لحظه ی رفتن تو بغض من گریه شد و راه تماشا را بست ، از تو جز منظره ای تار ندارم در یاد .
زمان عجیبی در طول شبانه روز وجود داره
یه تایم کوتاه ۱ ساعته احتمالا یک ساعت قبل از طلوع
خیابونا یه تاریکی خاصی دارن و هیچکس بیرون نیست ، نسیم خنکی میوزه و فقط صدای گنجشک ها میاد .
تایم خوبیه ! احتمالا برای مردن .
وقتی اسمتو از چیزی که خودم save کردم به اسم خودت برگردوندم بدون هیچ پس و پیشی
بدون بمیری ام دیگه فایده نداره .
خداوند به شما فرمان میدهد که امانت را به صاحبش برگردانید .
قلب من را به من برگردان :)
میترسم که ازت بخوام به زندگیم برگردی .
میترسم اونقدر آدمای متفاوتی شده باشیم که تو جلوی من بشینی و خودت هم جای خودت رو برای من پر نکنی .
پروسه ی کنکور از دور یچیز فوق العاده راحت و خوشگله ، از نزدیک تیغه ی لبه گردنه
هرچیزی هست جز یچیز دلخواه
بهت گفتم دیگه دوستت دارم کافی نیست و تا وقتی یه جمله پیدا نکنم که حق مطلبو ادا نکنه بهت نمیگم دوستت دارم
گفتی مشتاقی ببینی چی جایگزینش میکنم
وقتی رفتی سه هفته ای میشد که بهت نگفته بودم دوستت دارم
نمیدونم شاید تو یادت نبود که من دارم میگردم ، شاید فکر کردی دوستت ندارم که نمیگم
بیخیال جمله ی جدید ، ببین دارم میگم دوستت دارم
حیف نبود نشنیده بری؟