🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠و درود خدا بر او فرمود: (ضرار بن ضمره ی ضبایی از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد، معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علی (علیه السلام) را در حالی ديدم كه شب پرده های خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزيده به خود می پيچيد، و محزون می گريست و می گفت:)
ای دنيا!! ای دنيای حرام! از من دور شو، آيا برای من خودنمایی می كنی؟ يا شيفته من شده ای؟ چنانكه روزی در دل من جای گيری؟ هرگز مبادا! غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازی نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا بازگشتي نباشد،
دوران زندگانی تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندك، و درازی راه، و دوری منزل، و عظمت روز قيامت!
📒 #نهج_البلاغه #حکمت77
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از ادمین یار نهضت(هر محب علی یک کانال)
🌹سهم #روز_هفتم : از حکمت ۶۶ تا ۷۷ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄
📒 #حکمت66: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نااهل است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒#حکمت67 : از بخشش اندك شرم مدار، كه محروم كردن از آن كمتر است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت68 : عفت ورزيدن زينت فقر و شكرگزاری زينت بی نيازی است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت69 : اگر به آنچه كه می خواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران مباش.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت70 : نادان را يا تندرو يا كندرو می بينی.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت71 : چون عقل كامل گردد سخن اندك شود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت72 : دنيا بدن ها را فرسوده، ولی آرزوها را تازه مي نمايد؛ مرگ را نزديك ولی خواسته ها را دور و دراز مي سازد، كسی كه به آن دست يافت از آن خسته مي شود و آنكه به دنيا نرسيد رنج می برد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت73 : كسی كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد و پيش از آنكه به گفتار تربيت كند با كردار تعليم دهد، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آنكه ديگری را تعليم دهد و ادب بياموزد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت74 : انسان با هر نفسی كه می كشد، قدمی به سوی مرگ نزدیک می شود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت75 : هر چيز كه شمردنی است پايان مي پذيرد و هرچه را كه انتظار می كشيدی، خواهد رسید.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت76 : حوادث اگر همانند يكديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابی می كنند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت77 : (ضرار بن ضمره ی ضبایی از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد، معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علی (علیه السلام) را در حالی ديدم كه شب پرده های خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزيده به خود می پيچيد و محزون می گريست و می گفت:)
ای دنيا! ای دنيای حرام! از من دور شو، آيا برای من خودنمایی می كنی؟ يا شيفته من شده ای؟ چنانكه روزی در دل من جای گيری؟ هرگز مبادا! غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازی نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو كوتاه، ارزش تو اندك و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندك و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قيامت!
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی