✨﷽✨
#داستان
✍️عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. فرزندش پرسید: چه می نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم.
🔺 می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسر تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آنها را به دست آوری.
اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست!
دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد!
سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست!
چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید!
پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی ات مى كنى، ردی از آن به جا مى ماند؛ پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
هدایت شده از عبدالحمید
[ Photo ]
💠#داستان
👈حجاب خود
🔸از عارفی پرسیدند: استادت در طریق الی الله چه كسی بوده است؟
گفت: یك سگ
روزی سگی را دیدم كه از شدت تشنگی در حال مرگ بود و هربار كه خم میشد تا از آب دریاچه بنوشد، تصویرش را در آب می دید و تصور میكرد سگ دیگری در آب است
و می ترسید.
پس از مدتی، ترس خود را كنار گذاشت
و به درون دریاچه پرید، تصویرش در آب ناپدید شد و متوجه شد آنچه باعث ترسش شده ، خودش بوده است.
👌 در واقع مانع میان او و آنچه بدنبالش
بود به این شكل از میان رفت.
من نیز وقتی به درون خود فرو رفتم
متوجه شدم مانع من و آنچه در جستجویش میباشم خودم هستم.
❇️علامه جوادى آملى:
روزی استادم مرحوم شیخ محمد تقى آملى خوابی را برایم تعریف فرمود:
خواب دیدم سگی به من حمله کرده و من ناچار شدم که دست او را گرفته و گاز بگیرم.
از شدت درد بیدار شدم، دیدم دست خووم در دهانم قرار دارد.
فهمیدم دشمن من ، خودم هستم !
و کسى برای دشمنی به سراغ من نمى آید جز نفس خودم ...
✅به قول خواجه حافظ شیراز:
میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز
#خواندنی