📳 پاسخ به چند شبهه و سوال رایج پیرامون #امام_کاظم علیهالسلام
⛔️ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﯽ ﮐﺎﻇﻢ 37 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ . ﺩﺭﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﻋﻤﺮﺵ 24 ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺍﻭ 18 ﭘﺴﺮ ﻭ 19 ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪ. فکر کنم ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ بند [...] ﺣﺒﺲ ﺑﻮﺩه "
✅ پاسخ اجمالی:
✔️امام_کاظم(ع) ۵۵ سال عمر کردند نه ۳۷ سال و مدت زندان ایشان بيشتر از ۵ يا ۶ سال نبوده است!
✔️ اختلاف در تعداد فرزندان پسر و دختر ایشان، به این دلیل است که گاهی نام، کنیه و لقب یک فرزند، به عنوان فرزندی جداگانه بیان شده
✔️ ازدواج های معصومین برای هوا و هوس و قابل اشکال کردن نیست، بلکه با اهدافی چون ايجاد رابطه خويشاوندی برای گسترش اسلام، الگودهی به ديگران، تربيت نسل مومن برای گسترش دين و مذهب شيعه انجام میشد!
✔️ اکثر امام زاده های ایران فرزندان امام کاظم(ع) نیستند، بلکه بسیاری از آنان از نوادگان و نبیرگان و گاه تا چندین نسل واسطه هستند
✅ پاسخ تفصیلی👇
🔗 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe/7084
⛔️ موسی کاظم پدر [امام]رضا هیچگاه در زندگی همسری اختیار نکرده و همواره با کنیزان همبستر میشده!
✅ پاسخ اجمالی:
✔️ در کتب تاریخ و انساب،کسی از زنان امام_کاظم ع، نامی نبرده است و تعداد آنها معلوم نیست، اعم از کنیز و متعه ( ازدواج دائم)، پس اینکه در این شبهه گفته که ایشان هیچگاه ازدواج نکرد، حرفی غیر مستند و سخنی نامعتبر است.
✔️ اما در مورد حدیث جعلیِ ذکر شده
تاریخچهی این حدیث، به شبکههای اجتماعی و سایتهای ضد انقلاب و ضد اسلام میرسد❗️
در مواردی هم که آدرسی برای آن ذکر شده،دروغ و جعلی است.
✔️همچنین متن این روایت جعلی, با دیگر احادیثِ معصومین ع، در باب سفارش به ازدواج دایم, ناهمخوان و ناسازگار است،که نشان از دروغ بودن آن دارد.
✅ پاسخ تفصیلی👇
🔗 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe/2838
⛔️ چرا به امام_کاظم باب الحوائج میگویند؟
✅ پاسخ اجمالی:
✔️ کاربرد این لقب برای امام هفتم شیعیان موسی بن جعفر الکاظم ریشه حدیثی ندارد و شهرت این لقب مربوط به دوران بعد از درگذشت ایشان است
✔️شیخ عباس قمی مینویسد ؛
« امام_کاظم علیهالسلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که) توسّل به آن حضرت براى شفاى امراض و بيمارىها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است»
✔️ بابالحوائج بودن امام کاظم نزد اهلسنت: محمد بن طلحه شافعی :
« مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» مىخوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مىديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و گوياى اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است».
✔️احمدبن یوسف دمشقی (عالم اهلسنت)
« امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او عرض نياز برده، نوميد بازنگشته است ...»
✅ پاسخ تفصیلی👇
🔗 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe/7081
⛔️طبق گفته علماى شيعه ائمه شيعه در خوشگذرانى و برده دارى بوده
و تنها شغلشان گرفتن پول از خلفا و توليد فرزند از زنان و كنيزانشان بوده است❕امام کاظم ۵۰۰ غلام و خدمتکار داشت.امام کاظم ۳۰ فرزند داشت...
✅ پاسخ اجمالی:
✔️ امام کاظم ع و شیعیان ایشان شدیدا تحت فشار هارونالرشید بودند و برای حفظ جان شیعیان و فراهم شدن شرایط برای معرفی مکتب تشیع از باب تقیه سعی بر آن داشت تا با هارون مدارا کند و اطلاق القابی مانند «امیرالمومنین» به او نیز به خاطر حفظ جان شیعیان بوده است.
✔️ اکرام امام کاظم و عموزاده خطاب کردنش توسط هارونالرشید بخاطر اینبود که امام و شیعیان را تحت کنترل بگیرد و بهانهای برای قیام شیعیان به آنها ندهد.
✔️ پذیرفتن هدایای هارونالرشید توسط امام به این جهت بود که آن هدایا را خرج فقرا و نیازمندان میکرد، و امام علیه السلام شرعا مجوز تصرف در آن اموال را داشت.
✔️ علت از کثرت فرزندان، تولید و تربیت نسلی پاک جهت تبلیغ اسلام بوده است.
