eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
346 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق، یك زینب و هفتادو دو سر میخواهد بچه بازیست مگر؟! عشق جگر میخواهد🧡🍂
علیهاالسلام 🔹سفر آغاز شد🔹 با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد این سفر با کوله‌باری مختصر آغاز شد کربلا اما برای زینب از این پیش‌تر از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد خیمه‌ای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت کربلا از شعله‌های پشت در آغاز شد کربلا را دیده‌ای از چشم زینب؟ معجزه‌ست! وَه! چه اعجازی که با شقّ‌القمر آغاز شد اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت پس محرم، تازه در ماه صفر آغاز شد کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد... 📝 http://eitaa.com/mahdavieat
موکب عشق سیده زینب 3.mp3
زمان: حجم: 22.57M
✨🎙 🏴 🎧👆 مجلس سوم 🏴 علیها السلام 🚩 🔊 : ⚫️ نگاهی گذرا بر زندگی پر برکت حضرت سلام الله علیها 🌴 🌴 🚩 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
🏴 ▪️بازهم روضه ی زینب همه جا ریخت بهم ▪️حال و روز همه ی اهل سما ریخت بهم... ▪️بازهم پیرهنی را به سر و روش کشید ▪️آسمان تیره شد و حال هوا ریخت بهم... 🥀آه،ای ام المصائب، تمام داغ ها و سوگ ها، در حضور مصیبت های تو رنگ می بازد و از یاد می روند.🥀 🏴وفات شهادت گونه‌ی سلام الله علیها را به محضر مولایمان عجل الله و شیعیان حضرتش تسلیت می گوییم. به کانال مهدویت بپیوندید👇 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
🏴اَلسَّلامُ‌عَلَیکِ‌یَا‌اُمَّ‌المَصَائِبِ‌یَا‌زَینَبُ‌کُبریٰ ▪️خواهرانه برادری کردی پشت هم داغ دیده ای بانو... ▪️شک ندارم هزار مرتبه هم به شهادت رسیده ای بانو... 🔸با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛ فرا رسیدن سالروز سلام الله علیها را خدمت شما تسلیت عرض می‌کنیم. 🔸به همین مناسبت ختم صلواتی به نیت سلامتی و فرج مولا هدیه به سلام الله علیها برگزار خواهیم کرد ان شاءالله که مثل همیشه با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید. دعای خیر اهل بیت علیهم السلام روشنگر راهتون. لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ربات زیر وارد کنید👇👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/rib2 با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏 به کانال مهدویت بپیوندید👇 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
♨️منتظر بودن را از زینب بیاموزیم... 🔸 حیات بابرکت کبری دنیایی از درس است، محبت و عاطفه در کنار خشم، صبر و حلم در سیره ایشان موج می زند. از ایشان به «جبل الصبر» تعبیر می شود، این همه مصائب و مشکلاتی که بر حضرت زینب وارد شده کم نبود، داغ برادران، برادرزادگان و...، مصائبی که بر اسلام وارد شد همه را تحمل می کنند و مقابل حاکم جور می ایستند و می فرمایند: هر حیله ای داری بزن اما نمی توانی این محبت الهی را که بر قلب آزادیخواهان جهان نهادینه شده، از بین ببری.   🔸 بر اساس این منطق بود که در برابر آن همه مصائب فرمود: «ما رأیتُ الّا جمیلاً» چون نگاه زینب کبری والا است، همان نگاهی که انتظار دارد حقیقت اسلام به وسیله آن موعودی که وعده داده شده، پیاده شود و عدالت واقعی شکل بگیرد و برای شکل گیری آن عدالت باید صبر و تلاش و مبارزه کرد در جایی که لازم است خون داد و مقاومت کرد!   🔸 در روایات است که همیشه فرج بعد از شدت و سختی است، قرآن خطاب به پیامبر می فرماید: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ* وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ * الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ * وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ* فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً ...» « (اى پيامبر!) آيا به تو شرح صدر عطا نكرديم؟ و بار سنگين‌ات را از (دوش) تو برنداشتيم؟ آن (بار گرانى) كه براى تو كمرشكن بود. و نام تو را بلند (آوازه) گردانيديم پس (بدان كه) با هر سختى آسانى است.» حضرت زینب نیز مصائب کربلا را برای رضای تحمل کرد و در پی این رضا چیزی جز زیبایی ندید! 🖋حجت الاسلام بهاری به کانال مهدویت بپیوندید👇 💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
🌸بر نور دل و دیدهٔ زهرا صلوات 🍃بر دخت گرانمایهٔ مولا صلوات 🌸بر مظهر صبر و حلم و ایمان و شرف 🍃بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات ✨باعرض سلام و تبریک و تهنیت به مناسبت میلاد با سعادت عقیله‌ی بنی هاشم سلام الله علیها خدمت شما همراهان مهدوی؛ 🔸 به مناسبت سلام الله علیها ختم صلواتی هدیه به ایشان و به نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان عجل‌الله خواهیم داشت. مثل همیشه با نفس های گرمتون همراهی بفرمائید.🌹 ان شاءالله به دعای خیر حضرت زینب سلام الله علیها حاجت روا باشید. لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ربات زیر وارد کنید👇👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/61oljw با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏 @mahdavieat
اسلام نابِ محمدی(ص) در سه لحظه مهم تاریخی حیات خود را مدیون است: ۱. ابتدا در شکل گیری #خدیجه(س) ۲. در غبار فتنه و حق خوری بعد از پیامبر(ص) دخترِخدیجه(س)، (س) ۳. در بقای اسلام پس از عاشورا نوهِ خدیجه(س)، (س).
