eitaa logo
قمپز
1.4هزار دنبال‌کننده
151 عکس
140 ویدیو
1 فایل
😁محفل طنز قمپز😁 بزرگترین محفل طنز کشور پهناور قم ارسال نظرات و اثرات: @qompozadmin 🔸صفحه اینستاگرام🔸 https://www.instagram.com/qompoz.ir 🔸صفحه یوتیوب🔸 @qompoz" rel="nofollow" target="_blank">https://www.youtube.com/@qompoz
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دفتر طنز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشتمین جشنواره طنز و رسانه طنز پهلو یادمان کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) بخش‌ها: داستان کوتاه طنز کاریکاتور و کارتون شعر طنز طنز چندرسانه‌ای(محتوای شبکه‌های اجتماعی) نثر طنز (طنز مطبوعاتی) جوایز: نفر اول هر بخش ۱۰۰ میلیون ریال به همراه تندیس جشنواره نفر دوم هر بخش ۷۰ میلیون ریال به همراه تندیس جشنواره نفر سوم هر بخش ۵۰ میلیون ریال به همراه تندیس جشنواره نفر تقدیری در هر بخش ۲۰ میلیون ریال به همراه تقدیرنامه مهلت ارسال آثار: ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۳ لینک ثبت‌نام: http://tanz.pressfestival.ir 🟡@daftaretanz 🌐daftaretanz.ir
شاعران قمپزی با «چالش مصراع سوم» به جنگ اسرائیل رفتند. چالش مصراع سوم یعنی هر شاعر، رباعی خود را با مصراع سوم شاعر قبلی شروع می‌کند. همین‌قدر خلاق! : هرچند گمان کرد هماورد نداشت در لشکرِ پوشالیِ خود، مرد نداشت وقتی چک افسری از ایران نوشید با واهمه گفت: اصلنم درد نداشت وقتی چک افسری از ایران نوشید از هر طرفش آب فراوان جوشید ای کاش که یک ثانیه فرصت می‌داشت می‌رفت و دوباره پوشکی می‌پوشید ای کاش که یک ثانیه فرصت می‌داشت یا در عوضش اِنقَده سرعت می‌داشت در موقع خارج شدنِ خیل کثیر یک تجربه‌ای ز شامِ هیأت می‌داشت در موقع خارج شدن خیل کثیر یا وقت ورود تبر و موشک و تیر وقتی که شود گنبد تو سست و ذلیل در خانه بمان دست به تنبانت گیر وقتی که شود گنبد تو سست و ذلیل تو خاکِ رسی، موشک ما دسته‌ی بیل اندازه نگه‌ دار که اندازه نکوست ما خوشه موزیم و تویی هسته شلیل اندازه نگه دار که اندازه نکوست اندازه نگه نداشتی وقت رفوست آن گنبد آهنین تو در این جنگ چون خربزه و موشک ما چون چاقوست آن‌ گنبد آهنین تو در این جنگ گشته‌ست پر از حفره و سرگشته، ملنگ! موشک شده چون ستاره و آن گنبد انگار که گنبد کبود است و قشنگ! موشک شده چون ستاره و آن گنبد داده‌ست در این واقعه بدجوری رد می‌گفت مقام ارشد اسراییل: آری، پدر از جمیعمان درآمد می‌گفت مقام ارشد اسرائیل در بوق خودش کاش دمد اسرافیل پرسید زمن چگونه‌ای؟ گفتم هععیی چیزی نشده فقط شدم اسقاطیل پرسید ز من چگونه‌ای گفتم هی گویا که نشسته‌ام سرِ دسته‌ی طِی گفتم به همه که اصلنم درد نداشت اما خودمانیم،...توهّم تا کی؟! گفتم به همه که اصلنم درد نداشت اصلاً که نه! هم داشت وَ هم، درد نداشت هرچند نبایست کسی می‌فهمید اما همه دیدند که کم درد نداشت هرچند نبایست کسی می‌فهمید زد گند، نبایست کسی می‌فهمید گفتیم: چرا گنبدتان سوراخ است؟! گفتند: نبایست کسی می‌فهمید گفتیم چرا گنبدتان سوراخ است؟ سردسته‌ی دولت شما سلاخ است این نسخه که چاپ اولش را دیدید صد جلد دگر در صف استنساخ است! @qompoz🇮🇷✌️
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حیف موشک برای حیفا نیست؟ می‌رود چون به باد با ُپف ما 🎥ببینید| شعرخوانی محمدحسین مهدویان در صد و هشتاد و سومین شب شعر طنز 🆔 @hozehonari_ir
خخخخخ😅 این پاسخ تو شد به جهان مایه‌ی خنده با چند پشه!!!حمله به این شیر درنده؟! آن می‌زنم و می‌زنم و می‌زنم این بود؟! شب آمده‌ای با دو سه تا ریزپرنده؟ @asharahmadrafiei
