ایتا - مَهبد

هوا سرد است و من در آتش ؛ جامم پر شده از اشک ..
اشکی که برای باران می بارد ؛ اشکی که برای چتر های خاک خورده می بارد ..
خواستم وصفش کنم، خواستم آن را بنویسم ؛ اما قلم سوخته ام یاری نکرد ..

47 مشاهده14:02

مَهبد

تو چه دانی که 
چه ها کرد فراغت با من ...

45 مشاهده09:07

مَهبد

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟

45 مشاهده09:08

مَهبد

دردیست‌ به‌ جانم‌ ولی‌ نیست‌ طبیبی ؛
پنهان‌ شده‌ در‌ خنده‌ی‌ من‌ بغض‌ عجیبی️.

47 مشاهده09:10

مَهبد

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من ؛
چه جنونی، چه نیازی، چه غمی ست؟

46 مشاهده09:11

مَهبد

غمگینم و این ربطی به خیابان ولی عصر ندارد ! که درختانش سالهاست مرا از یاد برده‌اند ...

غمگینم و این ربطی به تو ندارد ؛
که پسر همسایه‌ام نبودی !

45 مشاهده09:14

مَهبد

غمگینم و این ربطی به تو ندارد ؛ که پسر همسایه‌ام نبودی !

تا هر صبح پنجره را باز کنم.
بی آنکه جواب سلامت را بدهم !
با بنفشه‌ای در گیسوانم ..

100 مشاهده09:15

مَهبد

تا هر صبح پنجره را باز کنم. بی آنکه جواب سلامت را بدهم ! با بنفشه‌ای در گیسوانم ..

غمگینم که عشق این‌همه مهربان است !....

67 مشاهده09:15

مَهبد

___

42 مشاهده14:35

مَهبد

کوری یعقوب یا رسوایی بانوی مصر؟؟
اولی عشق است اما دومی تاوان عشق:)

1 مشاهده14:35

مَهبد

ای کاش از تو هیچ نمی‌گفتمش ببین
دریا هم این‌چنین که منم بردبار نیست

1 مشاهده14:58

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی