eitaa logo
مهدوی زادگان
371 دنبال‌کننده
168 عکس
54 ویدیو
19 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ چرا رسول الله ص در مکه نماند و هجرت کرد مرحوم امام خمینی ره در تبیین ضرورت اقامه حکومت اسلامی مبتنی بر اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه به وجود احکام سیاسی و اجتماعی اسلام استدلال کرده است. به عقیده ایشان قوانین اجتماعی و سیاسی اسلام اقتضای دولت را می کند: " دلیل دیگر بر لزوم تشکیل حکومت، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام ( احکام شرع ) است. ماهیت و کیفیت این قوانین می رساند که برای تکوین یک دولت و برای اداره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریع گشته است" ( خمینی روح الله، 1377: 20 ). برخی از مخالفان نظریه ولایت فقیه، امام راحل را به وارونه گویی توصیف کرده اند و به زعم وارونه خود در نفی این استدلال امام چنین ایراد آورده اند که احکام و قوانین سیاسی و اجتماعی اسلام مربوط به دوره حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه است و در دوره مکه چنین قوانینی تشریع نشده است. بنابر این اگر آن حضرت در مکه می ماند، ای بسا که این احکام تشریع نمی شد: " مدعا آن است که اگر نبی اسلام در مکه می‌ماند و به ویژه اگر دعوت دینی‌اش در همان‌جا به پایان می‌رسید، آیا باز احکام اجتماعی (به تعبیر فقهی: معاملات) تشریع می‌شدند؟ از باب نمونه: اگر جنگی نبود، آیا آیات جهاد و در پی آن مقررات جهاد و انواع آن و نیز به ضرورت صلح و قواعد آن، ضرورت پیدا می‌کرد؟ " طبق تحقیق چنین برداشتی از حضور رسول الله در مکه نادرست است. آن حضرت در مکه بر مبنای آیین ابراهیمی مکلف به احکام الله بود. در این زمینه دکتر عبد القادر حامد تیجاتی در کتاب" مبانی اندیشه سیاسی در آیات مکی " به تفصیل به این مساله پاسخ داده است ( تیجانی عبد القادر حامد، 1389،ترجمه مهران اسماعیلی و مشتاق الحلو، بوستان کتاب ). او ریشه طرح چنین اشکالی را به خاور شناس مجارستانی گلدزهیر ( 1850- 1920 ) باز گردانده که او این اشکال را در کتاب " عقیده و شریعت در اسلام " صورت بندی کرده است ( همان‌: 31 ). البته معلوم نیست که جناب مستشکل، چگونه می تواند با چنین ایرادی اتهام وارونه گویی را اثبات کند. چون خود ایشان واقعیت قوانین اسلام در مدینه را پذیرفته است. امام راحل ره هم مستند به همین واقعیت بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی تاکید کرده است. آری، اگر حکم جهاد در مدینه تشریع نشده بود می توانستیم ایشان را به وارونه گویی و تشریع متهم کرد. بلکه وارونه گویی در جایی است که وجود چنین قوانینی در اسلام انکار شود و یا سنت نبوی در مدینه را حجت ندانیم. در حالی که آیات امر به اطاعت از رسول خدا در مدینه نازل شده است. قطعاً چنین انکاری بدعت است. اما عبارت نقل شده بالا از امام خمینی ره می رساند که وجود قوانین اسلامی رسول خدا را وادار به هجرت و تاسیس حکومت در مدینه کرده بود، نه آنکه چون آن حضرت در مدینه به سر برده بود، احکام سیاسی و اجتماعی بر ایشان تشریع شده است. لذا اگر حکام و مشرکین مکه با رسول خدا به مثل اهل مدینه کنار می آمدند، آن حضرت حکومت اسلامی را در همان شهر مکه بر پا می فرمود. چنانکه اگر مردم یثرب با رسول الله بیعت نمی کردند، بطور قطع، رسول خدا به شهر دیگری مهاجرت می کردند. به عبارت دیگر، ابتدا باید اشکال کننده به این سوال اساسی پاسخ دهد که چرا رسول الله صلی الله علیه و آله در مکه نماندند بلکه مهاجرت کردند؟ مصائب ایشان در مدینه که خیلی بیشتر از مکه بود. طفره رفتن از پاسخ به این پرسش نشانه سطحی نگری یا اراده بر وارونه گویی تاریخ صدر اسلام است. پاسخ این است که چون احکام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در اسلام تشریع شده بود و رسول خدا مکلف به یافتن شهری در شبه جزیره شده بود تا این احکام و قوانین اسلامی را اجرایی کند. چنانکه آن حضرت به همین منظور، پیش از هجرت به یثرب، به سراغ حکام شهر طائف رفته بود ولی آنها خود را از چنین فضیلت و نعمت بزرگی محروم کردند. بنابر این، رسول خدا در فرض پذیرش حکومت اسلامی از سوی مشرکین، در مکه می ماند و در غیر این صورت، مکلف به هجرت بود. چنانکه مهاجرت هم کردند. اما اگر رسول الله در مکه موفق به تشکیل حکومت اسلامی می شدند، آیا همان قوانینی که در مدینه تشریع شده بود در مکه تشریع می شد؟ مستشکل می خواهد بگوید که تشریع نمی شد. چون مثلا جنگی رخ نمی داد تا حکم جهاد تشریع شود. ولی این سخن اصل تشریع قوانین در مکه را نفی نمی کند بلکه نهایتا می توان گفت که احکام دیگری تشریع می شد. لکن مساله وقوع جنگ در موقعیت مکه منتفی نیست. ای بسا که مشرکین طائف یا حکومت ایران یا قبایل جنوبی در مکه با رسول خدا وارد جنگ می شدند. بلکه اگر رسول خدا در مکه حکومت اسلامی بر پا می کرد، همان قوانینی که در مدینه تشریع شده بود در مکه هم تشریع می شد. چون احکام اسلامی بعد فتح مکه تغییر نکرد. به هر روی، زمان و مکان در نحوه بیان حکم شرعی دخالت دارند و نه در اصل حکم الله. و الله اعلم داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
چرا رسول الله (ص) در مکه نماند و هجرت کرد؟ برخی از مخالفان نظریه ولایت فقیه، امام راحل را به وارونه گویی توصیف کرده اند و به زعم وارونه خود در نفی این استدلال امام چنین ایراد آورده اند که احکام و قوانین سیاسی و اجتماعی اسلام مربوط به دوره حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه است و در دوره مکه چنین قوانینی تشریع نشده است. https://www.farsnews.ir/news/14020317000050/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B5-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%DA%A9%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D9%88-%D9%87%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
نمی دانم چرا هر گاه جریان ناسازگار درون نظام دست به ساختار شکنی رسانه ای می زند یک حسی به من میگه شاید یک جای دیگه اتفاقی افتاده یا قرار بیافتد که باید افکار عمومی را از توجه به آن اتفاق منحرف کرد. 👇👇👇 @mahdavizadegan
🖌 افراطیون بی پروا بی تقوایی و بی پروایی از جمله ویژگی های بارز آدم افراطی، بویژه افراطی های سیاسی است. در نظر آنها هدف وسیله را توجیه می کند. به همین خاطر هرگونه تحریف و دروغ پردازی علیه مخالفانشان را جایز می شمرند. آنان خود را ملزم به صداقت در گفتار و کردار نمی دانند و در قالب استنادات کلی و مبهم و فاقد وثاقت لازم سخنان بی ربط و ناموجهی را به مخالفان خود نسبت می دهند. اگر چنین نسبت های ناروایی از اینان به گوش رسد؛ بی شک، اینگونه گفته ها زاییده ذهن مغرضانه و مشوش دیروز و امروزشان است. بدون تردید، اگر این گروه از افراطیون سیاسی اندکی پروای الهی داشته باشند به انصاف و صداقت رفتار می کردند و بر مبنای هدف وسیله را توجیه می‌کند با مخالفان خود مواجه نمی شدند. البته مهم ترین دلیل اینگونه بی تقوایی های افراطیون بعد از حقد و کینه ای که از مخالف خود در دل دارند، خالی بودن دست شان از دلایل و مستندات عینی است. لاجرم آنان برای جبران این مساله از راه دروغ و تحریف وارد می شوند تا مخالف خود را اسکات و حذف کنند. به هر روی، گمان نمی رود که راه علاجی برای مفسده بی پروایی شخص افراطی متصور باشد. بلکه هر قدر که نا کام تر شود، مفسده دروغ و تحریف او به دلیل کین توزی اش بیشتر و شدیدتر می شود. مگر اینکه خداوند سبحان رحمت و مغفرتی بفرماید و او را از این عمل عاقبت سوز برهاند. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
