. کاسبان تحریم یا تاجران باقالی! تا چند وقت پیش که وجود چیزی به نام «مکانیزم ماشه» را در برجام از بیخ منکر میشدند تا اینکه عراقچی وجودش را رسما تایید کرد. حق هم داشتند. پذیرفتن اینکه یک نفر قراردادی را امضا کند و بندی را در آن بپذیرد که اگر طرف مقابل هم به تعهداتش عمل نکرد و تو اعتراض کردی، خود به خود تو محکوم شوی، انقدر ناباورانه است که نمی‌خواستند زیر بار چنین انگ حماقتی بروند. حالا که دیگر تشت رسوایی‌شان از بام افتاده، سرنا را از سر گشادش می‌نوازند که چرا از مکانیزم ماشه نمی‌ترسید و زودتر یک کاری نمی‌کنید؟ بعد پیشنهادشان برای آن «کار» که باید بعد از «ترسیدن» انجام دهیم چیست؟ اینکه دوباره به نسخه همان‌هایی که چنین بند احمقانه‌ای را پذیرفتند عمل کنیم! بعد که به رویشان می‌آوری که عموجان انقدر حماقت اذیتت نمی‌کند، طلبکار می‌شوند که اصلا شما چرا ناراحتید؟ فوق فوقش مملکت برمی‌گردد به شرایط قبل از برجام دیگر! جل الخالق! آدمیزاد انقدر وقیح نوبر است به خدا! ده سال مملکت را علاف کردند. ده سال عمر مردم را تلف کردند. ده سال دروغ گفتند و منکر شدند و به منتقدان کاسب تحریم گفتند. ده سال فرصتی که می‌توانست خرج پیشرفت و مقابله با تحریم شود را صرف شرطی شدن اقتصاد و جامعه کردند. برای امضای چنین حماقتی صدتا صدتا سکه گرفتند. سالها زحمات دانشمندان کشور را به باد دادند و حالا با وقاحت می‌گویند چیزی نشده، برمیگردیم به ده سال قبل! به یکی گفتند زیاد باقالی نخور برای عقلت ضرر دارد. گفت من سه تا خانه داشتم فروختم، همه را باقالی خریدم و خوردم هیچ طوریم هم نشد! ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan

گول داریم تا گول! ماهبندان | محمدرضا شهبازی https://eitaa.com/joinchat/1672544327Ce9f226d35a

مطالعه این کتاب را در ماه رمضان از دست ندهید! ماه رمضان فرصت خوبی است تا علاوه بر قرائت قرآن، آیات سیاسی اجتماعی قرآن نیز مورد توجه و تامل قرار گیرد زیرا بسیاری از اتفاقات مهم روز، موضوعاتی است که ۱۴۰۰ سال قبل در قرآن پیش بینی و ریشه های آن بیان شده است. لذا اگر کسی با قرآن انس داشته باشد و به خصوص با نکات سیاسی اجتماعی این کتاب الهی آشنا باشد، در فهم و تحلیل خیلی از اتفاقات مهم، جلوتر است. به همین مناسبت پیشنهاد میکنیم کتاب ارزشمند "سی آیه سیاسی؛ بررسی و پاسخ به ۳۰ مساله اجتماعی و سوال سیاسی روز جامعه" را مطالعه کنید. کتابی پرنکته که توسط دو قرآن پژوه جوان (شبیر فیروزیان و علیرضا معاف) نوشته شده و اگر در هر روز ماه مبارک رمضان یک آیه به همراه تبیین آن را مطالعه کنید در پایان ماه رمضان حتما اندوخته های دینی و قرآنی ارزشمندی به دست خواهید آورد. قیمت این کتاب ۲۹۴ صفحه ای ۱۸۰ هزار تومان و هزینه ارسال به سراسر کشور ۵۰ هزار تومان است. در صورتی که مجموع خرید از کتابفروشی بالای ۱ میلیون تومان باشد، هزینه ارسال رایگان است. ♦️سفارش اینترنتی👇        @Ketab_hafezeh_tarikhi 🔹خرید حضوری: خ انقلاب، روبروی سردر دانشگاه تهران، پلاک ۱۲۴۸، کتابفروشی حافظه تاریخی (کتاب اندیشه)

🔺رساله همتیه باتوجه به اینکه جناب قشقاوی گفته‌اند استیضاح آقای همتی گناه کبیره‌ست، دفتر این مجتهد عالی‌قدر تعدادی از پاسخ‌های ایشان به سوالات شرعی مردم را منتشر می‌کند: 🔸س: بازنشر صحبتهای آقای همتی درباره نقش دولت در قیمت دلار در دولت آقای رییسی چه حکمی دارد؟ اگر چنین چیزهایی را که عده‌ای مرتد بازنشر می‌کنند لایک کند چه؟ 🔹ج: بازنشر آنها حرام است. اگر تعمدا لایک کرده که خود نیز مرتد است. اگر دستش خورده، لایک خود را بردارد و بعنوان کفاره، یک پست حمایتی از آقای همتی منتشر کند. 🔸س: چک کردن کانالهای اعلام قیمت لحظه‌ای دلار حکمش چیست؟ 🔹ج: برای مردم عادی جایز نیست. کسانی هم که دستشان در کار است و لازم است چک کنند، میس بندازند، خودمان لینک کانال اصلی را می‌فرستیم. 🔸س: پدر خانواده‌ای با دیدن قیمتها در فروشگاه به فروشنده اعتراض کرده و فروشنده گفته بخاطر افزایش قیمت دلار است. پدر عصبانی شده و بر جد و آباء فلانی لعنت فرستاده. برای جبران چه کند؟ 🔹ج: تا چهل روز دهان خود را با زهرماری اصل ماساچوست بشوید. بعد در هفت فروشگاه به مدت چهل روز برای جد و آباء همان فلانی خیرات کند. احوط آن است که یکی از فروشگاه‌ها همان فروشگاهی باشد که لعنت فرستاده. 🔸س: شک بین ۹۳ و ۹۴ تومان برای خرید دلار چه حکمی دارد؟ آیا منتظر باشد با تدابیر آقای همتی قیمت دلار پایین بیاید بعد خرید کند یا نه؟ 🔹ج: کسی که فکر می‌کند با تدابیر آقای همتی قیمت دلار پایین می‌آید سفیه است و بر اساس قاعده «ولا تؤتوا السفهاء اموالکم» سفیه تکلیف و اختیار ندارد. باید پولش گرفته و در بورس سرمایه‌گذاری شود. (برای دریافت اسم کارگزاری آشنا کلمه پاچه را کامنت کنید) ماهبندان | محمدرضا شهبازی https://eitaa.com/joinchat/1672544327Ce9f226d35a

چهل سال پیش، آمریکا یکی از نوچه‌هایش را انداخت جلو برای جنگ با ایران. چهل سال پیش برای آمریکا افت داشت که خودش با ایران دست به یقه شود و به لباس‌های ژیگو‌لش توسط جوانان نوسبیل انقلاب اسلامی گرد و خاک بنشیند. اما حالا -یعنی چهل سال بعد- خود آمریکا آمده وسط و با ضعیفترین دست‌پرورده انقلاب اسلامی دست به یقه شده. حالا دیگر آمریکا ابا ندارد همه بفهمند ابرقدرت قرن بیستم مجبور شده خودش آستین بالا بزند و به جنگ  یمن که فقیرترین کشور عربی‌ست برود چون از مهمترین نوچه منطقه‌ای‌ش یعنی عربستان بعد از چند سال جنگ کاری برنیامد و سگ هایش هم آنقدر بدبختی دارد که به این نمی‌رسد. چهل سال پیش ایران اصرار داشت نه با صدام که دارد با نوچه‌ی غرب و آمریکا می‌جنگد و آنها دارند موشک و سلاح و بمب شیمیایی و... به عراق می‌دهند و حالا آمریکا اصرار دارد بگوید یمن نوچه ایران است و ترامپ می‌گوید هر گلوله‌ای که حوثی‌ها شلیک کنند مسئولیتش با ایران است. اینکه در این چهل سال چه کسی قوی‌تر شده و چه کسی ضعیفتر، از همین تغییر رویارویی‌ها مشخص است. تغییر موازنه قدرت از همینکه آمریکا قید سیس و پز ابرقدرتی را زده و شخصا به جنگ بازوی ایران آمده و این را در بوق و کرنا هم کرده مشخص است. اما دعای من در شب قدر امسال قبل از دعا برای پیروزی در این رویارویی، دعا برای فهم همین موقعیت و تغییر موازنه است. پیروزی وقتی حاصل می‌شود که اول فهمیده باشیم ما بعد از چهل سال کجا هستیم و آنها کجا. اگر این را فهمیدیم و دست روی زانو گذاشتیم و یا علی گفتیم و به قدر توان و در شان این صحنه کارزار، کار کردیم آنوقت می‌شود انتظار داشت که نصرت خدا هم شامل حالمان شود. پس خدای بزرگ! خدای رزمندگان پابرهنه یمن. خدای کودکان شهید شده در غزه. خدای مادران چشم‌ به راه شهدای گمنام. خدای همه ستم‌دیدگان تاریخ. خدای بردگان کشته شده در کشتی‌های برده‌داران مال‌اندوز. خدای همه پدران شرمنده از تهی‌دستی که زیر سیطره چرخ‌های سرمایه‌داری جهانی هر روز فقیرتر می‌شوند، در این شب‌های قدر حالی‌مان کن با خودمان چند چندیم و چقدر میراث‌دار همه نبردهای حق و باطل تاریخیم. ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan

این سکانس از روزی روزگاری را حداقل سالی یک‌بار باید دید و چه بهتر که آن یک‌بار دم شبهای قدر باشد. حداقل سالی یک‌بار آدم باید مثل مرادبیگ رد نگاه قلی‌خان‌ش را بزند و در انتهای برهوت چشم بدوزد به عمر رفته. سالی یک‌بار باید آدم تعارف را با خودش کنار بگذارد و مثل قلی‌خان به روی خودش بیاورد که خان نبوده. آن آه جگرسوز قلی‌خان؛ آن اشکی که دو دستی چسبییده به گوشه چشمهایش تا نلغزد و نریزد؛ آن آخرین پک‌های عمیقش به چپق، آن بغض گلوگیر که صدایش را موقع گفتن «نشد» الک می‌کند، بدجور دست و دل آدم را می‌لرزاند. خدایا ما خان نبودیم، رحم کن، نذار مشغول ذمه خودمون بشیم... ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan