eitaa logo
منتظران ظهور
304 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
20 فایل
خادمین کانال هماهنگی جهت تبادلات @mahdiadmin @mahdavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یکی از ویژگی های انتظار این است که یک پیوستگی شکل میگیرد بین انسان هایی که یکدیگر را ندیده اند! کسانی که کوهنوردی در برف میروند میدانند که وقتی مثلاً ۲۰۰ نفر باهم دارند میروند و اونجا هم مه گرفته است، نفر اول پا میکوبه رو برف و راه را باز میکنه که جلودار گفته میشود و نفر دوم پاشو میذاره جا پای نفر اول. نفرِ ۹۰ اُم هم پاشو میذاره جا پای نفر اول امّا اصلاً او را ندیده است. بعضی مواقع اونقدر مه زیاد میشه و فضا غبار آلود میشه که امروزیشو بگیم : فتنه ها زیاد میشه که اصلاً یک متری جلوی چشمت رو نمیبینی! شما اميرالمؤمنين (ع)دیدی؟ ندیدی! امام حسن (ع) را درک کردی؟ نه ! ولی امروز در این کورانِ حوادثِ دنیا، شما جا پاتو میذاری جا پای حسین بن علی (ع) ! و به تمام بچه هات هم درسِ کوهنوردی را تو هیئت یاد میدی که راه شناس باشن ! اساساً شیعه یعنی همین... استاد
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊 مراقب تفکر مُرجئه باش 💠 📝 نقش در و 🗓 مهر ۹۷ _ تهران
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢از حضرت فاطمه سلام الله علیها تا ظهور... ✨تفسیر سوره ی قدر
🔴 تهدید به استعفا توسط ناکارآمدهای خسارت‌آفرین! 🔹🔸شنیده شده چندتن از وزرای دولت بنفش پس از شکست در همسونمودن مردم و نظام با پروژه خسارت‌بار جدید خود، با ارسال نامه‌ای به درصدد تحمیل برآمده و برای پیشبرد برنامه‌ی عجیب خود، تهدید به استعفا در صورت عدم تصویب آن، کرده‌اند. 🔸این افراد که کشور را در چاله‌ی انداخته و اکنون بدون هیچ پاسخی به ملت، ژستی طلبکارانه نیز به خود گرفته‌اند، ظاهرا در جدیدترین ماموریت خود موظف به انداختن کشور در چاه شده‌اند. آنان باید بدانند استعفای وزرا که هیچ، بلکه طرح عدم کفایت روحانی امروز مطالبه حداکثری توده‌های مختلف مردم است اما صرفا بنابر نظر ولی امر مسلمین که بر مصالح عالیه نظام اسلامی منطبق است، از پیگیری حقوقی و میدانی این مطالبه چشم‌پوشی کرده‌اند. 🔹حالا اگر به دلیل بن‌بست در توخالی بودن شعارها، دنبال بهانه‌ای برای شانه‌خالی‌کردن از پذیرش مسوولیت آنچه بر سر کشور آورده‌اند، هستند، بدانند مردم از استعفای این جماعت خرسند خواهند شد. مَرد و حرفش!
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️برنامه دشمن برای فتنه ۹۸ از زبان حسن عباسی 5% اختیارات کشور دست است❗️
1_45299625.mp3
2.31M
🌷☑️ زبان حال امیرالمومنین در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها.... هستی ام بودی... رفتی از دستم... تو چرا رفتی.... من چرا هستم...