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت یک هفته بود که حرکات صالح و سلما و رفتار بقیه مشکوک شده بود.😕 صالح بی قرار بود و زهرا بانو و سلما نگران. این حال و هوا برایم اضطراب آور بود و می دانستم اتفاقی افتاده.😔 بیشتر نگران بچه بودم. به تازگی نبض های کوچک و نامنظمی را حس می کردم. انگار بچه جان گرفته بود. حس خوبی به آن داشتم و انتطارم برای پایان این مدت شروع شده بود.☺️ گاهی با او می زدم و برایش قصه یا لالایی می گفتم. برایش می خواندم و و می گذاشتم و با بچه به آن گوش می دادیم. حس می کردم سراپا گوش می شود و شوق و عجله ی او از من بیشتر است برای به دنیا آمدن. چشمانم را روی هم فشردم که بخوابم اما خوابم نمی برد. صالح آرام درب اتاق را باز کرد و تلویزیون اتاق را خاموش کرد. به خاطر من تلویزیون کوچکی برای اتاق گرفته بودند. درب کمد را باز کرد و آرام کوله را درآورد. قلبم فرو ریخت.😥 سعی کردم تکان نخورم که صالح فکر کند خوابم. "پس اینهمه بیا و برو و پچ پچ و رفتارای مرموز مال این بود؟ این روزا اعزام داره که بیقراره...! مطمئنم نگرانه منو تنها بذاره. خدایا کمکمون کن😔 " قطره اشکی😢 از گوشه چشمم روی بالش افتاد. وقت شام بود و صالح با سینی غذا آمد. کمکم کرد روی تخت بنشینم. خودش لقمه می گرفت و با کلی خنده و شوخی لقمه ها را به من می خوراند و لابه لای آن بعضی را توی دهان خودش می گذاشت که مرا اذیت کند. دوست نداشتم از غمم باخبر شود اما... امان از لب و لوچه ی آویزان😔 ــ چی شده قربون چشمات؟ چرا بغض داری؟ حوصله ت سر رفته مهدیه جان؟ ــ نه چیزی نیست.😒 ــ مگه صالح تو رو نمی شناسه؟ چرا پنهون می کنی گلم؟ بگو ببینم چی تو دلته؟ سینی غذا را پس زدم و خودم را به سمت او کشاندم و توی بغلش جا گرفتم. بغض داشتم😣 اما نمی خواستم گریه کنم. بیشتر به هم صحبتی اش احتیاج داشتم. ــ صالح؟!😞 ــ جانِ صالح؟ ــ چیزی از من پنهون کردی؟ ــ مثلا چی خانومم؟😒 آرام خودم را از آغوشش بیرون کشیدم و با نگاه پر بغضم به چشمانش خیره شدم. صالح دست و پایش را گم کرده بود. باید به او می فهماندم که خودش را اذیت نکند. دستش را گرفتم و انگشتر فیروزه را توی انگشتش چرخاندم. ــ من می دونم...😞 نگاهی گذرا به چشمانش انداختم و سربه زیر گفتم: ــ کی میری؟ انگار نمی توانست حرفی بزند. دستش رافشردم و گفتم: ــ فقط می خوام بدونم کی اعزام داری؟ می خوام بچه مو آماده کنم که این مدت باباش نیست منتظر شنیدن صداش نباشه. آخه تازگیا یه تکون های ریزی می خوره. یه چیزی مثل نبض زدن. اشک توی چشم هایش جمع شده بود.😢 بلند شد و رفت کنار پنجره. آنرا باز کرد و دوباره کنارم نشست. خنده ی بی جانی کرد و گفت: ــ آخه تو از کجا فهمیدی؟😒 ــ اونش مهم نیست. کی میری؟😔 ــ بعد از سال تحویل. ــ امروز چندمه؟ ــ بیست و هفتم. پوفی کشیدم و گفتم: ــ خدا رو شکر... دو سه روزی وقت دارم. ــ مهدیه جان... اگه بخوای نمیـ...😢 صحبتش را قطع کردم و دستم را روی لبش گذاشتم: ــ من کی هستم که نخوام...؟ جواب (س) رو چی بدم؟😓 نوک انگشتم را بوسید و سینی را برداشت و از اتاق بیرون رفت. بغضم ترکید 😭 و توی تنهایی تا توانستم اشک ریختم و دخیل بستم به عمه ی سادات. ادامه دارد... http://eitaa.com/mahdavieat
🌸بر نور دل و دیدهٔ زهرا صلوات 🍃بر دخت گرانمایهٔ مولا صلوات 🌸بر مظهر صبر و حلم و ایمان و شرف 🍃بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات ✨باعرض سلام و تبریک و تهنیت به مناسبت میلاد با سعادت عقیله‌ی بنی هاشم سلام الله علیها خدمت شما همراهان مهدوی؛ 🔸 به مناسبت سلام الله علیها ختم صلواتی هدیه به ایشان و به نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان عجل‌الله خواهیم داشت. مثل همیشه با نفس های گرمتون همراهی بفرمائید.🌹 ان شاءالله به دعای خیر حضرت زینب سلام الله علیها حاجت روا باشید. لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ربات زیر وارد کنید👇👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/qy6 با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