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
تلگراف اختراع نشده بود! تلفن نبود! از تلگرام و ایتا و اینیستاگرام خبری نبود! ماهواره امواج نداشت! اینترنت آنتن نداشت! امام پیامبر اعظم تمدن اسلامی را شکل داد!!! چگونه؟! با {} با {} با رابطه با{} والسلام سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
یک مرد یکی سبیل کلفت می کند و روز و شب آن را می تاباند و جار می زند که من یک مرد هستم! آن یکی دمبل و هالتر می زند تا بازو و هیکل بسازد، همچون رونی کولمن که من یک مرد هستم! آن جوانک مغرر؛ یک سیگار به لب می زند و دودی راه می اندازد تا همه بدانند که مرد شده است! آن شوهر ذوزنقه که هنوز امضای قواله ازداج او خشک نشده؛ با داد و بیداد در خانه؛ می گوید، من یک مرد هستم! آن برادر قلچماق، دست برادر خود را می شکند و پدر را به کنج زندان می برد و می گوید من یک مرد هستم! بهجت یک مرد بود. یک مرد تمام عیار. یک مرد واقعی. محمد تقی بهجت فومنی در مقابل شیطان یک مرد بود و ایستاد و مبارزه کرد. هر روز خودش را در آیینه می دید و موهای خود را شانه می کرد. لباس خود را اتو می زد و مرتب می پوشید. با مردم و شاگردان سخن می گفت وحرف می زد و می خندید. پول زیر دست و بال محمد تقی رفت و آمد می کرد. حرف ها را می شنید. قصه ها را می دید. بازی دعوای همسایه و زن و شوهر را جورچین زندگی می ساخت. بهجت یک مرد بود. یک مرد تمام عیار. یک مرد واقعی. محمد تقی بهجت فومنی: «آمده‌ایم با زندگی‌کردن قیمت پیدا کنیم نه با هر قیمتی زندگی کنیم» «27 اردیبهشت سالروز رحلت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت فومنی» سید جواد محمد زاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
خصم روزی دندان های تیز و برنده گرگ را می بینید که می خروشد و زوزه می کشد؛ چوپان با صدای بلند فریاد می زند؛ دشمن! دشمن! فرار کنید! گوسفندان دو پا قرض می کنند و به کوه پناه می برند! روزی موش ناقلا از دشمنی دیرینه با جناب گربه؛ در یک سوراخی پنهان می شود! آدمی نمی داند که اگر پا به مدرسه بگذارد و الفبا بیاموزد؛ بر قله موفقیت می ایستد. آدمی نمی داند که اگر پدر را بر چشم و و مادر را بر سر ننهد؛ زندگی نکرده است! همان مرده متحرک است. آدمی نمی داند که اگر در جوانی بیل بر زمین دانش نکوبد و کلنگ بر کجی های اخلاقی خود نزند؛ در بزرگسالی ثمری و باری نخواهد داشت! آدمی نمی داند که اگر مهر و محبت در دل فرزند خود نکارد؛ باید در پیری و شکستگی، خانه سالمندان را هر روز قدم بزندو با کهنسالان چای بنوشد. آدمی نمی داند که اگر دست بر سجاده نرساند و قامت برای نماز راست نکند، در قیامت بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد. نمی داند که نمی داند! نا آگاهی دشمن است. «اَلْجَهْلُ خَصْمٌ» امام حسن عکسری علیه السلام .[الدرّة الباهرة : 44 .] ✍️ https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
علیک گل که در میان خاک خانه می کند؛ نهال درخت که روزهای کودکی را در دل تاریک خاک می گذراند تا درخت گردو و درخت انجیر و سیب و انار شود؛ جنین که در رحم مادر، از نطفه به علقه و مضغه و عظام می رسد؛ طفل گریز پا و پر چنب و جوش که وارد مدرسه می شود؛ الف، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ... را می آموزد؛ مادر صبح قابلمه را بر اجاق می گذارد؛ نخود و لوبیا و پیاز و گوشت را برای یک آبگوشت بار می گذارد؛ پسرک و دخترک نو رسیده؛ تا سی و دو دندان خود را در بیاورد؛ گل وو نهال و جنین و طفل و مادر و همه رشدها و موفقیت ها در میانه روی است. تند و کند ندارد. کم و زیاد؛ همان آبگوشت را شور یا بی نمک می کند. طفل زودرس یا نمی ماند یا ناقص می ماند. پر خوری؛ هزار مرض بر بدن می نشاند. کم خوری؛ چند هزار مرض را بر جسم می نشاند. میانه روی باید کرد. امام حسن عسکری علیه السلام : «عَلَيْكَ بِالإقْتِصادِ» «نه زیاده روی و نه کوتاهی» [احقاق الحق 12 ص 467] ✍️ https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
