eitaa logo
سلامتکده مهد طبیعت
3.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
7 فایل
اگرهزار درد داری،من هزار و یکی 🌿 و آن یکی درد توست...🌼 همقدم با مهدطبیعت برای زندگی سالم با تکنیک های کاربردی اسلامی سنتــی ثبت سفارش: @mahdi_yarr مجموعه مهدطبیعت🌱✅ لباس پنبه: @paanbepoosh @Mhdtbt03:قیمت و محصولات تماس ضروری: 09168034871
مشاهده در ایتا
دانلود
سلامتکده مهد طبیعت
🤩بمناسبت فرا رسیدن ایام با سعادت میلاد بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و بزرگداش
🦋🦋 ی طرح جایگزین هم داریم برا تخفیف و هدیه 😍💚 باینصورت که همه ی و عزیزی که از امروز تا جمعه خرید داشته باشند شامل هدایای روز مادر و روز زن می شوند هدایای فروشگاه مون شامل... ۱ گرمی طیبعی درمانی طبیعی و شاین نمازی و لب و ..... می باشد 🎁 در ضمن به کسانی که نام عزیزشان و باشد هدایایی تقدیم خواهد شد 😍😍😍
سلامتکده مهد طبیعت
«روضه با دعوت قبلی» مامان چهار فرزند ( ۱۲ساله، ۱۰ساله، ۷ساله، ۴ماهه) ‌بچه هیئتی باشی و دهه فاطمیه شروع بشه و نتونی بری هیئت چندتا کوچه بالاتر، خیلی درد داره😭. همه روزها رو سر کردم، ظهر شهادت برام مثل ظهر عاشورا دل‌گیر شده بود😔. بچه سومی مریض بود و تب داشت، نمی‌تونستم رهاش کنم. یه هفته بود ماشین‌مونو فروخته بودیم، فرزند چهارم ۴ ماهه بود، هواهم خیلی سرد شده بود🥶. یهو غروب دلم گرفت همین‌جوری شروع کردم با بی‌بی حرف زدم و گفتم: خانوم جان قربونت برم، روضه شمارو هم وابسته به مادیات کردم😭. دلم گرفت چرا وقتی ماشین ندارم، نباید برم هیئت؟! حالا چی‌کار کنم با ۴ تا بچه دست تنها، می‌گفتم و گریه می‌کردم و برای دل خودم روضه می‌خوندم😭. فرزند چندماهم یه جفت بیشتر جوراب نداشت، همش دوست داشتم برم بیرون براش بخرم🧦. پاهاش یخ می‌شد به کسی هم نگفتم بچه جوراب می‌خواد. جمعه صبح از خواب بلند شدم بدون برنامه سریع ظرف‌ها رو شستم🍽. بعدم یکم غذا داشتیم با یه تکه نون برداشتم، به بچه‌ها گفتم حاضر شید می‌ریم امام زاده بچه‌ها با تعجب گفتن، چه جوری گفتم با اسنپ😳🚙. با بچه کوچیک و هوای سرد، پیش نیومده بود این‌جوری بریم بیرون🧐. به سرعت برق و باد حاضر شدن. امام‌زاده که رسیدیم یه حال دیگه بودم دخترم می‌گفت مامان داریم می‌ریم مشهد چندروز می‌مونیم🥰؟ دوساعتی توی حال خودمون بودیم، بچه‌هام هم آرومِ آروم... بعدش گفتن دعای استغاثه به امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) هست، نیم ساعت دیگه هم نشستیم. چه مراسمی بود... دعوت قبلی داشتیم و خودمون خبر نداشتیم. از ما پذیرایی کردن. خادم‌های امام‌زاده پسرم رو به نوبت بغل می‌کردن و راه می‌بردن. اون‌قدر مارو مورد تکریم قرار دادن دلم نمی‌خواست برگردم خونه🥰. به قدری به ما خوش گذشت که تا اذان مغرب موندیم. موقع نماز یکی از زائرها گفت، می‌خوای شما نماز جماعت بخون من بچه رو نگه می‌دارم🤭. من از خوشحالی بال درآوردم کلی دلم نماز جماعت می‌خواست😇. وسط دعا بودیم که یکی از خدّام یه بسته کوچولو برام آورد گفت اینو یکی از زائرین داد به پسرتون😍 باورم نمی‌شد نذری بود یه جفت جوراب کوچولو🧦. یه نوشته روش چسبیده بود که گواهی می‌داد خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها ما مامانای توی خونه رو می‌بینه، حتی اگه به کسی هم چیزی نگیم. روی بسته نوشته بود: السلام علیک یا محسن ابن علی (علیه السلام) 😭😭 خانوم خیلی مهربونه، اینقدر ریز و دقیق به کار ما بچه شیعه‌ها رسیدگی می‌کنه... واقعاً دوباره توی قلبم زنده شد که مادر واقعی ما خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها هستن🥹. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif