من هیچوقت ورزشکار حرفهای نبودهام اما هرازگاهی که کوه میروم یا میدوم یا وزنه میزنم هرچه شدت ورزش بیشتر میشود حتی یک پرِ کاه هم مثل کوه میشود برایم. خیلی وقتها نزدیک قله یا آخرهای دویدن حس میکنم روسریِ سبُکم دارد خفهام میکند اما چون انتخاب خودم بوده و دوستش داشتهام سختیاش را به جان میخرم و مطمئنم بقیه نمیدانند همین چند گِرم پارچه چقدر گرم و سنگینم کرده.
الغرض، عکس صعود تیم فوتبال بانوان به جام ملتهای آسیا را که دیدم اول از همه، پوشششان توجهم را جلب کرد و گفتم: «دمتان گرم که با شلوار و بلوز آستیندار و حجاب سر و گردن، اینقدر دویدهاید و وای بر رسانهی ما که به همین هم اکتفا نمیکند و بازیهای زیبای شما را نشانمان نمیدهد. صعودتان بر خودتان و بر تمام زنان این سرزمین که بیشازحدِ لازم میجنگند و دیده نمیشوند مبارک.»
https://eitaa.com/mahbubeman
مربی یوگا گفته دقایق مراقبه را به سه بخش تقسیم کنیم. در قسمت اول، فقط افکارمان را تماشا میکنیم؛ بیهیچ حس و قضاوتی. میگذاریم افکار مثل ابر بیایند و بروند. آسمان افکارمان که کمی آرام گرفت، نوبت تنفسهای عمیق و دقیق است. راه نفَسمان که باز شد باید به حس تکتک اجزای بدنمان توجه کنیم و چیزهایی از این دست. قاعدتاً بعداز اتمام مراقبه، رهاتر و آرامتر میشویم.
دیشب اما مراقبه هم جوابگو نبود. فکرهایم را که رصد کردم دیدم دغدغههای جورواجور، مثل ابرهای نازک و نحیفی میآیند و میروند؛ یعنی چندان مهم نیستند. فقط یک فکر و تصویر، چسبیده بود تهِ مغزم و آزارم میداد؛ تصویری زیبا و حالخوشکن که پیش از مراقبه، لبخند بر لبم مینشاند و ذوق در جانم میدواند اما حالا گیرم انداختهبود و بیتاب و بیقرارم میکرد و اشکم را درمیآورد. تصویر برادرزادهی یکونیمسالهام که عروسکش را خوابانده روی پایش و برایش لالایی میخواند و همزمان، یک گاز به بستنیاش میزند و یک گاز به عروسک میدهد! من هم یواشکی ازش فیلم میگیرم و فیلم را هزاربار میبینم و قربانصدقهاش میروم.
حالا اما همین فیلم، بلای جانم شده و حالم را به هم میریزد. تمام آموزههای مربی را مرور میکنم و با هزار تلاش و تقلا میروم پشت تصویر برادرزادهام تا ببینم چه چیز دیگری برایم تداعی میشود؟
تصویر مردی را میبینم که اسکلت کودکش را روی دست گرفته و دارد گریه میکند؛ کودک غزهای که از قحطی غذا مُرده.
مربی یوگا گفته حسهایتان را ببینید و بپذیرید و در آغوش بکشید اما این حس شرم را هیچجوره نمیتوانم در آغوش بکشم. با شکم سیر نمیتوان از قحطی و گرسنگی نوشت...
شرم بر ما و بر من و بر همهی ساکنان ساکت تاریخ!
https://eitaa.com/mahbubeman
هدایت شده از قمپز
برق میرود
آب میرود
تمام چیزها میروند
و من چقدر سادهام
که روزهای فحشخیز
در انتظار یک نسیم ایستادهام
و همچنان
به صفرهای قبض برق تکیه دادهام
#منصوره_رضایی با همکاری استاد قیصر امینپور
@qompoz 🥵
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیا که دم به دمت یاد میرود هرچند
که یادِ آب به جز تشنگی نیفزاید
دیروز که در جلسهی سعدیخوانیمون به این بیت رسیدیم یاد اون شعر غنی کشمیری افتادم که استاد کاکاوند در برنامهی اکنون خوندن و گفتن باهاش شعلهور شدن.
شما هم فیلمش رو ببینید شاید شعلهور شدید. خیلی قشنگه آخه. 🥺🐟😭
https://eitaa.com/mahbubeman
بفرست برای اون دوستت که هنوز انگیزه و هدفی برای ورزشکردن نداره. :))
https://eitaa.com/mahbubeman
ایران تنها خاک نیست؛ یک مجموعیت زنده است مرکّب از تاریخ، فرهنگ و یادگارها. نمیشود با او سرسری رفتار کرد. آن همه سلسلهها و آدمها که آمدند و رفتند از او چه با خود بردند؟ فقط چند خطی از تاریخ که با قلم سفید، سیاه یا خاکستری نوشته شود.
(جلد چهارم کتاب روزها، دکتر اسلامی ندوشن)
https://eitaa.com/mahbubeman
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مؤسسهی قافِ قلم برگزار میکند:
ششمین دورهی برخطّ
قول غزل سعدی
مدرّس: منصوره رضایی
«دکتری ادبیات فارسی، نویسنده و ستاد دانشگاه»
سرفصلهای دوره:
_ساختار زبانی
_ ساختار داستانی
_ واژهسازی و واژهگزینی
_ لحن و محتوا
_ محورهای شعری
_ شیوههای تصویرسازی
_ راههای معنیآفرینی
_ طنز در غزلیات و...
مهلت ثبتنام: از دوم تا هفتم مردادماه
هزینهی همراهی: هشتصد تومان!
بستر برگزاری: گوگلمیت
زمان کلاسها: هشت پنجشنبه ساعت شش عصر
برای ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به نشانی @shooreneveshtan یا شمارهی 09217866128 پیام بدهید.
محبوب من! منصوره رضایی
مؤسسهی قافِ قلم برگزار میکند: ششمین دورهی برخطّ قول غزل سعدی مدرّس: منصوره رضایی «دکتری ادبی
پوستر تبلیغاتی یا اثر هنری؟ مسأله این است. 🥹😍🫠
حساب و کتابهایم عجیب و غریب شدهاند. مثلاً امروز حساب کردم که تا حالا چند رکعت نماز خواندم و چندبار سورهی حمد را تکرار کردهام؟ عدد بزرگی شد، حدود صدهزاربار!
حدود صدهزاربار مثل طوطی «اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضالین» را تکرار کردهام اما امروز که ترجمهی استاد خرمشاهی را خواندم به عمق و لطافت و زیبایی این آیه پی بردم. «مرا بر راه راست استوار بدار، راه کسانی که آنان را نواختهای، نه آنان که از نظر انداختهای.» حتی تصور نوازش خدا هم قشنگ و دلپذیر است، همانقدر که از نظرش افتادن تلخ است و دردناک.
https://eitaa.com/mahbubeman
محبوب من! منصوره رضایی
مؤسسهی قافِ قلم برگزار میکند: ششمین دورهی برخطّ قول غزل سعدی مدرّس: منصوره رضایی «دکتری ادبی
تخفیف آدینه
اگر امروز ثبتنام کنید از پانزدهدرصد تخفیف روز آدینه بهرهمند میشوید.
برای همراهی با قافلهی قول غزل سعدی به نشانی زیر پیام بدهید.
@shooreneveshtan
حقیقتاً اختلاف طبقاتی، کمرمو شکست. پول کمدشون اندازهی شهریهی یک ماه باشگاه ماست. 🥲😭
خب ما هم کمد داریم. فقط خودمون حوله میبریم که بهداشتیتره.🥲 ذهنم فقیره نمیتونم تفاوتشو بفهمم. 🥲
دو و نیم برای برنامه؟🥲
اللهم اجعلنی مِنْ حِمار المالین و المرفهین بِلا دائین
آمین رب العالمین 🙏🏻
https://eitaa.com/mahbubeman
برخی از آثار هنری، حکم لباس پادشاه را دارند. اگر نقدشان کنی و بگویی خوب نبودهاند یا میگویند تو از هنر و فیلم و سینما سردرنمیآوری یا حکومتی هستی!
مثل همین سریال تاسیان که از همان قسمت اول و بعد بارها، دربارهی مصنوعیبودنش نوشتم. بازیها مصنوعی، دیالوگها مصنوعی، چهرهها مصنوعی، آدمها مصنوعی، داستانها مصنوعی، تاریخ مصنوعی، عشق مصنوعی، خشم مصنوعی، انقلابیگری مصنوعی، روشنفکری مصنوعی و خلاصه همهچیزش مصنوعی بود.
از قضا همزمان با پخش قسمت آخر تاسیان، مطالعهی جلد چهارم کتاب روزها را تمام کردم. در بیطرفی دکتر اسلامی ندوشن هیچ شک و شبههای نیست و ندارم. یک علتش اِبای ایشان از پذیرفتن هرگونه مقام و منصب حکومتی در دورهی پهلوی و کودتا و بعدازکودتا و قبل از انقلاب و بعداز انقلاب است. از سوی دیگر، ایشان چنان جایگاه رفیعی دارند که به تملق و چاپلوسی حکومتها نیاز نداشتهباشند. کمااینکه از نظام فعلی، ضربه هم خوردهاند اما با نگاهی منصفانه و لحن جسورانه به روایت تاریخ میپردازند و بارها دربارهی اشتباه شاه در تشکیل ساواک و خفقان و قساوت آن سخن میگویند یا دربارهی فقر و فساد و فاصلهطبقاتی جاری در آن زمان و دربارهی ریشههای انقلاب که بهنظر ایشان، خشم خفتهی مردم ایران ناشی از سرکوب و کودتای ۲۸ مرداد بوده.
یک بخش مفصّل هم دارند با این عنوان: «چه شد که نظام شاهی فروریخت؟» که خواندنش عجیب است و مدام نظریهی بازگشت تاریخ فوکو را در ذهن زنده میکند.
خلاصهی مطلب اینکه ممکن است از وضعیت فعلی جامعه راضی نباشیم اما حق نداریم تاریخ را تحریف کنیم و معجون شلمشوربایی به خورد مخاطب جوان و نوجوانِ کتابنخوان و تاریخندان بدهیم و روایت غلط خودمان را بهعنوان قرائت متقن جا بیاندازیم.
https://eitaa.com/mahbubeman