eitaa logo
| مَـہْـدَوٖیَّت |
1.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
46 فایل
✍امام زمان`عج`: شیعیان ما بہ اندازهٔ آب خوردنی ما را نمےخواهند، اگر بخواهند،دعا مےڪنند و #فرج ما میرسد. «اَلْلّٰهُمَّ ‌عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّڪَ ‌الفَرَجْ» یعنے : ⛔گناه نکنیم⛔ 🍃کپے با『صلوات‌‌‌』 🍃 تبادل و تبلیغ نداریم🚫 👤خادم کانال↯ 🆔 @madare_sadat_135
مشاهده در ایتا
دانلود
•♥️🌱• ± با یک سلام ، رو به حرم زائرت شدم این هم زیارت من بی پول و مستمند😔🥀 ❥| @mahdaviiat_313
بچه ها نمیرید !! اگر بمیرید به جسدتون دست هم نمیزنن میگن غسلِ میّت داره!! ولی اگر بشین ، سر یه تیکه کـفنتون هم دعواست :))) ❥| @mahdaviiat_313
فقط کسایی که رفتن میفهمن😭😭 ❥| @mahdaviiat_313
است... هوایت نکنم می میرم
🔖قسمت آخر نه هرگز! اگر من دست خالی بروم استادم خودش به سراغتان می‌آید. نگاه از او می‌گیرم و کتاب را به دستش می‌دهم. می‌رود و با سرعت از خانه‌ام دور می‌شود. با بغضی در گلوتکیه می‌دهم به دیوار, دست دراز می‌کنم سمت دفتری که تمام دیشب درآن نوشته‌ام. دفتری که قرار بود برگه‌های سفیدش سیاه شود اما! دفتر را دست می‌گیرم؛ یک سوم مطالب کتاب را دارم اما کافی نیست. بغضم را فرو می‌دهم و لای دفتر را باز می‌کنم دست خطم را می‌بینم اول‌ها مرتب و خوش خوان اما هرچه جلوترمی‌رویم بد خط وناخوانا. ده مبحث اول را نوشته‌ام. کتاب بیشتراز چهل مبحث داشت. قطره اشکی از چشمم می‌چکد. جلومی‌روم. اما برگه‌ها سفید نیستند. یقین دارم که بیشتراز مبحث دهم پیش نرفته‌ام. اما از جایی به بعد خط من نیست. خطی خوش، خوانا، یکدست و ظریف. کلمات را کنارٍ هم نوشته است. ورق می‌زنم. با دهانی باز با چشمانی متعجب. با صدایی که مدام در ذهنم می‌گوید: «اين نمی‌تواند واقعی باشد. این امکان ندارد» ورق می‌زنم. دفتر پرشده از نوشته‌ها، مبحث سی و هشت. مبحث سی ونه» مبحث چهل... چشم‌هایم برق می‌زند. معجزه شده، حتماً معجزه شده, بلند می‌شوم. می‌خواهم بدوم توی کوچه فریاد بزنم: «معجزه شده» می‌خواهم همه دوستانم را خبر کنم تا راز این نوشته‌های غیبی را برملا کنم. اصلاًشاید شب هنگام یکی از آن‌ها به خانه‌ام آمده و کار نیمه‌تمام مرا تمام کرده است. اما جلوی در می‌ایستم زل می‌زنم به صفحه آخر دفتر، خط به خط نوشته‌ها را با چشم دنبال می‌کنم، لبم را می‌گزم، لیوان آب را ازروی طاقچه برمی‌دارم و یک‌نفس سرمی‌کشم. پلک می‌زنم یک بار دوبار خواب نیست، همه چیزرنگ واقعیت دارد. پرتوی خورشید از پنجره می‌افتد روی برگ آخر. شانه‌هایم می‌لرزد، زانو می‌زنم و بغضم را رها می‌کنم، پایان صفحه نوشته شده - کتبه م‌ح‌م‌د بن الحسن العسکری صاحب‌الزمان ❥| @mahdaviiat_313
▪️ علیه السلام فرمودند: دعا، بلاى نازل شده و نازل نشده را دفع می ‏کند. الکافی/ج۲/ص۴۶۹/ح۵ ❥| @mahdaviiat_313
•°🌱 مےگفت: هـرڪسےروزے³مرتبـہ خـطاب‌به‌حضـرت‌مہـدے"عـج"بگـہ": {بابی‌انتَ‌وامےیااباصالح‌المهدے‌‌} حضرت‌یجور‌خاصےبراش‌دعامیکنن :)♥️🖇 🤲🏻 ❥| @mahdaviiat_313
فاطمه زهرا  عليها السلام  روزي به خانه پدر آمد تا کمک مالي بگيرد، پيغمبر فرمود: دخترم! من چيزي ندارم تا به شما بدهم؛ ولي يک ذکر به شما ياد مي دهم، برو اين ذکر را بگو! ذکر اين بود: «يَا رَبَّ الْأَوَّلِينَ وَ الآْخِرِينَ يَا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِينِ وَ يَا رَاحِمَ الْمَسَاکِينِ وَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين»اين را بگو، ان شاءالله در زندگي ات گشايش ايجاد خواهد شد. اميرالمؤمنين حضرت زهرا  عليها السلام را فرستاده بود تا از پيامبر کمک مالي بگيرد، وقتي زهراي مرضيه از خانه پيغمبر بيرون آمد، به اميرالمؤمنين عرضه داشت: «ذَهَبْتُ لِلدُّنْيَا وَ جِئْتُ لِلْآخِرَةِ؛ من دنبال دنيا رفتم ولي با آخرت برگشتم». الحمدالله پدرم به جاي مال، ذکر و دعايي به من ياد داد. اميرالمؤمنين هم فرمود: امروز روز خوبي است که ما دعايي ياد گرفتيم. ❥| @mahdaviiat_313