✅ واکنش کاخ سفید به سفر رئیسى به آمریکایی لاتین جان کربی،هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید: 🔹ایران باید در خصوص اهداف سفر رئیس جمهور این کشور به آمریکای لاتین صحبت کند. ما در این بخش جهان به کشورهای منطقه نمی‌گوییم که باید با چه کسانی ارتباط داشته باشند. این امر بر عهده خود کشورها است. ما بر منافع خود و امنیت منطقه متمرکز هستیم. ما مسلماً نگران رفتار بی‌ثبات کننده ایران هستیم و به انجام تمهیدات برای مقابله با این رفتار ادامه خواهیم داد. 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی @asatid_enghelabi ⛔️ خوی استکباری این واکنش کاخ سفید همان سخن چهل و اندی ساله جمهوری اسلامی خطاب به دولتمردان آمریکا است. آمریکا باید درباره حضورش در خلیج فارس صحبت کند. ایران نگران رفتار بی ثبات کننده آمریکا و تهدیدی برای منافع و امنیت کشورهای منطقه است. اما خوی استکباری آمریکا نمی گذارد آنچه را که برای خود می پسندد برای دیگران هم بپسندد. بهتر از این نمی توان این خصلت شیطانی را فهمید. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 خالص سازی ضرورت حکمرانی دینی/ انقلابی است ( 1 ) حکومت دینی/ انقلابی در اثر مجاهدت ها و ایثارگری های خالصانه رهبران و نیروهای انقلابی شکل می گیرد. قطعاً اگر خلوص انقلابی در میان نباشد، هیچ انقلابی به پیروزی و تاسیس نظام نوین انقلابی ختم نمی شود. فرد انقلابی با کوچکترین شک و تردید از ادامه راه انقلاب باز می ماند و به انحراف می رود. اگر این تردید برای عموم انقلابیون پیش آید، طبیعی است که انقلاب نا فرجام می ماند. به همین خاطر، رژیم حاکم سرکوب گر تلاش می کند از طریق فریب و ایجاد شک و تردید در ذهن و روان انقلابیون، حرکت انقلابی مردم را خاموش کند. اگر انقلاب به مرحله تاسیس حکومت رسیده باشد، به معنای آن است که مردم انقلابی با درجه بالایی از اخلاص در فکر و عمل کارش را پیش برده است. اما آنچه که حکومت انقلابی را در معرض تهدید و تخریب قرار می دهد، تضعیف روحیه خالصانه مردم و نیروهای انقلابی است. کم شدن درجه خلوص حاکمان و کارگزاران، حکومت را از اتخاذ مواضع و رفتار انقلابی سست می سازد و به تعبیر جامعه شناسی سیاسی پدیده ترمیدور یا فرآیند عادی سازی انقلاب شکل می گیرد. این مساله همواره یکی از دلمشغولی‌های رهبران و بنیانگذاران حکومت های انقلابی است. آنها به بهانه های مختلف مردم انقلابی را از وقوع چنین فرآیندی هشدار و زنهار می دهند. ( 2 ) آموزه اخلاص در صدر اسلام از راهبردی ترین مسائل قرآن کریم و رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است. اغلب آیات اخلاص مربوط به دوران حضور پیامبر ص در مکه است. مسلمانان به رهبری رسول خدا ص در مکه مشغول مبارزه خالصانه با کفار و مشرکین بودند تا اینکه به یثرب مهاجرت کردند و حکومت انقلابی/ اسلامی را تشکیل دادند. از این زمان به بعد روحیه اخلاص مسلمانان در معرض تهدید قرار گرفت. قرآن کریم از این تهدید با مفهوم نفاق یاد کرده است. پدیده نفاق و منافق در تضاد با اخلاص است. جریان نفاق در مکه مجالی برای ظهور و بروز نداشت. به همین خاطر، نفاق از اصطلاحات سیاسی قرآن کریم است* و عمدتاً در سور مدنی آمده است. اما دلمشغولی‌ بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله در مساله جانشینی، استیلای منافقین بود. از این رو، نصب ولایت حضرت وصی علی علیه السلام در روز غدیر برای دور ساختن منافقین و مستکبرین از حاکمیت اسلامی بود. لکن جریان نفاق علیرغم تعیین جانشین، حکمرانی اسلامی را با خود همراه ساخت. ( 3 ) آن اخلاص عصر نبوی که ضامن سلامت حکومت اسلامی بود به تدریج با گذشت 35 سال کم رنگ و کم فروغ شده بود.جریان نفاق در طول این سال‌ها با تظاهر به دیانت تغییرات زیادی در میراث معنوی رسول الله پدید آورده بود. امام علی علیه السلام در آغاز حکمرانی اصلی ترین کار خود را افشای نفاق دولتی و مبارزه با آن اعلام کرده بود. بطوری که منازعه آن حضرت موجب آشکار سازی سه چهره جریان نفاق؛ یعنی ناکثین و قاسطین و مارقین شد. باید دانست که نهضت مبارزه با نفاق و خالص سازی حکمرانی که امام علی علیه السلام به راه انداخته بود در آن مقطع زمانی بیش از گذشته ضرورت پیدا کرده بود. اگر امام علی علیه السلام وارد اصلاحات اساسی در ساختار حاکمیت نمی شد، بی تردید هیچ اثر و نشانی از اسلام ناب و میراث حکمرانی نبوی باقی نمی ماند. چون جریان نفاق چونان موریانه، تمام سعی و تلاش خود را صرف امحای اصل و فرع اسلام ناب محمدی کرده بود. ( 4 ) گویا تجربه جریان نفاق سرنوشت محتوم همه حکومت های دینی انقلابی است. جمهوری اسلامی از همان آغاز راه تا کنون با مساله نفاق درگیر بوده است. گروه ها و افراد زیادی با تظاهر به دیانت و انقلابی گری سطوح عالیه و میانی قدرت را تصاحب می کنند ولی در خدمت اهداف و مقاصد دیگری هستند و از انجام مأموریت های حاکمیت سر باز می زنند. چنانکه در سال های پس از انقلاب، خیلی از دولتمردان به نام اسلام گرایی رأی آورده اند ولی کام لیبرالیسم را شیرین کرده اند. از این رو، خالص سازی از ضرورت های انقلابی و دینی در حکمرانی اسلامی است. *برای آگاهی بیشتر ر. ک: مهدوی زادگان داود، نفاق؛ اصطلاح سیاسی قرآن کریم، فصلنامه حکومت اسلامی، سال هیجدهم ش 2 ( پیاپی 68،تابستان 1392 ) ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 با هبه التماسی عزت ملی بدست نمی آید. ظاهراً برخی از حامیان حوزوی دولت پیشین که بانی اصلی وضع نا بسامان موجود است، از اقدامات موفقیت آمیز دولت انقلابی در باز ستاندن بخشی از اموال بلوکه شده ملت توسط دولت آمریکا نا خشنودند که دست به قلم شده تا این اقدام عزت مندانه را بی ارزش و ذلت آور جلوه دهند. به زعم آنان اینگونه پس گرفتن اموال مردم از استکبار " صدقه التماسی " است. فرضاً این گمان معوج ایشان درست است. اما کدام اقدام عزت مندانه است؛ هبه التماسی یا صدقه التماسی؟ دولت پیشین با شعار باید دم کدخدا را دید شروع به کار کرد و در برجام ملتمسانه حقوق هسته ای ملت را به امید واهی هبه کرد. اما این هبه التماسی نتیجه که نداد بلکه طمع غربی ها را در زیاده خواهی های نامشروع ( توقف پیشرفت های موشکی و عدم مداخله در منطقه و عمل به پروتکلهای فرهنگی مانند سند 2030 و غیره ) بیشتر کرد. حقیقت آن است که عزتی که در صدقه التماسی ( به زعم ایشان ) است، در هبه التماسی اصلا نیست. دولت انقلابی دارایی های بلوکه شده ای که با التماس به استکبار هبه شده بود، بی هیچ التماسی پس گرفت. شرط گذاشتن آمریکایی ها برای پرداخت بدهی ها هم قابل درک است. به هر حال آنها باید هیمنه جهانی نا مشروع شان را در ظاهر حفظ کنند. حال آنکه آنها مجبور به جواز پرداخت دارایی های ایران شده اند. اکنون موفقیت دولت سیزدهم را مقایسه کنید با هبه التماسی دولت تدبیر. حق مسلم هسته ای ملت با برجام به تاراج رفت. و هیچ ذلتی بالاتر از این نیست که برای راضی کردن کدخدای مستکبر حقی از حقوق ملی را هبه کنیم. اما عجیب اینجاست که چرا این روحانی مدافع عزت ملی ( ! ) برابر هبه التماسی دولت پیشین سکوت کرد و هیچ اعتراضی در این اندازه به عمل نیاورد. در حالی که ضرورت چنین اعتراضی بر همگان آشکار و عیان است. عجیب تر آنکه ایشان انتقادش را بر گفته های دولتمردان آمریکا استوار کرده است و مبتنی بر حدس گمان ( گویا و لابد ) تهمت زنی می کند. چرا ایشان در این مساله جویای نظر دولت سیزدهم نشده است؟ و باز عجیب تر این است که ایشان از بازگشت عزتمندانه اموال مردم به دلایل واهی ابراز ناخشنودی می کند. چرا ایشان از استرداد سه میلیارد دلار سرمایه ملت ناخرسند می شود! اگر بر فرض محال، چنین کاری را دولت قبل کرده بود، باز ایشان ابراز ناخرسندی می کرد؟! سوال این است که اگر امروز امام خمینی ره می بود چه برخوردی با اینگونه حوزویان عافیت اندیش می فرمودند؟ منشور روحانیت به ما می گوید که نهیب امام خمینی ره به این جماعت عافیت طلب چگونه است. به راستی، قبله این آقایان کدام است و به کدام سو می روند؛ «اَينَ تَذْهَبون»؟ ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید|| گزارش کامل مصاحبه با خانم محجبه‌ی رشتی که مورد هجوم زن هتاک خشونت طلب قرار گرفت