مـــن بـــا تـــو ✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے :هفدهم عصبے پاهام رو تڪون میدادم،چند دقیقہ بعد شهریار اومد و سوار ماشین شد،بے حرف ماشین رو،روشن ڪرد! رسیدیم سر خیابون ڪہ ماشین پدر امین رو دیدم،چندتا ماشین هم پشت سرشون مے اومد! سریع سرم رو برگردوندم،شهریار سرعتش رو بیشتر ڪرد. نفس عمیقے ڪشیدم،مثلا براے رفع خستگے امتحان ها داشتم میرفتم باغ عمہ تو ڪرج،داشتم فرار میڪردم! اولین بار ڪہ مادرم این پیشنهاد رو داد قبول نڪردم،تحمل شلوغے رو نداشتم حتے دوست نداشتم خونہ باشم! دلم میخواست یہ جاے تاریڪ تنها تنهاے باشم! ڪار این روزهام شدہ بود یا آهنگ گوش دادن بہ قدرے ڪہ قلبم درد بگیرہ یا تو خونہ راہ رفتن تا پاهام خستہ بشن! بے قرارے میڪردم،عصبے میشدم بهونہ میگرفتم اما باز آروم نمیشدم از همہ بدتر این تب لعنتے بود ڪہ دست از سرم برنمیداشت! شیشہ ماشین رو دادم پایین و سرم رو بردم بیرون بلڪہ باد بهمن ماہ آتیشم رو سرد ڪنہ! شهریار با مهربونے گفت:هانیہ سرتو ندہ بیرون خطرناڪہ! چیزے نگفتم و شیشہ رو دادم بالا! با این همہ حال بد فقط خجالتم ڪم بود! مادر و پدرم فهمیدہ بودن و از همہ مهمتر شهریار! وقتے دید ساڪتم بہ شوخے گفت:اہ جمع ڪن بساط لوسے بازے رو دخترہ ے لوس! اما باز چیزے نگفتم! برگشت سمتم و با ناراحتے نگاهم ڪرد،دستش رو گذاشت روے پیشونیم! با نگرانے گفت:هانیہ چقدر داغے! آب دهنم رو قورت دادم و آروم گفتم:چیزیم نیست حتما سرما خوردم! دروغ گفتم،من عشق خوردہ بودم! با بے طاقتے گفتم:شهریار میشہ شیشہ رو بدم پایین؟ بہ نشونہ مثبت سرش رو تڪون داد. دوبارہ شیشہ رو دادم پایین،نگاهے بہ چادرم انداختم و بہ زور درش آوردم شهریار با تعجب نگاهم ڪرد اما چیزے نگفت! چادرم رو از پنجرہ دادم بیرون و سپردم بہ دست باد! امروز عقد امین بود! من بندہ ے امین بودم نہ خدا! دیگہ امینے نبود ڪہ بخوام بندگے ڪنم! پس دلیل اون رفتارهاش چے بود؟!مطمئن بودم اشتباہ برداشت نڪردم اصلا همہ ش رو اشتباہ برداشت ڪردہ باشم هانیہ گفتن هاش چے؟!شب خواستگاریش ڪہ بهم زنگ زد چے؟! با فڪر رفتار ضد و نقیضش قلبم وحشیانہ مے طپید! دوبارہ اشڪ هام بہ سمت چشمم هجوم آوردن،چشم هام رو بستم تا سرازیر نشن،این مردے ڪہ ڪنارم نشستہ بود،برادرم بود و اشڪ هاے من شاهرگش! مهم نبود جسم و روحم خفہ میشہ! دارد... 🍃🍃🍃💞💞💞💞🍃🍃🍃
مـــن بـــا تـــو ✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے :هیجدهم بے حال وارد ڪوچہ شدم،عادت ڪردہ بودم چادر سر نڪنم،سہ هفتہ خودم رو حبس ڪردہ بودم تا نبینمش!تا بیشتر خورد نشم!حال جسمم بہ هم ریختہ بود مثل روحم! شهریار بازوم رو گرفت،برادرم شدہ بود خواهر روزاے سختے! شروع ڪرد بہ قلقلڪ دادن گلوم،لبخند ڪم رنگے زدم با خندہ گفت:دارے حوصلہ مو سر مے برے خانم ڪوچولو! وقتے با مادرم صحبت میڪرد صداش رو شنیدم ڪہ گفت خیلے حساس و وابستہ ام باید با سختے ها رو بہ رو بشم! دستش رو از بازوم جدا ڪردم و گفتم:میتونم راہ بیام! رسیدیم سر ڪوچہ،عاطفہ با خندہ همراہ دخترے مے اومد پشت سرشون امین لبخند بہ لب اومد و دست دختر رو گرفت! نمیدونم چطور ایستادہ بودم،فقط صداے جیغ قلبم رو شنیدم! تن تبدارم یخ بست،شهریار دستم رو گرفت با تعجب گفت:هانیہ تب ندارے!