مَهبد
غمگینم و این ربطی به خیابان ولی عصر ندارد ! که درختانش سالهاست مرا از یاد بردهاند ...
غمگینم و این ربطی به تو ندارد ؛
که پسر همسایهام نبودی !
مَهبد
غمگینم و این ربطی به تو ندارد ؛ که پسر همسایهام نبودی !
تا هر صبح پنجره را باز کنم.
بی آنکه جواب سلامت را بدهم !
با بنفشهای در گیسوانم ..
مَهبد
تا هر صبح پنجره را باز کنم. بی آنکه جواب سلامت را بدهم ! با بنفشهای در گیسوانم ..
غمگینم که عشق اینهمه مهربان است !....