دلیل سکوت حوزوی سکولار اندیش می گوید: " حجاب تصمیمی شخصی است و تجسس در آن جایز نیست!". او این سخن را خطاب به کسانی گفته است که مستند به کتاب و سنت و عقل حجاب را امری اجتماعی و واجب شرعی و عقلایی می دانند. گرچه این سخن شخصی است و هیچ ربط و انبعاثی از معارف اسلامی ندارد. اما چرا این حضرات برابر خشونت هتاکین علیه بانوان محجبه سکوت اختیار کرده اعمال آنان را بر اساس همان عقیده باطل شان ( شخصی بودن حجاب ) محکوم نمی کنند؟! چرا آن نویسنده ای که در راه سست کردن مستندات شرعی و عقلی آموزه حجاب عمری را بیهوده صرف کرده است و ده ها صفحه برداشت های بی ربط را برای اثبات نتیجه ی باطل، به هم بافته است، متنی کوتاه و لو به قدر یک صفحه، در محکومیت اعمال خشونت بار مخالفین حجاب نمی نویسد؟! به راستی، دلیل این سکوت چیست؟ چنین سکوتی بی معنا و مفهوم نیست و باید معلوم کرد که دلیل سکوت شان چیست. بدیهی است که نمی توان منتظر ماند تا پاسخی از ناحیه ساکتین بشنویم. بلکه باید پاسخ معقول را بیان کرد تا مگر توضیحی از ناحیه آنان به گوش رسد. ممکن است در توجیه این سکوت گفته شود که آنان بخاطر بهره برداری دیدگاه متشرعه سکوت می کنند. گرچه این بهانه عذر بدتر از گناه است. اما مگر مروجان فرهنگ بی حجابی و عریان گری از دیدگاه ساکتین بهره برداری نمی کنند که فقط نگران بهره برداری متشرعه هستند. بنابراین، دلیل سکوت شان این گفته نمی تواند باشد. حقیقت آن است که منازعه این جماعت معمم سکولار اساساً کبروی نیست. مساله این نیست که متشرعین حجاب را امری اجتماعی می دانند ولی آنها شخصی می دانند. آنها نیز این مساله را اجتماعی می دانند، لکن اختلاف شان در مصداق امر اجتماعی است. حجاب از نظر ساکتین، امر شخصی است ولی بی حجابی امر اجتماعی است. چون بی حجابی مقتضای جامعه سکولار است. و از آنجا که این جماعت همسو و موافق با خواسته جامعه سکولار هستند، سکوت اختیار کرده اند. لذا چنین سکوتی نه فقط نشانه تایید خواسته جامعه دنیوی شده بلکه تایید خشونت طلبی هتاکین است. دردمندانه باید پرسید که اگر این دسته از معممین پیش از انقلاب می زیستند، چه نسبتی با حاکمیت طاغوت می داشتند؟ قدر متیقن، حکومتی که مروج مقتضیات فرهنگی جامعه سکولار ( بی حجابی و عریان گری) است، از ناحیه این جماعت سکولار حوزوی احساس خطر نمی کرد بلکه ای بسا که آنان را در زمره موافقان و مویدان فرهنگی خود تلقی می کرد. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
شهید مظلوم مرحوم آیت الله شهید سید محمد بهشتی ره مانند آیت الله شهید مرتضی مطهری ره از جمله بزرگان انقلاب بود که حیات و ممات شان سراسر خیر و برکت بود. با شهادت استاد مطهری جایگاه آثار عقیدتی و اجتماعی و فرهنگی ایشان به مثابه اصلی ترین منبع معرفتی انقلاب اسلامی در میان مردم نهادینه شد و تا به امروز به نحو چشم گیری تاثیر گذار مانده است. چنانکه مرحوم شهید بهشتی رحمت الله علیه در حفظ نهضت از غلطیدن در مسیر های انحرافی و نیز بسیج عقلانی انقلابیون در جهت تحقق انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ره نقش به سزایی داشته است. بطوری که این نقش ایشان در بعد پیروز انقلاب دو صد چندان شده بود. به همین خاطر، وجود پر خیر و برکت شهید بهشتی چونان سدی سکندر برابر توطئه نفوذ و اقدام دشمن برای تصرف انقلاب بود. شهید بهشتی خار دردناکی در چشم دشمنان انقلاب و نظام اسلامی بود. آنها بیش از این نمی توانستند ایشان را تحمل کنند. به همین خاطر، معاندین کوردل نظام، توطئه ترور آیت الله بهشتی به همراه یاران وفادارش را در هفتم تیر 1360 عملی ساختند و به گمان باطل شان امت اسلامی را از وجودش محروم ساختند حال آنکه چنین نشد و زهی خیال باطل. حضور پر رنگ آیت الله بهشتی در متن انقلاب و نظام اسلامی