eitaa logo
✨مهدویت اسکومز✨
151 دنبال‌کننده
725 عکس
1.2هزار ویدیو
45 فایل
کانال مهدویت دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد 🌍عالم‌منـتظر‌امام‌زمـانه‌ و‌امام‌زمـان‌منـتظرآدمـایی هسـت‌ که بلندبشـن‌و‌خودشـون‌رو‌بسـازن بلندشو‌رفیق من:)💙🌱 کوتاه ترین دعا برای بزرگ ترین آرزو:♡ اللهم عجل الولیک الفرج🌙 ارتباط با دبیر‌وادمین: @FBagheri1019
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسمِ رَبِّ مهدی...♥️🍀 نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود! بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد! تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. راوی: عباس هادی 📚 «سلام بر ابراهیم» امروز از طرف شهید ابراهیم هادی به امام زمان سلام می دهیم ♥️🌼 🌙 ✋🏻🌱 🌙 @mahdaviatskums❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسمِ رَبِّ مهدی...♥️ «آزمون‌های قبل از ظهور؛ قسمت اول» 👤 استاد 🔸 از کجا معلوم ادعای ما از جنس ادعای کوفیان نباشد... 🌙 ✋🏻🌱 🌙 @mahdaviatskums❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220829-WA0173.mp3
8.46M
🎵مـن‌همہ‌چیمـو‌باختمُ... 🎙سیدرضانریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسمِ رَبِّ مهدی...💗 انگار کسی شده ام! حاج مصطفی رو دیده بودن که به سمت روستای زادگاهش میره . تعجب کردم که چرا یک راست به ورامین نیومده . وقتی دلیلش رو پرسیدم گفت رفته بوده منزل فلانی که حالش رو بپرسه . من اون بنده ی خدا رو _که پیرمد فقیری بود_ می شناختم . پرسیدم:مگه طوریش شده؟گفت : نه بابا، طوریش نیست . مگه عیب داره آدم احوال هم ولایتیش رو بپرسه؟ وقتی دیدم دلش نمی خواد جواب بده،دیگه پاپیچش نشدم. مدتی گذشت و حاج مصطفی چند بار دیگه هم این کار رو کرد. بعدها فهمیدم که اون روز به خاطر انجام موفقیت آمیز عملیات حمله به اچ ۳ با چند تا از خلبان های دیگه به حضور امام رفته بودن و بعد از اون یک راست به سمت روستا و خونه ی اون بنده خدا میره. یه روز بهش گفتم که از این قضیه خبر دارم و دوباره ازش خواستم که فقط دلیلش رو بهم بگه. گفت:شما چرا این قدر کنجکاوی می کنی؟ راستش روز ملاقات احساس کردم کسی شده ام که امام منو به حضور پذیرفته. برای این که دچار هوای نفس نشم و خدای نکرده غرور من رو نگیره ، تصمیم گرفتم سراغ فقیرترین مرد روستا برم تا یه خورده از اون حال و هوا بیرون بیام. امروز از طرف شهید مصطفی اردستانی به امام زمان سلام می دهیم ♥️🌼 🌙 ✋🏻🌱 🌙 @mahdaviatskums❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوری‌توخسارت‌مارازیادکرد راضی‌مشوکه‌بیشترازاین‌ضررکنیم♥️ 🌙 ✋🏻🌱 🌙 @mahdaviatskums❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسمِ رَبِّ مهدی...💗 «آزمون‌های قبل از ظهور؛ قسمت دوم و پایانی» 👤 استاد 🇮🇷 جمهوری اسلامی، امتحان شیعیان قبل از ظهور 🗓 خلاصه سخنرانی عیدبیعت ۱۴۰۰ 🌙 @mahdaviatskums❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسمِ رَبِّ مهدی...💗 صبح تا شب در منطقه رملی شمال دشت آزادگان راه رفتیم. هجده کیلومتر.  در تنگه ی صعده، آقا مصطفی دعای کمیل با حالی خواند. ده دوازده نفری می شدیم، بچه ها صفا کردند: -خدایا ، تو دیدی که راه رفتن تو رمل ها مشکله. ما چطور هفت گردان رو بیاریم پشت سر عراقی ها. تازه خسته و کوفته بزنند به دشمن. تو ارحم الراحمینی. برای تو سفت کردن رمل ها زیر پای بچه ها کار ساده یی ست. دو هفته بعد، یک ساعت قبل از شروع عملیات فتح بستان، باران شدیدی آمدو رمل ها سفت شد. گردان های خط شکن انگار توی هوا راه می رفتند. مصطفی کنار معبر ایستاده بود و گریه می گرد : -خدایا، گفتن که تو هر کاری که بخواهی می تونی بکنی... بچه های گردان امام حسین (علیه السلام) که با کماندوهای عراقی درگیر شدند و شروع به پاکسازی سنگرهای آنها کردند، در آن تاریکی مطلق که دهها شهید و مجروح داده بودیم، صدای مصطفی از بی سیم قوت قلب بود: -السلام علیک یا ابا عبدالله (علیه السلام)، السلام علیک و رحمه الله و برکاته. امروز از طرف شهید مصطفی ردانی پور به امام زمان سلام می دهیم ♥️🌸 🌙 ✋🏻🌱 🌙 @mahdaviatskums❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسمِ رَب‌ِّ مهدی...💗 گزیده‌ی کوتاهی از سخنرانی لوییس فراخان، (رهبر دینی و اجتماعی سیاهپوستان آمریکا) در کلیسایی در شیکاگو 🌙 @mahdaviatskums❤️
بِسمِ رَبِّ مهدی...💗 پیامبررحمت(ص): عشق به وطن نشانگر ایمان است 🌙 ✋🏻🌱 🌙 @mahdaviatskums❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسمِ رَبِّ مهدی...💗 🌸‏اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها... 🌸تو اُمیدِ منی، هنگامی که راه‌ها با همه‌ی وسعتی که دارند درمانده‌ام کنند... 🌙 ✋🏻🌱 🌙 @mahdaviatskums❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا