•Γ👣❗️...
.
- سوزِسرماازخیالاتبیرونشکشید و دستانشراتا تَہ درجیبپالتوفروبرد و مشتکرد .
.
- هنوزداشتدنبالراهِحلبراۍجذبوجمعِ گرمامیگشت کہ صداۍجیغِبلندی توجهشراجلبکرد.
.
- براۍلحظہایپاهایشازحرکتایستاد و زمزمهایکہچندلحظہپیششروعکردهبود راقطعکرد...
.
- صداۍجیغ و فریادِکمڪخواستنِیکزنبود کہ حالابلندتربہگوشمیرسید .
.
- باگنگیسرشرابہطرفِابتداوانتہـایِخیابانچرخاند تا واقعیبودنصداراباتصویردرککند .⇩⇧.
.
- در خلوتیِشهر و تاریکیاینساعتبعیدبودکسی ، ..
بهتربودبگویدزنیبیعقلیکند و درخیابانباشد، دربعضیازخیابانهاۍاینشهرروزهاهمنمیشد یکزنتنہـارفتوآمدکند‼️
.
🕝🌃 حالا این ساعتِ شب ...
📓 | رمانی چاپ نشده ،
✍🏻 | از نویسندهی مشهور نرجس شکوریانفرد
●https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c ..
#رمان
#شکوریان_فرد
#مهدوی_ارفع
╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗
🆔 @mahdavi_arfae
╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