زلزله در سوماترا، سانحهی هوایی در روسیه، مردی که سی سال دخترش را در زیر زمین زندانی کرد، حقوق بالا در بانکهای آمریکا، حمله در پاکستان، استعفای رئیسجمهور مالی و...
❌ آیا واقعاً نیاز است همهی این چیزها را بدانیم؟
ما به طرز اعجابآوری بمباران اطلاعاتی و خبری شده ایم.
اخبار برای ذهن شبیه به قند است برای بدن:
اشتها آور، آسان هضم و در دراز مدت بسیار مخرب.
دلایل زیادی برای دوری از اینگونه اخبار وجود دارد.
اول اینکه مغز ما به انواع اطلاعات واکنش های نامتناسبی نشان میدهد، اخبار جنجالبرانگیز، غافلگیرکننده، مردممحور و پر از جزئیاتی که مدام در حال تغییر است و برای زندگی ما بی فایده و بلکه مضر.
تولیدکنندگان خبر از این موضوع به نفع خودشان بهرهبرداری میکنند نه ما .
حساب کنیم سالی که گذشت چگونه گذشت؟
در یکسال گذشته احتمالاً چندهزار خبر کوتاه به ما رسیده. شاید روزی بیست سی خبر...
کدام خبر ها به ما کمک کرده تا تصمیم بهتری بگیریم برای زندگی، کار یا شغل مان ؟ نام ببریم و مقایسه کنیم با شرایطی که این خبر را نمیدانستیم. بسیاری از خبرهایی که شنیدم و دنبال کردیم تنها فایده شان برای ما اتلاف وقت بود.
در کتاب #اینترنت_با_ما_چه_میکند آمده است:
محتوای یک رسانه صرفاً آن تکه گوشت لذیذی است که سارق جلوی سگ نگهبانِ ذهن ما میاندازد تا حواسش را پرت کند!
کاری که اینترنت میکند این است که ذرهذره ظرفیت تمرکز و تعمق ما را میخورد.
و ذهن از آن پس توقع دارد که اطلاعات را به آن شیوهای که اینترنت توزیع میکند، یعنی به شکل جریان سریعی از ذرات، جذب کند.
زمانی یک شخص در دریای واژگان غواصی میکرد...
اما اکنون با وجود اینترنت فقط با جت اسکی در سطح دریا حرکت میکند!
تمرکز و تعمق مان را از دست دادهایم.
کتاب نمیخوانیم و فکر میکنیم خلاق تـــــر شدهایم و زندگیِ آسانتری داریم. اما در زیر حجم زیادی از اطلاعات دست و پا میزنیم که هیچ ارزشی برای ما ندارد!