به کانون توجه کینه توزانه دشمنان انقلاب تبدیل شد بود. یک دلیل مهم این خصومت ورزی آنان تثبیت ساختار جمهوری اسلامی مبتنی بر اصل مترقی ولایت فقیه در قانون اساسی بود. این اقدام شهید بهشتی موجب شده بود که دشمنان و جریان برانداز انقلاب تا به امروز نتوانند مسیر انقلاب اسلامی را به انحراف کشند. یکی از دلایل نافرجامی توطئه های دشمنان ملت و انقلاب مانند توطئه اغتشاشات پاییز 401 مانایی میراث مجاهدت آن شهید عزیز در نظام سازی انقلاب است. آن زمان، ضدانقلاب با پیشتازی جریان منافقین تلاش گسترده ای را به راه انداختند تا مرحوم آیت الله بهشتی به عنوان یکی از اصلی ترین حواریون رهبری انقلاب را در چشم مردم منفور جلوه دهند. آنها ناجوانمردانه ترین رفتارها را در تخریب چهره انقلابی ایشان به راه انداختند. بهشتی در زمان حیات با برکتش حقیقتاً مظلوم واقع شده بود. اما مردم وقتی از این حقیقت آگاه شدند که دیگر ایشان را در بین خود نیافتند. به راستی، شهادت آیت الله بهشتی ره نقطه عطف انقلاب اسلامی بود و آینده انقلاب را تضمین کرد. اساساً خون شهیدان انقلاب را آبیاری و زنده نگاه می دارد. با شهادت مظلومانه آیت الله بهشتی منافقین در چشم مردم تا به امروز به منفور ترین جریان ضد انقلابی تبدیل شدند. به همین خاطر است که می گوییم ممات ایشان هم برکت بود؛ برکت آگاهی و تشدید هوشیاری امت اسلامی. امروز ملت شریف ایران باید بیش از گذشته از میراث معنوی و انقلابی آیت الله شهید سید محمد بهشتی حراست و پاسداری کند تا انقلاب و نظام اسلامی از گزند توطئه و انحراف محفوظ بماند. اکنون جبهه معارض بویژه جریان متحجر و خوارجی مسلکان تلاش دارند آن شهید عزیز را در تقابل با انقلاب و نظام اسلامی جلوه دهند. آنها در صدد تجدید ظلم گذشته شان علیه ایشان هستند. می خواهند مظلومیت بهشتی را تجدید کنند. لذا جبهه انقلابی نباید بگذارد این توطئه دشمن اتفاق افتد. اما کارآمد ترین راهکار در شکست این توطئه، بازخوانی متن گفته ها و نوشته های برجای مانده این شهید عزیز است. گفتار انقلابی آیت الله بهشتی ره از حیث ادبیات انقلابی بسیار زلال و روشنگرانه است و قابلیت تحریف و تصرف در آن را ندارند. به همین خاطر، این کار مغرضان را از باب عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد می دانیم. با خواندن متن گفتار انقلابی شهید بهشتی روحیه انقلابی تجدید و تشدید می شود درود خدا بر آیت الله شهید بهشتی و یاران همراهش ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 چه کسانی باید از تجربه واگنرهای ایرانی عبرت بگیرند؟ نویسنده اصلاح طلب در صفحه توئیت خود، ماجرای واگنرهای روسی را با داستان آتش به اختیاری اینگونه قیاس کرده است که: " جماعت آتش به اختیار قانون گریز، روزی سلاح را به سوی جبهه خودی می گشایند. این سنت تاریخ است. امروز واگنرها نمونه آن هستند. آیا درس عبرت می گیریم؟!". گمان می کنم نویسنده با آدرس غلط دادنش در صدد انحراف افکار عمومی است. چون می گوید " روزی می رسد "، در حالی که چنین روزی در سال های پس از انقلاب مکررا تا به امروز رخ داده است. بارزترین نمونه آن همانا واگنری گری سازمان منافقین است که از روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز علیه ملت و نظام اسلامی شوریدند و جنایات بی شماری به راه انداخته است. ماجرای کوی دانشگاه در سال 78 و فتنه 88 نمونه دیگری از آن روزی است که جماعتی انقلابی نما در نقش واگنرهای ایرانی علیه مصالح مردم و انقلاب شوریدند. جدیدترین روز واگنری، اغتشاشات پاییز 401 بود که جمع زیادی از هم مسلکان نویسنده با عوامل پدید آورنده آن روز که عمدتاً از جماعت ضد انقلاب و برانداز بودند هم داستان و هم دل شده بودند. بنابر این، ملت و نظام اسلامی روزهای واگنری را بارها با تلخکامی تجربه کرده است. اما چگونه است که نویسنده اصلاح طلب نه فقط به مخاطب خود آدرس غلط می دهد و حوالت به آینده داده است بلکه این پدیده را به فرمان آتش به اختیاری ولی فقیه نسبت داده است. در حالی که شورش علیه مصالح ملت و نظام اسلامی در قاموس فرمان آتش به اختیاری نمی گنجد. این فرمان برای دفاع از مصالح ملی صادر شده است و نه علیه آن تا شامل تجربه واگنری بشود. آیا نویسنده اصلاح طلب با این توئیت خواسته است توجه مردم به تجربه نقش واگنری در میان جمع زیادی از هم مسلکانش را منحرف سازد یا آنکه در صدد تخریب چهره جماعت آتش به اختیار انقلابی است که سد راه واگنرهای ایرانی هستند؟! هر دو امر محتمل است. اما مهم این است که هم مسلکان وی بیش از دیگران مستحق عبرت از تجربه واگنرهای ایرانی هستند. چون آتش به اختیار انقلابی همواره عبرت گرفته است که تا کنون به ضد فلسفه وجودی خود تبدیل نشده است. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 سوزاندن چه ربطی به آزادی بیان دارد؟ بار دیگر جریان هتاکی سیستمی در غرب با حمایت دولت سوئد، مساله قرآن سوزی را به راه انداخت و دبیرکل ناتو، ینس استولتنبرگ نیز مدعی شد که « سوزاندن قرآن «آزادی بیان» است و خلاف قوانین در سوئد نیست» ( نقل از شفقنا). اینکه یک مقام عالی رتبه نظامی اتحادیه اروپا در تفسیر مساله حقوقی دخالت کرده است در جای خود بسیار معنا دار است. در واقع، اتحادیه اروپا قدرت نظامی خود را پشت مساله قرآن سوزی آورده است. اما سوال اساسی این است که سوزاندن که از جنس عمل است چه سنخیتی با بیان دارد که غربی ها آن را مصداق آزادی بیان می دانند؟ مدافعین وطنی و غربی اعلامیه جهانی حقوق بشر، باید ربط ایندو مساله را توضیح دهند. در هیچیک از مواد اعلامیه بویژه ماده 18 که از آزادی بیان و عقیده سخن گفته است، اشاره ای به چنین ربطی نشده شده است. مسلماً اگر قایل به چنین ربطی شویم، سنگ روی سنگ بند نمی گیرد و همان پیش بینی که نویسندگان اعلامیه دغدغه پیش گیری از وقوع آن ( طغيان بر ضد بيداد و ستم ) را داشتند اتفاق خواهد افتاد. مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اساس آزادی بیان را بر مفاهیم بنیادی چون حيثيت و كرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری، پرهیز از تحقير حقوق بشر، گسترش روابط دوستانه ميان ملت‌ها و بهترين اوضاع زندگی استوار کرده است. بر این اساس، عمل سوزاندن اصلی ترین مقدسات مسلمانان جهان به مصداق جمله « هر آنچه سخت و استوار است، دود می شود به هوا می رود»، اعلامیه جهانی بلکه مفهوم غربی حقوق بشر را دود می کند و به هوا می فرستد. به راستی، چرا باید مسلمانان جهان اعلامیه ای را که در نگارش آن هیچ نقشی نداشته اند، محترم بشمارند و مفاد آن را رعایت کنند ولی غربی ها قرآن کریم را محترم نشمارند. گمان نمی روی حتی عقل سلیم غربی مصلحت رعایت عقاید و مقدسات دو میلیارد مسلمان را از نظر دور بدارد و چنین اعمالی را جایز بداند. آخرین ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر ( ماده 30 ) چنین آمده است: « هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر را نمی توان به نحوی تفسیر کرد که برای دولتی یا گروهی یا فردی متضمن حقی شود که بنا بر آن، بتواند به فعالیتی دست زند یا کاری انجام دهد که هدف آن از بین بردن حقی از حقوق و آزادی های مذکور در این اعلامیه باشد». بر این اساس، دولت مردان سیاسی و نظامی حق ندارند مفاد اعلامیه را به گونه ای تفسیر کنند که متضمن حق نا مشروعی برای هتاکین شود. ربط نادرست عمل سوزاندن به آزادی بیان یکی از همان تفسیر های غیر قانونی و نادرست اعلامیه است. بلکه حتی هتاکی های زبانی نیز از دایره آزادی بیان خارج است. چون هتاکی زبانی نیز نوعی بی حرمتی عملی به حیثیت وکرامت ذاتی انسان است. هتاکان غربی، بویژه دولت مردان سیاسی و نظامی شان بدانند که مسلمانان نیز می توانند به مانند آنان اعلامیه جهانی حقوق بشر غربی را به آتش کشند، ولی آنان دست به چنین اقدامی نمی زنند. اما نه بخاطر مفاد اعلامیه بلکه بخاطر