eitaa logo
| مَـہْـدَوٖیَّت |
1.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
46 فایل
✍امام زمان`عج`: شیعیان ما بہ اندازهٔ آب خوردنی ما را نمےخواهند، اگر بخواهند،دعا مےڪنند و #فرج ما میرسد. «اَلْلّٰهُمَّ ‌عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّڪَ ‌الفَرَجْ» یعنے : ⛔گناه نکنیم⛔ 🍃کپے با『صلوات‌‌‌』 🍃 تبادل و تبلیغ نداریم🚫 👤خادم کانال↯ 🆔 @madare_sadat_135
مشاهده در ایتا
دانلود
همراهانی که از اول داستان ها رو نخوندن میتونن با این هشتک👈 تمام داستان هایی که فرستاده شده رو مطالعه کنن🌱
🍃پیـامبر: خدیجـه بـه مـن ایـمـان آورد درحـالیـکه همـه کـافر بودنـد. سالروز ازدواج و 😍 ❥| @mahdaviiat_313
| مَـہْـدَوٖیَّت |
ادامه.. شیخ وارد اتاق می‌شود و زنم که مشغول خوش‌ آمدگویی است به دنبای تدارک وسایل پذیرایی می‌رود. ب
🔖قسمت آخر از کیسه‌اش یک اشرفی کف دستم گذاشت. باور نمی‌کردم شیخ, درتمام روزهای گذشته به ازای خواندن زیارت‌نامه برای زائرها یک دهم آن اشرفی هم به دست نمی‌آوردم. خواستم به سمت خانه بیایم اما شیطان به دلم چنگ زد. جوان با حالی منقلب می‌خواند واشک می‌ریخت. صدای توی سرم پیچید «چرا به کم قانم شدی؟» و همین شد که دوباره برگشتم به سمت او دوباره در حالی که او چشم‌هاپش را بسته وبا سوز زیارت‌نامه می‌خواند گوشه ی پیراهنش را کشیدم. چشم باز کرد. انگار از دنیایی دیگر نگاهم می‌کرد. - من باید به تو زیارت تعلیم دهم. سری تکان داد یعنی «نمی‌خواهم». اما باز نیم اشرفی به من داد و اشاره زد که از او دور شوم. در پوست خود نمی‌گنجیدم یقین داشتم بازهم برای دور کردن من حاضر است خرج کند. پس دوباره ردایش را کشیدم و گفتم: «کتاب را کنار بگذار می‌خواهم به تو زیارت یاد دهم» با چشمانی که پر از التماس بود نگاهم کرد. با دست اشاره زد دور شوم و وقتی دست درازم را دید یک ریال به دستم داد. شیخ دیگر قصد داشتم از او دست بردارم و راهی خانه شوم. تا جلوی در هم رفتم اما شیطان رهایم نکرد. جوان را شکل کیسه‌ای پر از سکه می‌دیدم. دوباره با گستاخی جلو رفتم و ردایش را کشیدم. ناگهان اشکش قطع شد. بغض‌کرده نگاهم کرد وکتابش را بست. چانه‌اش میلرزید که از حرم بیرون رفت. پشیمان شده بودم. همین که او بی‌حرف رفته بود مرا داغان می‌کرد. دنبال او دویدم تا اورا به گوشه‌ای ببرم و بگذارم زیارت نامه اش را بخواند. کنجی از حیاط نشسته بود. سراغش رفتم با دیدنم ابرو در هم کشید. -برگرد. هر طور می‌خواهی زیارت کن؛ من دیگر کاری با تو ندارم -نمی‌خواهم. توهمه حال زیارتم را از بین بردی, تودلم را شکستی منتظر نماند عذرخواهی کنم. از حرم بیرون رفت و من ماندم و سکه‌هايم. راستش بعد از رفتن جوان دیگر به او فکر نکردم. فقط برای سکه‌هایی که به دست آورده بودم نقشه می‌کشیدم. شب در آسمان پهن شده بود که به خانه آمدم. اما همین که در خانه را باز کردم دیدم سه مرد رو به رویم ایستاده‌اند. آن که وسط ایستاده و از همه با هیبت‌تر بود نگاهم می‌کرد،ترسیده بودم شیخ که مرد گفت: «چرا زائر ما را از ما باز داشتی؟» بعد ازآن لحظه دیگر نفهمیدم چه شد. سینه‌ام سوخت و زندگی‌ام را به آتش کشید. نمی‌توانم اشکم را کنترل کنم. شیخ زمزمه می‌کند: «بد کردی مرد، بد کردی». ویران می‌شوم و چشم‌هايم را می‌بندم؛ دردی در سینه‌ ام تیر می‌کشید که یقین دارم هیچوقت آرام نخواهد شد. ❥| @mahdaviiat_313
خدآیآ آنقدر پوشآندی كه باور کردم عیبی ندآرم:)! . . 🤎 ❥| @mahdaviiat_313
آیت الله بهجت ره : دائم سوره قل هو الله احد را بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به عج که این کار عمر شما را با برکت میکند و مورد توجه خاص حضرت قرار می گیرید.💚 ❥| @mahdaviiat_313
❀مَن أرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ وَ أن تُكشَفَ كُربَتُهُ فَليُفَرِّج مُعسِرٍ . . . هركس ميخواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين رود ؛ بايد گره اي از كار گرفتاري باز كند🌱 ❥| @mahdaviiat_313
| مَـہْـدَوٖیَّت |
||ببینید 👈چهره واقعی امام خمینی ❥| @mahdaviiat_313
پیشاپیش از کیفیت بسیار بد فیلم که توسط ایتا بی کیفیت شده،پوزش🙏
💔😔
«جمعه» روز پایانی هفته، مورد احترام مسلمانان و یکی از اعیاد مهم آنان است. به عقیده برخی جمعه از آن رو «جمعه» نامیده شده که در آن جهت نماز اجتماع می‌کنند.(۱) اهمیت شب و روز جمعه در احادیث بسیاری بیان شده و اعمال و ادعیه فراوانی برای آن مقرر گشته است. از مهم‌ترین اعمال مؤمنان در روز جمعه توجه به حضرت مهدی و انتظار فرج آن بزرگوار است. در این روز زیارت آن حضرت و دعا برای تعجیل فرج او مستحب است؛ زیرا طبق برخی از روایات و زیارات، امید ظهور آن حضرت در روز جمعه بیش از سایر روزها است.(۲) 📚منابع ۱.(راغب اصفهانی، مفردات.) ۲.(ر.ک: بحارالانوار، ج 99، ص 215.) ❥| @mahdaviiat_313