به یاد اولین بیت از کتاب خواجه افتادم که میگه:
شروع عشق شیرین است و بعدش دردسر دارد.
﮼ مَهـــدا .
دانه تویی، دام تویی، باده تویی، جام تویی پخته تویی، خام تویی، خام بِمَگذار مرا .. - مولانا
گر با همه ای چو بی منی، بی همه ای
وَر بی همه ای چو بامنی، با همه ای ..
- مولانا
یه درونگرا می تونه ساعت ها پیش دوستاش وقت بگذرونه، می تونه تو محیط کارش بدرخشه و با همه ارتباط بگیره، می تونه یه بند فک بزنه و پر حرفی کنه. می تونه پارتی بره و خوشبگذرونه، می تونه گاهی وقتا جمعو دستش بگیره و مدیریت کنه، می تونه با هر کسی بیرون بره، می تونه ساعت ها پشت تلفن با کسی که دوسش داره صحبت کنه، می تونه توی چت حرف کم نیاره، حتی می تونه راجب احساساتش حرف بزنه و اونارو نشون بده، فقط یه تایمی هم باید خلوت کنه و تنها باشه تا انرژی از دست رفتش برگرده. اون از دورن خودش انرژی می گیره برونگرا از بیرون. اینو بفهمید خواهشاً.