اول اردیبهشت‌ماه جلالی، روز بزرگداشت سعدی، گرامی‌باد. درباره‌ی طنزپردازی جناب مطالب و مقالات متعددی ساخته و پرداخته شده لکن برای نمونه، این حکایت گلستان را بخوانید و طنز انتقادی_اجتماعی_اقتصادی‌اش را دریابید. آن بیت تمثیلی پس از حکایت هم که شاهکار است. :) توانگرزاده‌ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش‌بچه‌ای مناظره در پیوسته که: صندوق تربت ما سنگین است و کُتّابه* رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه در او به کار برده. به گور پدرت چه ماند خشتی دو فراهم آورده و مُشتی‌ دو خاک بر آن پاشیده؟! درویش‌پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگ‌های گران بر خود بجنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده بوَد. خر که کمتر نهند بر وی بار بی‌شک آسوده‌تر کند رفتار *کُتّابه: نوشته‌های روی سنگ قبر @qompoz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل و دین و دلبر بیابانکی به هر تاس، سرور بیابانکی سرت می‌درخشد عجیب و غریب چنان روز محشر بیابانکی سرت را چو دیدم نوشتم چنین: بیابانکی بر بیابانکی! 🎥ببینید| شوخی بانمک «حسن معارف‌وند» با «» مجری یکصد و هشتاد سومین شب شعر طنز « » 🆔 @hozehonari_ir
هدایت شده از دفتر طنز
و حالا دوباره یک جشنواره بزرگ نخستین جشنواره فرهنگی هنری «اتقان» با همکاری حوزه هنری و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بخش طنز: استندآپ کمدی شعر طنز نثر طنز کاریکاتور جوایز: نفر اول هربخش ۲۰۰ میلیون ریال نفر دوم هربخش ۱۵۰ میلیون ریال نفر سوم هربخش ۱۰۰ میلیون ریال شایسته تقدیر در هربخش ۵ میلیون ریال ثبت‌نام و آگاهی بیشتر: www.artfest.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر طنز عباس احمدی در برنامه سرزمین شعر، شبکه چهار سیما @qompoz😎 @abbasahmadi57
صبحگاهان با هزار انگیزه و شوق و امید چست و چابک، نرم و نازک، شادمان رفتم خرید کیف قاپی کیف پول بنده را ناگاه زد آی دزدی گفتم و فوری پلیسی سر رسید گفتمش: «ایول به این سرعت» که او با خشم گفت: «ورپریده! فک نزن! سارق کدامین سو دوید؟» گفتمش: «ایول به این احساس مسئولیتت با موتور آمد یهو در آن طرف شد ناپدید» دکمه‌ی بی‌سیم را افسر گرفت و پشت هم گفت: «مرکز! ششش! مرکز! ششش! هی! پاسخ دهید» آن‌ محله از صدای جیغ آژیر پلیس بر هوا برخاست قلبم بی‌امان هی می‌تپید نقشه‌ای از منطقه، سرهنگشان آورد و گفت: «این وری، من این وری میرم شما اون ور برید» الغرض طبق تصور، محتسب پیروز شد دزد گیر افتاد و بهرش درس عبرت شد شدید خواب می دیدم وَ یا بیدار بودم؟ جالب است این همه سرعت وَ دقت باشد از ایشان بعید کیف پولم را گرفتند و به من دادند و باز چست و چابک، نرم و نازک، شادمان رفتم خرید دیدم ای بابا صف مرغان دولت شد دراز پول من هم کم بُوَد بر فرض اگر نوبت رسید با خودم گفتم اقلّاً نان سنگک می‌خرم تا که در آبی کنم با شوق و ذوق آن را ترید نانوایی بسته بود و کاغذی بر شیشه داشت: آرد دیگر شد تمام و نانمان از هم درید دست خالی خانه رفتم در خبر دیدم که صبح مختلس با اختلاس چند میلیاردی پرید @feyzefeyz @qompoz👨🏻‍✈️
صلی الله علیک یا صادق آل محمد تا شد غزل آغاز در شرح رثایش هر بیت شد یک روضه از حال‌وهوایش دیدم که آتش ریخت در جان الفبا هر واژه را دیدم که گریان شد برایش با یاد حیدر سوختم وقتی که دستی سجاده‌ی او را کشید از زیر پایش دستی شبیه دست اصحاب سقیفه‌است دستی که دارد می‌کِشد در کوچه‌هایش با یاد زهرا سوختم‌ آنجا که دشمن افکنده وقت هجمه آتش در سرایش قلبم به یاد حال قلب مجتبی سوخت وقتی که از سیلی به رویی ماند جایش مانند جدش دیدم او را تا که دیدم هر لحظه شرحی روضه دارد کربلایش آنجا که بر لب‌های خشکش یا حسین (ع) است وقتی که از مقتل به گوش آید صدایش پایان گرفته این غزل اما ندارد پایان بیانِ غصه‌یِ بی‌انتهایش شیخ‌الائمه کشته شد از کینه‌ی ظلم خاموش شد آوای سبز ربنایش اما همیشه در دل ما هست زنده با هرچه قال‌الصادقِ مشکل‌گشایش مظلوم عالم صادق آل محمد(ص) جان تمام عاشقان بادا فدایش @asharahmadrafiei @qompoz
درگذشت استاد محمد علی علومی، نویسنده و طنزپرداز اهل بم را به جامعه ادبی تسلیت عرض می کنیم. @qompoz