امام آدمبد ها؛ امام غرقشده ها؛ امام لات ها؛ شلنمازها؛ بینمازها؛ خجالتی ها؛ پشتستون نشین ها؛ کماشک ها؛ یواشکی گریهکنها؛ خیلیگناهکار ها؛ شرمنده ها؛ گردنکج ها؛ کفش به گردن انداخته ها؛ پشیمانها؛ امام علیگندابی ها؛ رسولترک ها؛ مجیدبربری ها. حر ها. شما اگر نبودید، ما فهرست اصحاب ائمه را که میدیدیم، جز سلمان و میثم و ابوحمزه و ابوخالد و زراره و یونس بن عبدالرحمن، و پاکان و مهذّبان دیگر، شاید اسم دیگری به چشم نمیآمد. ما غرقشدههای تاریک و راکد هیچوقت شاید امید توی دلمان جوانه نمیزد. ما مطرود بودیم. پشت گوش افتادگان. از دور تماشاگران. اصحاب شما را که اما میبینیم، از تازهداماد نصرانی، تا پیرمرد عثمانی و تا حر یزیدی ، توی چشم میآید. توی خیمه تو آدمبد ها هم بین مهذّبان مینشینند. زانو به زانو. کتفبهکتف. انگار نه انگار . تو راستش امام مایی. امام «إرفع رأسک»گوی همیشه بالبخند ما. امام ما آدممعمولی ها. ما نهچندان مومنها که هنوز به تاری نحیف، وصلیم و جدا نشدهایم. ما گاهی توبهکنان و بیشتر توبهشکنان. چقدر خوب که هستی و چقدر خدا حـر را خیر بدهد که راه ما را باز کرد. ما حالا از انتهای مجلس، از پشت ستون، از ورودی کفشکَن خیمه میتوانیم جلوتر بیاییم. امشب زانو به زانوی خودت بنشینیم و بهروی خودمان هم نیاوریم که جنسمان با حبیبها و عباسها و آدمخوبهای پهلوبهپهلو نشستهمان فرق میکند. همیشهٔ سال، روز آدمخوبهاست. امشب اما شب ماست. لطفا راه باز کنید. راه باز کنید که امشب میخواهیم نزدیک آقا بنشینیم.
#مهدی_مولایی
#السلامعلیکیارحمتاللهالواسعه
https://eitaa.com/mahdavii12
ثُمّ جَلَس علی شَفیرِ القَبر باکیاً حزیناً؛
آنگاه در تاریکای بقیع سطح زمین را
چنان مسطّح و صاف ساخت که گویی
نازکای تن ظریف هیچ دردانه
و علت خلقتی زیر خروارها
خاک سرد قبرستان مخفینشده.
که گویی پدر خاک حتی صاحب
قبری کوچک از زمین برای
محبوب خویش نیست …
بعد چون طفلی یتیم بر فراز قبر نشست
زانو به آغوش کشید و یکّه و تنها
اشک ریخت بی آنکه فاطمهایی باشد
که باز هم سرش به زانویش بگذارد
و بگوید اشک نریز عزیز قلبم.
که تو از حالا مظلومترین مرد تاریخی.
#مهدی_مولایی
#حضرت_زهرا