فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از شهادت محمد، به لطف عمه سادات، راهی زیارت دمشق شدیم. هر کدام حال و هوایی داشتیم و این نعمت را صدقه سر محمد می دانستیم؛ مادر اما حال عجیبی داشت، بی قرار بود و مدام یادآوری می کرد: مبادا وقتی حرم بی بی را دیدید، اسمی از محمد بیاورید؟ مبادا حرفی از شهادت او بزنید؟ مبادا اشکی از سر دلتنگی بریزید؟ مبادا در محضر خانوم سرتان را بالا بگیرید؟ به درب حرم که رسیدید، سنگ ورودی را ببوسید و خاکش را سرمه ی چشم کنید و با تمام وجود از بانو تشکر کنید که چنین بضاعت کوچکی را پذیرفته و روسیاهانی مثل مارا آبرو داده!
مادر، اقتدا به عمه سادات کرده بود در یاری امامش، آنچه ما هنوز در آن نابلدیم و شاگرد...
رفقا! فکر کردیم امام آفریده شده تا حاجات ما را روا کند و مشکلاتمات را حل!!! یادمان رفت ما وظیفه داریم مطیع امام باشیم و او مامور به اطاعت از خواسته های ما نیست! او مامور به هدایت است و مسیر هدایت، پر از ابتلاست...
او را فقط راهی برای طلب حاجت دیدیم و اگر به حاجت نرسیدیم، کنارش گذاشتیم و پرسیدیم: پس کجاست این امام حسین؟!
غافل شدیم از وظیفه ی اطاعت از امام و تبدیل شدیم به طلبکار از ایشان!!!
در مرام دلدادگی، طلبکاری نیست!! در راه اطاعت از ولی، باید هزینه کرد! بسم الله ...
* دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم
نازنینا، تو چرا بی خبر از ما شده ای؟
___________
#نهمین_سالگرد_پرواز
#عزیز_دلی_هنوز
#قربانی_شب_اول_ماه_صفر
#مدرسه_عالی_شهید_مطهری
#ولایت_مداری
#شهدای_اربعه_حلب
#محمدرضا_دهقان
#مسعود_عسگری
#سید_مصطفی_موسوی
@mahdavii12