✔️ غلام و برده داشتن امامان هم در مسیر اجرایی کردن طرح کلی اسلام برای آزادسازی بردگان پس از آموزش آداب معاشرت و تعالیم اسلامی بوده است و با بهانههای مختلف آنها را آزاد میکردند
✅ پاسخ تفصیلی👇
🔗 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe/7089
#شهادت_امام_کاظم #یا_باب_الحوائج_ع
#درمحضرعالم_فرزانه
⚪️ نظر صاحبان #ولايت مطلقه حامل نور يقظه مى باشد ⚪️
⬛️ ...چه بسا در مواردى كاملا تعجب آور و تحير آور باشد و كسانى با توجه و نظر آنان بخود آمده و بيدار گشته و متنبه شده باشند كه بظاهر و طبق محاسبات معمولى چنين انتظارى نمى رفت.
و اين در حقيقت بدان جهت است كه نور الهى و جذب حق كه اصل مسئله است و از طريق آنان به ظهور مى رسد ، چنين نيست كه حد و حدودى داشته باشد، بلكه ، نور او ، نور قاهر ، و مشيت او ، مشيت غالب است.
▪️ماشاء الله كان و مالم يشأ لم يكن▪️.
نمونه هاى زيادى در اين باب نقل گرديده و ديده شده است، چه از آنهايى كه در زمان خود حضرات معصومين "صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين " ، بوده اند، و چه از آنهايى كه در زمانهاى بعدى و در هر زمانى بوده اند و مشمول عطف و نظر خاص پروردگار شده و از ورطه اوهام و غفلت و اسارت نجات يافته و بخود آمده و سر در طريق #طلب نهاده اند، بنحوى كه چنين انتظارى نمى رفت.
« بشر حافی » كه لقب «حافى» بخود گرفت، از جمله آنهاست.
گفته اند:
او در زمان حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر " سلام الله عليه " و در بغداد مي زيسته است.
در اول امر خود مردى غوطه ور در #دنيا و غرق در اوهام و اهل عيش و نوش بوده است.
در يكى از روزها كه او با مأنوسان خود در منزل خويش مجلس عشرت برگزار نموده و مشغول بود ، در همان حال گذر آن حضرت از كنار منزل وى افتاد و صداى ساز و آواز و نى و رقص از آنجا شنيد و در همان هنگام هم كنيزى كه خدمتگزار بود از داخل منزل وى براى بيرون ريختن خاكروبه خارج شد.
#امام_کاظم "علیه السلام" به آن كنيز فرمودند : صاحب اين خانه آزاد است يا بنده؟
كنيز گفت : آزاد است.
امام فرمودند : راست گفتى، زيرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسيد.
اين مكالمه تا حدودى موجب تأخير در برگشت همان كنيز خدمتكار گرديد و طبعاً وقتى داخل منزل شد ، بُشر در حالى كه در سر سفره شراب بود پرسيد، چه چيز باعث گرديد كه دير آمدى؟ او جريان گفت و گوى خود با آن حضرت را براى وى نقل كرد.
جملاتى كه امام فرموده بود ، چنان در وجود «بشر» و در #دل او اثر گذاشت كه از همان سر سفره با سرعت و با پاى برهنه بيرون دويد و به محضر آن حضرت شتافت.
همين كه امام را مشاهده نمود ، گريه كرد و شرمنده شد و عذر خواست و به دست شريف امام #توبه نمود. از همين لحظه او بخود آمده و «يقظه» و «انتباه» يافت و راه خود را در پيش گرفت.
صحبت جمله يا جمله ها نيست بلكه ، نور #يقظه و انتباه ، و توجه و نظر كارساز امام "سلام الله عليه" كه اين نور را با خود همراه داشت او را يكسره برخلاف انتظار از آن وادى سراپا وهم و خيال و از آن ورطه #غفلت و ظلمت بيرون آورده و در عالم ديگرى قرار داد.
و الا چه بسيار كسانى كه از اين جمله ها از آن حضرت و از حضرات ديگر معصومين به گوش آنان مى خورد وليكن آن نمى شود كه در خصوص «بشر» شد.
بالاخره از سويى توجه خاص است و از سوى ديگر ، آمادگى.
اين استعداد و آمادگى چه بوده است و چه مى باشد؟ چيزى است كه آنچنان كه بايد ، خدا مى داند، و شايد هم جهاتى به نظر بيايد.
بشر را «حافى» مى گفتند و « بشر حافى » مى ناميدند و اين چنين نيز معروف شد. كلمه «حافى» بمعنى «پا برهنه» است.
او هميشه و تا آخر عمر پا برهنه بود و اين بدان جهت بود كه با پاى برهنه در همان روز بيدارى خويش به خدمت امام شتافت و حيات خود را به دست آن حضرت يافت.
بعضى گفته اند كه از خود او سرّ پا برهنگى او را پرسيدند، در جواب گفت: «والله جعل لكم الارض بساطا» و ادب نباشد كه بر بساط بزرگان يا كفش روند
📓 منبع : کتاب مقالات صفحه ۳۵ ، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه "