محبوب من! منصوره رضایی
کرونا که از قم شروع شد، عدهای آدم نابخرد عقدههایشان از حکومت را بر سر مردم صبور و نجیب این شهر کویری خالی کردند و توییت زدند که قم را قرنطینه کنید بلکه آخوندها بمیرند و ما راحت شویم. در ذهن کوچک آنها همهی مردم قم آخوند هستند و همهی آخوندها فاسد! چیزی نگذشت که کرونا به کل کشور سرایت کرد و جزع و فزع ازمابهتران به آسمان برخاست.
مسمومیت دختران دبیرستانی از قم شروع شد و مثل خیلی مسائل دیگر مسکوت ماند و دستآخر هم مشخص نشد چرا و چگونه چنین شد؟ همان روزها که دیدم جان معلم و دانشآموز به قدر پشیزی ارزش ندارد برای استعفاء از وزارت فشل آموزشوپرورش مصممتر شدم. طبق معمول، پای قم در میان بود و هر روز عدهای دختر بیگناه مسموم میشدند اما کسی چیزی نمیگفت تا اینکه مسمومیتها به مدارس تهران و شهرهای دیگر رسید و از بس سروصدا کردند ناگهان قطع شد!
چندوقت پیش یک دختر ناخلف منسوب به قم، در مصاحبهای شرکت کرد و در پاسخ سؤال مجری، «قمیبودن» را علت فحاشی و بیادبی و گستاخی و دهاندریدگیاش دانست. کامنتها پر از دست و هورا و احسنت و زه بود از طرف همان جماعت نابخرد بیمطالعه که نمیدانستند فقط در حوزهی زبان و ادبیات فارسی، چه چهرههای بزرگی از خاک قم برخاستهاند، نمونهی بارزش دکتر علی اشرف صادقی مثلاً.
حالا که آن دهاندریدگی و توهینها به خودشان رسیده در برابر آن فرد وقیح، ژست وطنپرستی گرفته و قد علَم کرده و خواستار محاکمه و حتی اعدامش شدهاند!
احوال این جماعتِ احوَل، مرا یاد این حکایت جناب سعدی میاندازد:
شبی دود خلق، آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شُکر گفت اندران خاک و دود
که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
اگر چه سرایت بوَد بر کنار؟
https://eitaa.com/mahbubeman
محبوب من! منصوره رضایی
مؤسسهی قافِ قلم برای سومینبار برگزار میکند: دورهی طنزنویسی شادباش با رویکرد خودشناسی در هشت ج
تف به ریا😅
با این اوصاف، بهانهای برای شرکتنکردن در کارگاه طنزنویسی باقی میمونه؟
ثبتنام:
@shooreneveshtan
اگر تنها دستاورد دورههای طنزنویسی همین باشد که این دوست عزیز آلبینو (زال) در خطهای آخر گفته برای تمام عمرم کافیست.
اگر شما هم میخواهید خودتان را بپذیرید و با خودتان کنار بیایید و کنار ما بخندید فقط تا فردا فرصت دارید. سه ظرفیت بیشتر باقی نماندهها. بشتابید پس. :)
نشانی ثبتنام:
@shooreneveshtan
ما را به جز تو در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بِضاعتِ مُزْجاة ور قبول
بضاعتِ مُزجاة ( کالای کمبها) بخشی از جملهایست که برادران یوسف، خطاب به او که عزیز مصر شده، میگویند. (قالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ)
حالا یکبار دیگر آن بیت عاشقانه را بخوانید و ببینید کلمهی عزیز چقدر هنرمندانه به کار رفته.
https://eitaa.com/mahbubeman
هدایت شده از فیضِ فیض
به نام خدا.
کتاب "یکیشون خیلی خوبه" که "خاطرات طنز خواستگاری دختران" است کتاب خوبی است!
هر چی سعی کردم خیلی لفظ قلم و با عبارات شکیل و مناسب جمله رو ببندم نشد!
به هر حال این کتاب که قابلیت و امکان فوقالعاده آویزونشدن داره (شرح در تصویر!) به بررسی و نقد خواستگاریها و خواستگارهای عجیب و غریب از نگاه دختران با زبان طنز پرداخته.
شاید از معدود کتابها و یا تنها کتابی بود که حین خوندنش به کرّات با صدای بلند میخندیدم و این به جهت قلم قوی نویسنده کتاب یعنی خانم دکتر رضایی است.
کتاب، بی توجه به اینکه روی موضوع حسّاسی دست گذاشته، نامردی نکرده و خودش هی روی موضوعات +١٨ مانور داده! حتی یکی دو جا کنایه نمیزد به نظرم بهتر بود! به هر حال حین خوندن کتاب دائما میگفتم واقعا مجوّز گرفته؟ ولی گرفته!
با توجه به اینکه خودم بارها خواستگاری رفتم بعضی از موارد مذکور در کتاب عینا یا تقریبا برای خودم هم پیش اومده ولی از زاویه غلامان... ببخشید پسران!
نشریه مهرستان کتاب رو منتشر کرده و در اینترنت هم قابل دسترسیه.
این هم یه تبلیغ بی جیره مواجب برای نویسنده و نشریه! ):
شاد و پیروز باشید! (:
#معرفی_کتاب
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
دوستان عزیزم
اگر کتاب «یکیشون خیلی خوبه» رو خوندید لطف میکنید نظرتون رو در کامنتهای این پست اینستاگرام، بنویسید؟ 🙈💚
دوستان قمی!
اگر شنبه ساعت پنج عصر وقتتون خالیه خوشحال میشم ببینمتون. 💚💚
https://eitaa.com/mahbubeman
چه راههای سادهای برای پول درآوردن وجود داره، بعد ما باید دنبال حقالتألیف و حقالتحریر و حقالتدریس و حقالتفویت* باشیم. :)
*حقالتفویت: حق وفات، حق مرگ، یه چیزی توی مایههای بیمهی عمر.
https://eitaa.com/mahbubeman
ماه که گرفت یادم اومد برای امتحان علوم کلاس چهارم یا پنجم ابتدایی، خسوف و کسوف رو قاطی میکردم. آخرش کدگذاری کردم و گفتم: «اولِ خورشید خ هست، اول خسوف هم خ هست پس ماهگرفتگی میشه خسوف!»
https://eitaa.com/mahbubeman
از استاد به دانشجو:
آخر برگههای امتحانیتون نامهی الکی ننویسید و بیخودی نکوناله نکنید. الآن برگهی یه دانشجو رو تصحیح کردم؛ خوب نوشته بود و در طول ترم هم دانشجوی خوبی بود. از طرفی هم بهخاطر شرایط جنگ و عقبافتادن امتحاناشون و اینها یکی دو نمره به همه اضافه کردم و خلاصه، این دانشجو نوزده شد یا نوزده گرفت. یه دفعه دیدم آخر برگه یه نامهی عریض و طویل نوشته و عذرخواهی کرده که نتونسته این درس رو بخونه و اگه لطف کنم فقط پاسش کنم کافیه. منم شک کردم که نکنه اشتباه تصحیح کردم؟ دوباره تصحیح کردم و دیدم میشه کمتر بشه لکن وجدانم قبول نکرد که نمرهی اولیه رو تغییر بدم. احتمالاً دچار کمالطلبیای چیزیه این بچه.
https://eitaa.com/mahbubeman