دستور قرآن کریم که هتاکی به مقدسات غیر مسلمانان را منع کرده است: « وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ » ( اﻷنعام : 108 ). سخن آخر اینکه جماعتی از روشنفکران وطنی که به تازگی مفهوم « کنش گری مرزی » را عَلَم کرده اند، اکنون وقت آن است که صادقانه اراده کنشگر مرزی بودن شان را به مسلمانان جهان بویژه ملت مسلمان ایران نشان دهند. ما اکنون در مرز اسلام و غرب یا اسلام و کفر ایستاده ایم. یک طرف مرز، نهایت حرمت گذاری به طرف مقابل را دارد ولی طرف دیگر مرز از هیچگونه بی حرمتی فرو گذاری نمی کند. می خواهیم بدانیم که این جماعت از روشنفکری چگونه می توانند در مرز میان حرمت گذاری و هتاکی، کنشگری مرزی شان را نشان دهند و مانع بی حرمتی های طرف غربی شوند. ✍ داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
" چاه نکن بهر کسی، اول خودت بعدا کسی " 👇👇👇 @mahdavizadegan
سلسله نشست های معارف اسلامی و انقلاب اسلامی ✍️نشست چهاردهم: فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی؛ امکان یا امتناع دولت دینی انقلابی 🎙ارائه دهنده: حجت الاسلام والمسلمین دکتر داود مهدوی زادگان، رئیس سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی در علوم اسلامی و انسانی (سمت) 📒دبیر علمی: دکتر سیدجواد میرخلیلی 📅زمان: دوشنبه 1402/04/12 ⏰ساعت: 8 الی 10 🔷 آدرس: تهران، خیابان انقلاب، بین خیابان وصال شیرازی و قدس، کوچه اسکو، پلاک 15 🗒نشست به صورت حضوری و مجازی برگزار می گردد. 💠لینک ورود به جلسه: https://room.nahad.ir/ch/pajouheshgah ◾️مجری: پژهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی ▶️همکاران: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی در علوم اسلامی و انسانی (سمت)، گروه معارف و علوم انسانی دانشگاه صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران) و انجمن مطالعات سیاسی حوزه. 🌐پایگاه اینترنتی: www.pfme.ac.ir 🌸 کانال "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی"👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2640969940Ccb3214bb46
🔵 حجت الاسلام والمسلمین دکتر داود مهدوی زادگان، رئیس سازمان سمت، در نشست علمی فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی؛ امکان یا امتناع دولت دینی انقلابی: ✅ درباره امکان یا امتناع دولت دینی انقلابی، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. دیدگاه امتناعی نیز به جهت امتناع در امکان یا وقوع، اختلاف نظر دارند. این اختلاف از جمع میان انقلاب با دین و دولت ناشی می شود. لکن ایراد اساسی بر دیدگاه امتناع این است که انقلاب به حرکتی گنگ و نامفهوم تبدیل می شود و حاصلی بیش از وضعیت آنارشیستی نخواهد داشت و در نتیجه انگیزه ای برای وقوع آن در میان انقلابیون بوجود نمی آید. ✅ دیدگاه مختار این است که وقوع دولت انقلابی امر ممکنی است و به لحاظ ایدئولوژیکی نیز لازم التحقق است. اصولا نکته مغفول مانده این است که تحقق دولت انقلابی ادامه راه انقلاب است و نه پایان آن. شعار من انقلابی ام در متن حکمرانی اشاره به همین معنا دارد. حکمرانی علوی اساسا ماهیت انقلابی دارد. لکن کار بسیار سخت و دشوار است. موانع بزرگی در این راه وجود دارد. از جمله این موانع عبارت است از: روزمرگی، از خودبیگانگی، عقلانیت ابزاری، عرفی شدن و جبهه معارضین. ✅ راهکارهایی برای مقابله و حل این دشواری ها وجود دارد و باید آنها را شناسایی و پی گیری کرد. از جمله این راه حلها می توان به ایمان و امید به راه انقلاب، ایدئولوژی اسلامی، فلسفه سیاسی امامت و فقه پویا اشاره کرد. پ ن: این نشست به همت پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در روز دوشنبه 12 تیر برگزار شد. 🌸 کانال "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی"👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2640969940Ccb3214bb46