یخے،دارے مے لرزے! نفس عمیقے ڪشیدم. _من خوبم داداش بریم! تا ڪے میخواستم فرار ڪنم؟! قدم برداشتم،محڪم ترین قدم عمرم! عاطفہ نگاهمون ڪرد،لبخندش محو شد! رابطہ م با عاطفہ بهم خوردہ بود،با امید دادن هاش تو شڪستم شریڪ بود! شهریار بلند سلام ڪرد،هر سہ شون نگاهمون ڪردن ولے من فقط دختر محجبہ اے رو میدیدم ڪہ با صورت نمڪین و لبخند ملایمش ڪنار مر د من بود! هر سہ باهم جواب دادن،انگار تازہ میخواستم حرف بزنم بہ زور گفتم:سلام دختر دستش رو آورد جلو،نمیدونست حاظرم دستش رو بشڪنم،باهاش دست دادم و سریع دستش رو رها ڪردم! با تعجب نگاهم ڪرد! _عزیزم چقدر یخے! عصبے شدم اما خودم رو ڪنترل ڪردم امین آروم و سر بہ زیر ڪنارش بود! _نشد تبریڪ بگم،خوشبخت بشید! مطمئنم دعا براے دشمن بدتر از نفرینہ! با لبخند ملیحے نگاهم ڪرد:ممنون خانمے قسمت خودت بشہ. بہ امین نگاہ ڪرد و دستش رو فشرد،چندبار خواب دیدہ بودم با امین دست تو دستیم؟! حالم داشت بد میشد و دماے بدنم سردتر،اگر یڪ دقیقہ دیگہ مے ایستادم حتما مے مردم! دست شهریار رو گرفتم. شهریار لبخند زد و گفت:بہ همہ سلام برسونید خدانگهدار! سریع خداحافظے ڪردیم و راہ افتادیم،با دستم،دست شهریار رو فشار میدادم! رسیدیم سر خیابون،چشم هام رو بستم امین و دخترہ دست تو دست هم داشتن میخندیدن! اون دخترہ بود نہ همسرش! احساس ڪردم روح دارہ از بدنم خارج میشہ،چشم هام رو باز ڪردم پشت سرم رو نگاہ ڪردم،امین و دخترہ جلوے در داشتن باهم حرف میزدن،حتما عاطفہ سر بہ سرشون گذاشتہ بہ ڪوچہ پناہ آوردن تا راحت باشن! زیر لب گفتم:دخترہ بہ جاے من خیلے دوستش داشتہ باش! دارد... 🍃🍃🍃💞💞💞💞🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منتظران ظهور
#ولایت 38 -- آقا اینا رو گول زدن!😌 🔷 ای بابا این چه حرفیه؟!😒 چرا باور نمیکنی که بعضیا خیلی پست هست
39 💢 جالبه که در زمان ظهور باز هم یه عده ای غُر میزنن! 😒 🔺میگن آقا جان این همه آدم کشتن برای چیه؟😤 اونا هم ممکنه آدمای خوبی باشن! 🌺🌷 حضرت با آدم های پست خیلی شدید برخورد میکنن. چرا؟ 👈 چون قبل شخصی به نام "سفیانی"، جنایت ها و سفاکی های وحشتناکی خواهد کرد که روی همۀ جنایتکاران ، سفید خواهد شد! 🚫 در طول تاریخ چنین جنایت هایی نمیشه.... 🌐
40 ⭕️ خیلی بد هست که یه حرفی رو که آدم میتونه با عمق معرفتیِ خودش بفهمه ولی بخواد با جنایتِ جنایتکارها بفهمه و بهش برسه.....⚠️ 🌹 در این زمینه حضرت امام خمینی رحمت الله علیه تعبیرات شدیدی رو به کار میبرن. ✅ " ایشون محکم ترین کلمات خودشون رو برای کسانی استفاده میکنن که 👈 با سادگی شون جاده صاف کن دشمنان هستند هرچند مذهبی باشند....."⛔️ 🌐
41 🌺 امام صادق (ع) می‌فرماید: ✨«در روز قیامت خدا به بعضی‌ها نگاه نمی‌کند و با آن‌ها حرف نمی‌زند ، اینها سه گروه هستند : ⭕️1⃣ کسانی که جایگاه امامت را غصب کرده‌اند. 🚫2⃣ کسانی که در مقابل اولیاء خدا ایستاد‌ه‌اند و یا جنگیده‌اند. ⚔🗡 ⭕️3⃣ کسانی که برای دو گروه اول «یک ذره سهم از اسلام» قائل شده‌اند.... { ثَلَاثَةٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ مَنِ ادَّعَى إِمَامَةً مِنَ اللَّهِ لَیْسَتْ لَهُ وَ مَنْ جَحَدَ إِمَاماً مِنَ اللَّهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ لَهُمَا فِی الْإِسْلَامِ نَصِیباً } ✨ 📚 اصول کافی/ ج۲ ، ص ۲۰۰ ✅ برای این سه گروه بدترین عذاب ها هست. حالا گروه اول و دوم رو میشه حق داد اما گروه سوم واقعا بدبختند...🔥🔥🔥 🌹