eitaa logo
ɢᴏʟɴᴀʀɢᴇꜱ🇵🇸عطرگل‌نرگس
102 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
137 فایل
اغاز:۱۴۰۰/۱/۳ علاقهـ من به گل نرگسـ🌹 یه رازی پستشهـ؟ 😉 اگه میخوای بدونی بیا دوست من تا بهت بگم😍 همراهم باشـ! انلاین شاپم: @rehane_shop روبیک «https://rubika.ir/Mahdavigirls_313» https://ble.ir/mahdavigirls_313 بله
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت محمد(ص)، فرزند عبدالله بن عبدالمطلب بن‌هاشم بن عبدمناف، در مکه به دنیا آمد. پدرش عبدالله پیش از ولادتش از دنیا رفته بود. او شش سال بیشتر نداشت که مادرش آمنه را نیز از دست داد. تا هشت سالگی پدربزرگش عبدالمطلب سرپرست او بود و پس از مرگ عبدالمطلب در خانه عمویش ابوطالب زندگی کرد. رفتار و کردار او در خانه ابوطالب، نظر همگان را به سوی خود جلب کرد و دیری نگذشت که مهرش در دل‌ها جای گرفت. او برخلافِ کودکانِ هم‌سالش که موهایی ژولیده و چشمانی آلوده داشتند، مانند بزرگسالان موهایش را مرتب می‌کرد و سر و صورتِ خود را تمیز نگه می‌داشت. او به چیزهای خوراکی هرگز حریص نبود، کودکان همسالش، چنان که رسم اطفال است، با دستپاچگی و شتابزدگی غذا می‌خوردند و گاهی لقمه از دست یکدیگر می‌ربودند، ولی او به غذای اندک اکتفا و از حرص در غذا خودداری می‌کرد. در همه احوال، متانت بیش از حدِ سن و سالِ خویش از خود نشان می‌داد. بعضی روزها همین که از خواب برمی‌خواست، به سر چاه زمزم می‌رفت و از آب آن جرعه‌ای می‌نوشید و چون به وقت چاشت به صرف غذا دعوتش می‌نمودند، می‌گفت: احساس گرسنگی نمی‌کنم. او نه در کودکی و نه در بزرگسالی، هیچ گاه از گرسنگی و تشنگی سخن به زبان نمی‌آورد. عموی مهربانش ابوطالب او را همیشه در کنار بستر خود می‌خوابانید. او گوید: من هرگز کلمه‌ای دروغ از او نشنیدم و کار ناشایسته و خنده بیجا از او ندیدم. آن حضرت در سیزده سالگی، ابوطالب را در سفر شام، همراهی کرد. در همین سفر بود که شخصیت، عظمت، بزرگواری و امانتداری خود را نشان داد. بیست و پنج سال داشت که با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد. قسمت اول
حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) در میان مردم مکه به امانتداری و صداقت مشهور گشت تا آنجا که همه، او را محمد امین می‌خواندند. در همین سن و سال بود که با نصب حجرالاسود و جلوگیری از فتنه و آشوب قبایلی، کاردانی و تدبیر خویش را ثابت کرد و با شرکت در انجمن جوانمردان مکه (= حلف الفضول) انسان‌دوستی خود را به اثبات رساند. پاکی و درستکاری و پرهیز از شرک و بت‌پرستی و بی‌اعتنایی به مظاهر دنیوی و اندیشیدن در نظام آفرینش، او را کاملاً از دیگران متمایز ساخته بود. آن حضرت در چهل سالگی به پیامبری برانگیخته شد و دعوتش تا سه سال مخفیانه بود. پس از این مدت، به حکم آیه وَ أَنـْذِرْ عَشیرَتَکَ الاَقـْرَبینَ یعنی: خویشاوندان نزدیک خود را هشدار ده!، رسالت خویش را آشکار ساخت و از بستگان خود آغاز کرد و سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک و بت‌پرستی را به گوشِ مردم رساند. از همین‌جا بود که سران قریش، مخالفت با او را آغاز کردند و به آزار آن حضرت پرداختند. پیامبر در مدت سیزده سال در مکه، با همه آزارها و شکنجه‌های سرمایه داران مشرک مکه و همدستان آنان، مقاومت کرد و از مواضع الهی خویش هرگز عقب‌نشینی ننمود.  پس از سیزده سال تبلیغ در مکه، ناچار به هجرت شد. پس از هجرت به مدینه زمینه نسبتاً مناسبی برای تبلیغ اسلام فراهم شد، هر چند که در طی این ده سال نیز کفار، مشرکان، منافقان و قبایل یهود، مزاحمت‌های بسیاری برای او ایجاد کردند. در سال دهم هجرت، پس از انجام مراسم حج و ترک مکه و ابلاغ امامت علی بن ابیطالب(ع) در غدیر خم و اتمام رسالت بزرگ خویش، در بیست و هشت صفر سال یازدهم هجری، رحلت فرمود.   قسمت دوم
🍂」‌ تو‌شلوغےعاشورادرکربلا،ديدم‌زنےباعباے عربےروبروےحرم‌سيدالشهدا بالهجہ‌وكلام‌عربےباارباب‌ سخن‌ميگويد عربےراميفهميدم زنِ‌عرب‌میگفت آبرويم‌رانبر،بہ‌سختےاذن‌زيارت‌از شوهرم‌گرفتہ‌ام بچہ‌هايم‌راگم‌كرده‌ام اگربابچہ‌هابہ‌خانہ‌برنگردم شوهرم‌مراميكشد گريہ‌ميكردوباسوزِنجوايش‌اطرافيان‌ هم‌گريہ‌ميكردند كم‌كم‌لحن‌صحبتش‌تندشد توخودت‌دخترداشتے جان‌سہ‌سالہ‌ات‌كارےبكن چندساعت‌است‌گم‌كرده‌ام‌ بچہ‌هايم‌را كمےبہ‌من‌برخورد كہ‌چرااين‌طورداردباامام‌حسين‹ع› حرف‌میزند ناگهان‌دوكودک‌ازپشت‌سرعبايش‌ راگرفتند يُمّايُمّاميكردند زن‌متعجب‌شد باخودگفتم‌لابدبايدالان‌ازارباب‌ تشكرکند بچہ‌هايش‌رابہ‌اودادند🧒🏻 امابیخيالِ‌ازبچہ‌هاےتازه‌پيداشده‌ دوباره‌روبروےحرم‌ايستاد شدت‌گريہ‌اش‌بيشترشد همہ‌تعجب‌كرده‌بوديم رفتم‌جلووگفتم خانم‌چراهنوزگريہ‌ميكنے خداراشاكرباش زن‌باگريہ‌عجيبےگفت من‌ازصاحب‌اين‌حرم‌بچہ‌هاےلالم‌راكہ‌ لال‌مادرزادبودندخواستہ‌ام امانہ‌تنهابچہ‌هايم‌رادادند بلكہ‌شفاےبچہ‌هايم‌راهم‌امضاكردند اللهم‌الرزقنازیارت‌الحسین