ادب دست بر سینه کناری نشست. قلم برداشت و مشق ها را مو به مو نوشت. سفره را چین و واچین و خوش رنگ پهن کرد. سلام به پدر و مادر را ترک نکرد. جلوتر از معلم راه نرفت. شنیده بود که خنده و شادی از نشانه های یک انسان مومن است. می خندید و لبخند بر لب داشت. اول هر غذایی بسم الله را بر زبان می آورد. مغرور و خودشیفته شد که همه آداب را می دانم. روزی هر چه گندم از ادب انبار کرده بود در آتش یک خنده و قهقهه سوخت و خاکستر شد. شنیده بود که باید خندید و مسرور و خوشحال بود تا ادب را معنی کند. وردی را بدست آورده بود ولی سوراخ دعا گم کرده بود! در کنار آدم غمگین؛ شادی کردن دور از ادب است. همدلی با او که در دل غم دارد و چهره برافروخته بر سیما دارد؛ از هر خنده ای لازم تر است. امام حسن عسکری علیه السلام : «لَيسَ مِنَ الأدَبِ إظهارُ الفَرَحِ عِندَ المَحزونِ» شادی کردن در نزد آدم غمگین، دور از ادب است. [تحف العقول : 489] ✍️ https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
کشت و کار گندم را کسی کاشت؛ خربزه نمی تواند درو کند. درخت گردو؛ هندوانه به عمل نمی آورد. جناب شیر؛ خرگوش نمی زاید. کوه در گوشه ای نشسته و صدای پژواک ما را تکرار می کند. جهان فعل است و کارهای ما یک فریاد که گوش همانی را می شنود که گفته شده است. زندگی؛ کاشتن است. بذر نشاندن در دل این و آن! سنگ زدن به کینه و خشم ها! داس برداشتن برای درو کردن حسادت ها! کاشتن و درو کردن است. تو اگر گفتی؛ سلام؛ سلام خواهی شنید. تو اگر گفتی؛ خفه، خفه خواهی شنید. تو اگر رفتی به عیادت؛ عیادت خواهند آمد. تو اگر نشستی بر عیب ها؛ عیب تو بر کوه خواهند گفت. من اگر کفش مهمان را جفت کردم؛ سفره پهن ساختم؛ ایزد در بیابان سفره بهشتی پهن می کند. من اگر دست بلند کردم بر گوش برادر زدم؛ برادری دیگر در گوش من نوازش نخواهد کرد. هر چه بکاری همان خواهد رویید. امام حسن عسکری علیه السلام : «مَن يَزرَع خَيرا يَحصُد غِبطَةً» هر کس خوبی بکارد، خوبی برداشت می کند. [بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 373 ] ✍️ https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
پشیمانی شیر را اگر دیگ بتکانی؛ یا ماست می دهد یا کره می دهد. اسب؛ گاو نمی زاید. گاو؛ هیچگاه یک کره خر بدنیا نمی آورد. گندم را کسی کاشت؛ هندونه قاچ نمی کند. هر چه در زمین دنیا بکارید، همان را روزی خواهید دریافت کرد. مهر و محبت! قهر و کینه! دوستی و عاشقی! خشم و نفرت! صدای؛ ای وای، ای کاش، چرا، نه، اینطوری چرا شد، نمی دانستم، نمی خواستم، همه این کلمات آوای یک پشیمانی است که روزی که بدی را کاشتیم ندانستیم که آینده پشیمان خواهی شد و انگشت به دهان خواهید گرفت. خورشید روز طلوع می کند تا سیاهی بدی ها را بسوزاند و آب کند. ماه با تیرگی و ظلمت شب برمی خیزد تا هر آنچه از بدی ها است را پنهان کند. باران ریز ریز می بارد که هر چه بدی کاشتید؛ بشوید و ببرد. امام حسن عسکری علیه السلام : «مَن يَزرَع شَرّا يَحصُد نَدامَةً» هرکس بدی بکارد، پشیمانی درو می کند. ✍️ https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad