هدایت شده از - گمشدهمیانافکار -
زندگی میتونه خیلی ناگهانی مثل آب و هوا عوض بشه ؛ قرار نیست که همیشه هوا آفتابی باشه و قرار هم نیست که همیشه برف بباره .
Demon Slayer "
مَهبد
پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی ست پشت پرچین من این سو همه اش ویرانیست
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
مَهبد
انفرادی شده سلول به سلول تنم خود من در خود من در خود من زندانیست
دست های تو کجایند که آزاد شوم؟
هیچ جایی به جز آغوش تو دیگر جا نیست
مَهبد
دست های تو کجایند که آزاد شوم؟ هیچ جایی به جز آغوش تو دیگر جا نیست
ابرها طرحی از اندام تو را می سازند
که چنین آب و هوای غزلم بارانیست
مَهبد
ابرها طرحی از اندام تو را می سازند که چنین آب و هوای غزلم بارانیست
شعر آنیست که دور لب تو می گردد
شاعری لذت خوبیست که در لب خوانیست
ایستاده ام؛ قاطعانه، مصمم و چشم در چشم
روزگار ترش و عبوسی که آدمی را دست کم می گیرد...
نرگس صرافیان طوفان
میدانی جان دلم
خیلی ها میگویند
عشق شهریار حسابی ناب بود
میگویند ای کاش کسی
شبیه شهریار ما را میخواست
ولی من ترجیح میدهم
عشقمان شبیه شاملو باشد
تو بخواهی ،من هم بخواهم
شهریار یک عمر ،
تنها و یک تنه خواست
من این عشق را نمیخواهم
اما به تو قول میدهم
تو احمد باشی
بیدرنگ ،یک عمر آیدا خواهم شد